۶ فروردین ۱۳۹۱

۱۰ واقعیت که در مورد خودتان نمی‌دانید

۱۰ واقعیت که در مورد خودتان نمی‌دانید
______________________________________
بدن انسان پر از رازهای شگفت‌انگیز است که هنوز بسیاری از آن‌ها برای علم ناشناخته‌اند. آیا می‌دانستید که اسیدی سمی درون شکمتان دارید که فلز را می‌خورد یا این که بزرگی مغزتان مسئول مشکلات دندان عقل است؟

بدن انسان ماشین پیچیده و عجیب‌ غریبی است پر از مایعات که حرکت می‌کند، مواد شیمیایی را با هم ترکیب می‌کند و همه چیز از خاطرات گرفته تا مایع مخاطی تولید می‌کند. به احتمال زیاد در طول سال‌های تحصیل و از طریق رسانه‌ها،‌ کتاب‌ها و منابع مختلف،‌ اطلاعات زیادی در مورد بدن خود به دست آورده‌اید. اما هنوز نکات فراوانی هست که احتمالا در مورد بدن خودتان نمی‌دانید. لایوساینس برخی از رازهای زیبا و پیچیده بدن انسان را منتشر کرده که شاید در بین آن‌ها نکات عجیبی بیابید که تا به حال تصورش را هم نمی‌کردید!

1. رنگ پوست شما را 4 لایه رنگی می‌سازد
همه پوست‌ها، جدا از رنگی که دارند،‌ به خودی خود کرم مایل به سفید هستند. در نزدیکی سطح پوست، وجود رگ‌های خونی طیفی از رنگ قرمز به رنگ پوست اضافه می‌کند. همچنین نوعی رنگدانه زرد رنگ سایه زردی به رنگ پوست می‌افزاید. در نهایت، ماده‌ای به نام ملانین، در واکنش به میزان تابش فرابنفشی که بدان می‌تابد،‌ طیف قهوه‌ای رنگی به پوست می‌دهد که در بیشترین حالت به سیاهی می‌زند. ترکیب این 4 رنگ، در نهایت رنگ پوست تمام افراد روی زمین را تشکیل می‌دهد.

2. دنیا می‌تواند با شما بخندد
احتمالا شنیده‌اید که خمیازه مسری است. امتحان کنید، وقتی خمیازه می‌کشید دقت کنید ببینید اطرافیانتان چه‌طور شروع به خمیازه کشیدن می‌کنند! مطالعات جدید نشان می‌دهد که خنده هم رفتار تقلیدی را در انسان برمی‌انگیزد. در واقع وقتی صدای خنده را می‌شنویم، ناحیه خاصی از مغز که با حرکات چهره در ارتباط است تحریک می شود. تقلید نقش مهمی در تعاملات اجتماعی انسان‌ها دارد. رفتارهایی مانند عطسه، خنده، گریه و خمیازه راه‌هایی برای ایجاد ارتباطات اجتماعی قوی درون یک گروه محسوب می‌شوند.

3. مغز بزرگ جای دندان‌ها را کم کرده است
تکامل کامل نیست. اگر بود،‌ احتمالا به جای این که از دست دندان‌های عقل بنالیم، الان ما بال داشتیم. گاهی برخی ویژگی‌های به درد نخور فقط به این دلیل که زیاد باعث آسیب نمی‌شوند، در طول تکامل با یک گونه می‌مانند. البته کاربرد دندان‌های عقل همیشه کسب درآمد بالا برای جراحان فک و دهان نبوده،‌ بلکه در گذشته به عنوان سری سوم دندان‌های آسیاب برای جویدن گوشت به کار می‌رفت. اما وقتی مغز در انسان بزرگ‌تر شد، ساختار استخوان‌های آرواره تغییر کرد و در نتیجه ما ماندیم و دهانی که جای کمی دارد و مخارج دندان‌پزشکی که کم هم نیست!

4. مژک‌ها مایع مخاطی را جابه‌جا می‌کنند
اغلب سلول‌های بدن ما اندامک‌های ریز مو مانندی دارند که مژک نامیده می‌شوند. این مژک‌های بسیار ریز، در عملکردهای بسیاری در بدن نقش مهمی بازی می‌کنند، از گوارش گرفته تا شنوایی. درون بینی، مژک‌ها کمک می‌کنند که مایع مخاطی به طرف حلق برود و شما بتوانید راحت نفس بکشید. اما وقتی هوا سرد باشد، این کار سخت‌تر می‌شود و در نتیجه مایع مخاطی بینی برمی‌گردد و شما دچار آبریزش می‌شوید. همچنین اگر درون بینی به دلایلی مانند حساسیت یا سرماخوردگی و مانند آن ورم کرده باشد، یا این که مایع مخاطی بینی غلیظ شده باشد، مشکل مشابهی به وجود می‌آید و مژک‌ها نمی‌توانند کار خود را به خوبی انجام بدهند.

5. بلوغ ساختار مغز را تغییر می‌دهد
همه ما می‌دانیم که با بلوغ و تغییرات هورمونی، بدن به رسش لازم برای تولید مثل می‌رسد. اما چرا سن نوجوانی این‌قدر با رفتارهای غیرقابل تحمل و خلق آزاردهنده و ناخوشایند همراه است؟ در واقع نوجوان‌ها تقصیری ندارند. هورمون‌هایی که در دوران بلوغ در بدن تولید می‌شوند، از جمله تستوسترون، در واقع روی رشد سلول‌های مغزی هم تاثیر می‌گذارند و تغییراتی که بدین ترتیب در ساختار مغز به وجود می‌آید، نتایج رفتاری متعددی را به همراه دارد. بنابراین در این زمان باید انتظار هیجان‌های ناخوشایند، بی‌علاقگی و بی‌تفاوتی و نیز مهارت‌های تصمیم‌گیری ضعیف را داشته باشید، در حالی که برخی نواحی قشر پیشانی مغز در حال رشد و رسش هستند.

6. هزاران تخمک در بدن زن بدون استفاده از بین می‌رود
وقتی زن‌ها به دهه 40 یا 50 سالگی می‌رسند، چرخه عادت ماهیانه که سطوح هورمونی بدن او را کنترل می‌کرده و نیز تخمک‌ها را برای تلقیح آماده می‌ساخته، متوقف می‌شود. تخمدان‌ها استروژن کم و کم‌تری تولید می‌کنند که این امر تغییرات جسمانی و هیجانی در بدن زن ایجاد می‌کند. از این به بعد،‌ فولیکول‌های تخمک دیگر مانند سابق نمی‌توانند آزاد شده و رشد کنند. یک دختر نوجوان به طور میانگین حدود 34 هزار فولیکول تخمک رشد نیافته در بدن خود دارد. اگر به طور متوسط در نظر بگیریم که در طول زندگی او، هر ماه یکی از این فولیکول‌ها کامل شده و آماده تلقیح شود، در مجموع حدود 350 عدد از این فولیکول‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند. با رسیدن به یائسگی، بقیه فولیکول‌ها رو به زوال می‌گذارند. وقتی دیگر هیچ احتمال بارداری در بین نباشد، مغز رهاسازی تخمک را متوقف می‌کند.

7. بیشتر غذایی که می‌خورید صرف فکر کردن می‌شود
با این که مغز فقط 2 درصد از وزن بدن ما را تشکیل می‌دهد، حدود 20 درصد از اکسیژن و کالری بدن را مصرف می‌کند. برای این که منابع لازم به خوبی و به اندازه کافی به مغز برسند‌، سه سرخرگ بزرگ مغزی دائم در حال پمپ کردن اکسیژن به مغز هستند. هر گونه انسداد یا پارگی در هر یک از آن‌ها،‌ باعث می‌شود انرژی لازم به سلول‌های عصبی مغز نرسد و عملکرد مغز در ناحیه‌ای که با کمبود کالری و اکسیژن مواجه شده مختل شود. این یک ضربه یا حتی سکته مغزی است.

8. استخوان‌ها می‌شکنند تا به ماهیچه‌ها و سلول‌های عصبی کلسیم برسد
استخوان‌های بدن ما علاوه بر این که ما را سر پا نگه می‌دارند و امکان حرکت به ما می‌دهند، یک فعالیت مهم دیگر را هم بر عهده دارند: ‌آن‌ها سطح کلسیم را در بدن تنظیم می‌کنند. بخش عمده‌ای از استخوان‌ها از فسفر و کلسیم تشکیل شده است. کلسیم ماده‌ای است که برای عملکرد ماهیچه‌ها و سلول‌های عصبی هم مورد نیاز است. وقتی میزان کلسیم بدن کم شود، هورمون‌های خاصی آزاد می‌شوند که باعث شکستن استخوان‌ها می‌شوند تا مقدار کلسیم در بدن بالاتر برود و به ماهیچه‌ها و سلول‌های عصبی برسد. این وضع تا زمانی که کلسیم بدن از طریق دیگری مانند تغذیه به حد طبیعی برسد متوقف نمی‌شود.

9. حالت بدن روی حافظه تاثیر می‌گذارد
خاطرات ما تا حد زیادی به حواس ما وابسته هستند. گاهی یک بو یا یک صدا می‌تواند هر یک از ما را به زمانی دور در کودکی برگرداند. به احتمال زیاد شما هم بارها این یادآوری به واسطه یک حس را تجربه کرده‌اید. گاهی این تداعی کاملا روشن و واضح است اما گاهی مرموز است و فقط می‌دانیم که به خاطره‌ای مربوط است، ‌اما نمی‌توانیم به یاد بیاوریم که دقیقا آن خاطره چه بوده و به چه زمانی مربوط است. مطالعات جدید نشان می‌دهند که حافظه ما به حالت بدنمان هم وابسته است. بنابراین، این بار که سعی کردید خاطره‌ای را به یاد بیاورید که دور از ذهن به نظر می‌آید، سعی کنید بدنتان را در همان حالت قرار بدهید و به حافظه‌تان برای یادآوری کمک کنید!

10. در شکمتان اسیدی خورنده و خطرناک حمل می‌کنید
وقتی می‌خواهید سوار هواپیما بشوید، همه مایعات را باید کنار بگذارید،‌ اما مایعی خطرناک همراه شما است که هیچ بخش امنیتی نمی‌تواند آن را از شما بگیرد: اسید هیدروکلریک! درون بخشی از سیستم گوارش انسان یعنی همان معده،‌ مایعی خطرناک و خورنده به نام اسید هیدروکلریک ترشح می‌شود. در صنعت از این اسید برای خوراندن فلزات استفاده می‌شود. این اسید می‌توانند روی فولاد اثر بگذارد، اما جای نگرانی نیست، مایع مخاطی درون سیستم گوارش به خوبی آن را می‌پوشاند تا این مایع سمی به بافت بدن شما آسیبی نرساند و فقط غذایی را که خورده‌اید هضم کند. (خبرآنلاین)

۱۰ واقعیت که در مورد خودتان نمی‌دانید

اگه فقط…


این بار اولت بود

راز خوشبختی …

روزی یک زوج،بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند.آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول ۲۵ سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند.
تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون (راز خوشبختی شون رو) بفهمند.

سردبیر میگه:آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟

شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه:بعد از ازدواج برای ماه عسل به شمیلا رفتیم،اونجا برای اسب سواری هر دو،دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم.اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود.سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو زین انداخت .

همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت :”این بار اولته” دوباره سوار
اسب شد و به راه افتاد.بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم

نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت:”این دومین بارت” بعد بازم راه افتادیم

.وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف
برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت.

سر همسرم داد کشیدم و گفتم :”چیکار کردی؟ حیوان بیچاره رو کشتی!دیونه شدی؟”

همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت:”این بار اولت بود

دختری از اسب افتاد و …

در زمانی های قدیم یک دختر از روی اسب می افتد و باسنش (لگنش) از جایش در می‌رود. پدر دختر هر حکیمی را به نزد دخترش می‌برد، دختر اجازه نمی‌دهد کسی دست به باسنش بزند هر چه به دختر میگویند حکیم بخاطر شغل و طبابتی که میکنند محرم بیمارانشان هستند اما دختر زیر بار نمی رود و نمی‌گذارد کسی دست به باسنش بزند. به ناچار دختر هر روز ضعیف تر و ناتوان‌تر میشود تا اینکه یک حکیم باهوش و حاذق سفارش میکند که به یک شرط من حاضرم بدون دست زدن به باسن دخترتان او را مداوا کنم پدر دختر با خوشحالی زیاد قبول میکند و به طبیب یا همان حکیم میگوید شرط شما چیست؟ حکیم میگوید برای این کار من احتیاج به یک گاو چاق و فربه دارم شرط من این هست که بعد از جا انداختن باسن دخترت گاو متعلق به خودم شود؟ پدر دختر با جان و دل قبول میکند و با کمک دوستان و آشنایانش چاقترین گاو آن منطقه را به قیمت گرانی می‌خرد و گاو را به خانه حکیم می‌برد حکیم به پدر دختر میگوید دو روز دیگر دخترتان را برای مداوا به خانه ام بیاورید. پدر دختر با خوشحالی برای رسیدن به روز موعود دقیقه شماری میکند… از آنطرف حکیم به شاگردانش دستور میدهد که تا دوروز هیچ آب و علفی را به گاو ندهند. شاگردان همه تعجب میکنند و میگویند گاو به این چاقی ظرف دو روز از تشنگی و گرسنگی خواهد مرد. حکیم تاکید میکند نباید حتی یک قطره آب به گاو داده شود. دو روز میگذرد گاو از شدت تشنگی و گرسنگی بسیار لاغر و نحیف میشود . خلاصه پدر دختر با تخت روان دخترش را به نزد حکیم می آورد حکیم به پدر دختر دستور میدهد دخترش را بر روی گاو سوار کند. همه متعجب میشوند، چاره ای نمی‌بینند باید حرف حکیم را اطاعت کنند بنابراین دختر را بر روی گاو سوار میکنند .حکیم سپس دستور میدهد که پاهای دختر را از زیر شکم گاو با طناب به هم گره بزنند؟ همه دستورات مو به مو اجرا میشود، حال حکیم بهشاگردانش دستور میدهد برای گاو کاه و علف بیاورند گاو با حرص و ولع شروع می‌کند به خوردن علف ها، لحظه به لحظه شکم گاو بزرگ و بزرگ تر میشود، حکیم به شاگردانش دستور میدهد که برای گاو آب بیاورند؟ شاگردان برای گاو آب میریزند، گاو هر لحظه متورم و متورم میشود و پاهای دختر هر لحطه تنگ و کشیده تر میشود دختر از درد جیغ میکشد.

حکیم کمی نمک به آب اضاف میکند گاو با عطش بسیار آب می‌نوشد حالا شکم گاو به حالت اول برگشته که ناگهان صدای ترق جا افتادن باسن دختر شنیده میشود. جمعیت فریاد شادی سر می‌دهند دختر از درد غش میکند و بیهوش میشود. حکیم دستور میدهد پاهای دختر را باز کنند و او را بر روی تخت بخوابانند. یک هفته بعد دختر خانم مثل روز اول سوار بر اسب به تاخت مشغول اسب سواری میشود و گاو بزرگ متعلق به حکیم میشود .آن حکیم ابوعلی سینا بوده است.


مجسمه هایی بسیار زیبا تنها از یک تکه سیم

!
هنر همواره بازوی توانمند هنرمندان بوده است. و اکنون جلوه ای از این هنر را در ساخت مجسمه Gavin Worth
مجسمه هایی زیبا و ظریف از سیم .

















عجب دختر پشمالویی

خطای دید باحال…!















دختره لخت نیست… این بازوی خانوم روبروییشه






————-


عجب دختر پشمالویی!



بله… اینم پای اون پسره هست که کنارشون رو تخت نشسته…نه دست این بنده خدا

دختر شیطون کلاس


از یک دانشجوی رشته جانور شناسی ::

تو کلاسمون دختری بود که خیلی شر بود و توی کلاس ها اینقدر تیکه می انداخت که همه ما از خنده ریسه می رفتیم…

یکی از کلاس هامون با استادی بود که خیلی سختگیر و اخمو بود و حتی همون دختر هم جرات تیکه انداختن نداشت.

همون استاد یک بار قفسی سر کلاس آورده بود و اون دختر یک کنفرانس ۵ دقیقه ای ارائه داد و استاد به اون دختر گفت به من بگو این چه حیوونیه؟

قفس با پارچه ای پوشانده شده بود و فقط پاهای حیوون دیده می شد.

این دوست ما جواب داد من نمی تونم بگم چه حیوونیه باید جاهای دیگه ای از بدنشو ببینم.

استاد اخم کرد و گفت: نخیر از همین پاهاش باید بفهمی چه حیوونیه

دانشجو گفت: نمی دونم

…ورفت نشست

استاد پرسید ببخشید خانم اسم شما چیه؟

اون هم بلند شد و پاچه های شلوارشو کشید بالا و گفت خودتون ببینید اسمم چیه

یک زن هنگام زایمان چقدر درد می کشد؟

یک انسان در حالت طبیعی می تواند تا ۴۵ واحد درد را تحمل کند. که آستانه تحمل درد نامیده می شود و پس آن سیستم عصبی بدن به صورت اتوماتیک برای حذف این فشار بر مغز روشی را متناسب با شرایط اتخاذ می کند که یکی از این روش ها می تواند بیهوشی و غش باشد.

اما باید بدانید که یک زن هنگام زایمان دردی معادل ۵۷ واحد را احساس می کند در واقع این میزان درد، معادل شکسته شدن همزمان ۲۰ استخوان است.



قطعا قلب همه از عشق مادر سرشاره… با این وجود باز هم قدر مادر و همسرتون را بیشتر بدونید….