۱۳ اسفند ۱۳۹۰

چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می ریزند؟

آیا می دانستید چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می ریزند؟


هرمزان در سمت فرمانداري خوزستان انجام وظيفه مي‌كرد. هرمزان كه يكي از فرمانداران جنگ قادسيّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زماني كه هرمزان در نتيجه خيانت يك نفر با وضعی نااميد كننده روبرو شد، نخست در قلعه‌اي پناه گرفت و به ابوموسي اشعري، فرمانده تازيها آگاهي داد كه هر گاه او را امان دهد، خود را تسليم وي خواهد كرد. ابوموسي اشعري نيز موافقت كرد از كشتن او بگذرد و ويرا به مدينه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خليفه درباره او تصميم بگيرد. با اين وجود، ابوموسي اشعري دستور داد، تمام 900 نفر سربازان هرمزان را كه در آن قلعه اسير شده بودند، گردن بزنند. (البلاذري، فتوح البُلدان، به تصحيح دكتر صلاح‌الديّن المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468)
پس از اينكه تازيها هرمزان را وارد مدينه كردند، ... لباس رسمي هرمزان را كه ردائي از ديباي زربفت بود كه تازيها تا آن زمان به چشم نديده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را كه «آذين» نام داشت بر سرش گذاشتند و ويرا به مسجدي كه عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تكليف هرمزان را تعيين سازد. عمر در گوشه‌اي از مسجد خفته و تازيانه‌اي زير سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهي به اطراف انداخت و پرسش كرد: «پس اميرالمؤمنين كجاست؟» تازيهاي نگهبان به عمر اشاره‌اي كردند و پاسخ دادند: «مگر نمي‌بيني، آن اميرالمؤمنين است.»
... سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست كمي با هرمزان گفتگو كرد و سپس فرمان داد، او را بكشند.
هرمزان درخواست كرد، پيش از كشته شدن به او كمي آب آشاميدني بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت كرد و هنگامي كه ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشاميدن آب درنگ كرد. عمر سبب اين كار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بيم دارد، در هنگام نوشيدن آب، او را بكشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، كشته نخواهد شد. پس از اينكه هرمزان از عمر اين قول را گرفت، آب را بر زمين ريخت. عمر نيز ناچار به قول خود وفا كرد و از كشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند

مادرت رو...


فرانسه

شما به رئيس‌جمهور فرانسه می‌گوييد: «مادرت رو...»! و بلافاصله ميليون‌ها نفر
از مردم به خيابان‌ها می‌ريزند
و در حمايت از شما، به رئيس‌جمهور می‌گويند: «مادرت رو...»!

رئيس‌جمهور هم دربارهء جريحه ‌دار شدن احساساتش شعری می‌سرايد

و آنرا در روزنامه‌ها و مجلات و راديو و تلويزيون منتشر می‌کند

----------------------------------------

آمریکا

شما به رئيس‌جمهور امريکا می‌گوييد: «مادرت رو...»! ولی اتفاق خاصی نمی‌افتد،
فقط شما معروف می‌شويد و دربارهء مادر رئيس جمهور کتاب می‌نويسيد
و ميليون‌ها دلار درآمد کسب می‌کنيد! اما بعد از آن، رئيس‌جمهور از شما به
دادگاه شکايت می‌کند
و شما مجبور می‌شويد که بابت غرامت، همهء‌ پولتان را به رئيس‌جمهور بدهيد

----------------------------------------

انگلستان

شما به نخست‌وزير انگلستان می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير هم به شما
می‌گويد: مادر خودت رو

----------------------------------------​-----

ژاپن

شما به نخست‌وزير ژاپن می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير تعظيم می‌کند

و به شما می‌گويد: ببخشيد، ولی فکر نکنم مادرم از شما خوشش بياد

----------------------------------------​-----

آلمان

شما به صدراعظم آلمان می‌گوييد: «مادرت رو...»! پليس به سراغ شما می‌آيد

و به شما می‌گويد: لطفاً با مادر صدراعظم کاری نداشته باشيد

----------------------------------------​--------

سوئد

شما به نخست‌وزير سوئد می‌گوييد: «مادرت رو...»! از مردم ر‌أی‌گيری می‌شود

که آيا شما مادر نخست‌وزير را... يا نه؟! اگر رأی مثبت داده شود،

شما مادر نخست‌وزير را...! ولی اگر رأی منفی داده شود،

نخست‌وزير دست شما را در مقابل دوربين‌های تلويزيونی می‌فشارد و برای شما آرزوی موفقيت می‌کند

----------------------------------------​----------

ترکيه

شما به رئيس‌جمهور ترکيه می‌گوييد: «مادرت رو....»!

و رئيس‌جمهور هم اسلحه‌اش را در می‌آورد و به شما شليک می‌کند.

اگر شما کُرد باشيد، رئيس‌جمهور مورد تشويق قرار می‌گيرد!

وگرنه او را به دادگاه احضار می‌کنند و او در بين راه فرار می‌کند و به يونان
پناهنده می‌شود

----------------------------------------​----

سوئيس

شما به نخست‌وزير سوئيس می‌گوييد: «مادرت رو...»! منشی دفتر نخست‌وزير با شما
تماس می‌گيرد
و شماره تلفن مادر نخست وزير را به شما می‌دهد تا شخصاً با خودش هماهنگ کنيد

----------------------------------------​----------

هند

شما به نخست‌وزير هند می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير شما را به خانه‌اش
دعوت می‌کند
و خاکستر مادرش را که سالها پيش مُرده به شما نشان می‌دهد و برای شما آواز
می‌خواند و گريه می‌کند.

شما هم متأثر می‌شويد و به خانه برمی‌گرديد و می‌بينيد که خانواده‌تان ناپديد
شده‌اند

و سالهای سال به دنبال خانوادهء‌ خود از اين شهر به آن شهر آواره می‌شويد

و سرانجام در فقر و غربت، از غم و گرسنگی می‌ميريد

و از داستان زندگی شما بيش از هزار و هفتصد فيلم سينمايی ساخته می‌شود

----------------------------------------​-------------

کانادا

شما به نخست‌وزير کانادا می‌گوييد: «مادرت رو...»! مادر نخست‌وزير خبردار
می‌شود

و مقاله‌ای فمينيستی در روزنامه چاپ می‌کند و تبعيض جنسی را به شدت مورد انتقاد
قرار می‌دهد

و از شما می‌خواهد که پدر نخست وزير را...!!

----------------------------------------​-----------

کلمبيا

شما به رئيس‌جمهور کلمبيا می‌گوييد: «مادرت رو...»! بعد وصيتنامه‌تان را
می‌نويسيد و

در اولين فرصت خود را دار می‌زنيد! چند روز بعد جسد شما را در حالی که طناب داردور گردنتان است

و با گلوله سوراخ ‌سوراخ شده‌ و با اسيد سوزانده شده‌ايد، پيدا می‌کنند!

پزشک قانونی جسد شما را لاشهء سگ تشخيص داده و در حومهء شهر دفن می‌کند

----------------------------------------​------

چين

شما به رئيس‌جمهور چين می‌گوييد: «مادرت رو...»! رئيس‌جمهور هم به صورت لفظی،

هم شما و هم خانواده‌ تان را...! سپس شما به همراه خانواده ‌تان به کرهء ‌ماه
تبعيد می‌شويد

----------------------------------------​------

ايتاليا

شما به نخست‌وزير ايتاليا می‌گوييد: «مادرت رو....»! روزنامه‌ها خبر رسوايی
مادر نخست‌وزير را چاپ می‌کنند

و مافيا به خاطر شهوت زيادتان، به شما پيشنهاد همکاری در زمينهء تهيهء‌
فيلم‌های پورنو می‌کند!

نخست‌وزير هم برای تلافی، يک بازی دوستانهء فوتبال بين تيم محبوب خودش و تيم
محبوب شما ترتيب می‌دهد

و داور بازی را می‌خرد و تيم محبوب شما را با نتيجهء مفتضحانه ‌ای شکست می‌دهد

----------------------------------------​-------

روسيه

شما به رئيس‌جمهور روسيه می‌گوييد: «مادرت رو...»! فردای آن روز شما دچار يک
سانحه شده

و در تصادف با اتومبيل کشته می‌شويد! به خانوادهء شما اطلاع داده می‌شود

که شما در حال مستی رانندگی کرده‌ايد و شدت تصادف چنان زياد بوده که بدن شما
تکه ‌تکه شده است

----------------------------------------​---

عربستان

شما به رئيس‌جمهور عربستان می‌گوييد: «مادرت رو....»! همه به شما می‌خندند،

چون عربستان رئيس‌جمهور ندارد! شما متوجه اشتباه خود می‌شويد

و اين دفعه به پادشاه عربستان می‌گوييد: «مادرت رو...»! همه از خنده دست
می‌کشند

و پادشاه هم زبان شما را قطع می‌کند

----------------------------------------​-------

ایران

"من که هنوز چیزی نگفتم منو کجا می برین ...... ؟؟؟؟

ابري با 140 تريليون برابر آب‌هاي زمين

اخترشناسان موفق به کشف ابر عظيم و 12 ميليارد ساله‌اي شدند که ميزان آب نهفته در آن 140 تريليون برابر آب‌هاي موجود در اقيانوس‌هاي زمين است.
ابري با 140 تريليون برابر آب‌هاي زمين
به گزارش خبرگزاري مهر، اخترشناسان موفق به کشف قديمي‌ترين و بزرگ‌ترين توده آبي شدند که تاکنون در جهان کشف شده است، ابري عظيم و 12 ميليارد ساله که در خود 140 برابر آبي که در اقيانوس‌هاي زمين در جريان است را پنهان کرده است.
اين ابر مملو از بخار آب، سياهچاله عظيمي که اخترنما ناميده مي‌شود را در فاصله 12 ميليارد سال نوري از زمين در بر گرفته است. اين کشف نشان مي‌دهد آب از زمان آغازين جهان هستي پديده‌اي عادي و فراوان به شمار مي‌رفته است. به گفته اخترشناسان از آنجايي که نور مشاهده شده از اين اخترنما 12 ميليارد سال پيش تابيده شده و اکنون به زمين رسيده است، مي‌توان گفت آبي که در اين ابر قرار گرفته تنها 1.6 ميليارد سال پس از پيدايش جهان هستي به وجود آمده است.
اخترنماها از جمله درخشان‌ترين، قدرتمندترين و پرانرژي‌ترين پديده‌ها در جهان هستي به شمار مي‌روند که قدرت خود را از سياهچاله‌هاي عظيمي به دست مي‌آورند که غبارها و گازهاي کيهاني را در خود مکيده و انرژي زيادي را به خارج ساطع مي‌کنند.
در اين پروژه محققان بر روي اخترنمايي خاص به نام APM 08279+5255 مطالعه کردند که سياهچاله‌اي 20 ميليارد برابر عظيم‌تر از خورشيد را درون خود داشته و انرژي آن برابر يک کوادريليون خورشيد است.
براي انجام اين مطالعه محققان از دو تلسکوپ مختلف، تلسکوپ‌هاي هاوايي و کاليفرنيا براي تاييد وجود بخار آب در اين اخترنما استفاده کردند. حجم بالاي بخار آب موجود در اين ابر موجب شگفتي بسياري از محققان شد زيرا مقدار اين آب 400 برابر بيشتر از آبي است که تا کنون در کهکشان راه شيري کشف شده است، شايد به اين دليل که تمامي آب موجود در کهکشان راه شيري به جاي بخار در شکل يخ وجود دارند.
بخار آب در اين اخترنما در محدوده‌اي به وسعت صدها سال نوري توزيع شده است. اين ابر درجه حرارتي برابر منفي 63 درجه فارنهايت دارد و تراکم آن 300 تريليون بار کمتر از تراکم اتمسفر زمين است. اين ابر نسبت به ابرهاي معمولي و رايج در کهکشان راه شيري پنج برابر داغ‌تر و 10 تا 100 برابر متراکم‌تر است.

ضرب المثل هاي آلماني

  • گاهي دروغ همان کار را مي کند که يک چوب کبريت با انبار باروت مي کند .
  • بهتر است دوباره سؤال کني تا اينکه يکبار راه اشتباه بروي .
  • زمان دواي خشم است.
  • عشقي که توأم با حسادت نباشد دروغي است .
  • در برابر آن کس که عسل روي زبان دارد ، از کيف پولت محافظت کن .
  • روزيکه صبر در باغ زندگيست برويد به چيدن ميو? پيروزي اميدوار باشيد .
  • تملق سم شيرين است .
  • به اميد شانس نشستن همان و در بستر مرگ خوابيدن هما
  • سند پاره مي شود ، ولي قول پاره نمي شود .
  • کمي لياقت ، جوهر توانايي در موفقيت است .
  • زن و شوهر اگر يکديگر را بخواهند در کلب? خرابه هم زندگي مي کنند .
  • کسيکه در خود آتش ندارد نمي تواند ديگران را گرم کند .
  • افتادن در گل و لاي ننگ نيست، ننگ در اين است که در آن جا بماني.
  • افتادن در گل و لاي ننگ نيست ، ننگ در اين است که در همانجا بماني .
  • بدون دوستان به سر بردن بدتر از داشتن دشمنان است.
  • براي مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
  • يک دروغ تبديل به راست مي شود وقتي که انسان باورش کنيد.
  • بهترين توبه، خودداري از گناه است.
  • اگر مي خواهي قوي باشي نقاط ضعف خود را بدان.
  • بسياري از افراد در موقعي که برنده مي شوند مي بازند و بسياري ديگر وقتي که مي بازند، برنده مي شوند.
  • خالي ترين ظرفها، بلندترين صداها را مي دهد.
  • براي مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
  • هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادي شيرين تر خواهد بود.

آيا مي دانستيد؟

 آيا ميدانستيد که دانشمندان ثابت کرده اند که گل سرخ ترکيبي از بوي 40 نوع گل مختلف است ؟دانستني

آيا ميدانستيد که اگر کلفتي تار عنکبوت به اندازه مغز يک مداد به هم تنيده ميشد مي توانست يک هواپيماي بويينگ سنگين وزن را تحمل کند ؟

آيا ميدانستيد که اين حقيقت دارد که به راستي فيل از موش ميترسد ؟

آيا ميدانستيد که شلوغ ترين مکان دنيا کندوي زنبور عسل است ؟

آيا ميدانستيد که در حال حاضر 6 ميليون اختراع در جهان وجود دارد که اديسون با 1094 اختراع رکورد دار است ؟

آيا ميدانستيد که اگر تمام کرات منظومه شمسي را با هم جمع کنيم و سپس آن را دو برابر کنيم باز هم به اندازه کره مشتري نمي شود ؟

آيا ميدانستيد که وسعت کره ماه به اندازه قاره استرالياست ؟

آيا ميدانستيد که هر چشم مگس از10 هزار عدسي تشکيل شده است ؟

آيا ميدانستيد که سوسک ها مقاوم ترين موجودات در برابر گرسنگي هستند. آنها ميتوانند يک ماه بدون غذا و دو ماه بدون آب زنده بمانند ؟

آيا ميدانستيد که نيروي جاذبه ماه ميتواند باعث زمين لرزه شود ؟

آيا ميدانستيد که لاشخورها قادر به ديدن يك موش كوچك از ارتفاع 4 كيلومتري ميباشند

آيا ميدانستيد که مردم فيليپين به بيش از 1000 لهجه سخن ميگويند ؟

آيا ميدانستيد که مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هايشان را براي مسير يابي ميشمارند

آيا ميدانستيد که مصرف زغال اخته از تنگي عروق خون جلوگيري ميكند ؟

آيا ميدانستيد که خورشيد در مدار کهکشان شيري با سرعت 900000 کيلومتر در ساعت حرکت ميکند ؟

آيا ميدانستيد که نام قديم يونان، هلاس برگرفته از هليوس خداي خورشيد بوده است

آيا ميدانستيد که افراد باهوش داراى روى و مس بيشترى در موهايشان هستند

آيا ميدانستيد که مايع موجود در نارگيل نارس را مي توان بجاي پلاسماي خون استفاده كرد ؟

آيا ميدانستيد که براي اينكه 700 گرم به وزن شما اضافه شود بايد 9 كيلو سيب زميني بخوريد ؟

-----> نجس ترين چيز دنيا!! <-----, به نظرت چیه؟؟؟؟


    نجس ترين چيز دنيا!! گويند روزي پادشاهي سوالي برايش پيش مي آيد و مي خواهد بداند که نجس ترين چيزها در دنياي خاکي چيست؟ براي همين کار، وزيرش را مامور مي کند که برود و اين نجس ترين نجس ترينها را پيدا کند و در صورتي که آنرا پيدا کند و يا هر کسي که بداند، تمام تخت و تاجش را به او بدهد. وزير هم عازم سفر مي شود و پس از يکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به اين نتيجه رسيد که با توجه به حرفها و صحبتهاي مردم بايد پاسخ همين مدفوع آدميزاد اشرف باشد و عازم ديار خود مي شود. در نزديکي هاي شهر چوپاني را مي بيند و به خود مي گويد بگذار از او هم سوال کنم شايد جواب تازه اي داشت بعد از صحبت با چوپان او به وزير مي گويد من جواب را مي دانم اما يک شرط دارد و وزير نشنيده شرط را مي پذيرد. چوپان هم مي گويد تو بايد مدفوع خودت را بخوري ... وزير آنچنان عصباني مي شود که مي خواهد چوپان را بکشد ولي چوپان به او مي گويد تو مي تواني من را بکشي اما مطمئن باش پاسخي که پيدا کرده اي غلط است، تو اينکار را بکن اگر جواب قانع کننده اي نشنيدي من را بکش. خلاصه وزير به خاطر رسيدن به تاج و تخت هم که شده قبول مي کند و آن کار را انجام مي دهد سپس چوپان به او مي گويد کثيف ترين و نجس ترين چيزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدي آنچه را فکر مي کردي نجس ترين است بخوری

¤❤¤ آخه من یه دخترم! ¤❤¤


آخه من یه دخترم!


مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من
کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی
شده بود که در نقاشی‌هایم هم متوجه نقص عضو او نمی‌شدم و همیشه او را با
دو چشم نقاشی می‌کردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچه‌ها و مادر و
پدرشان با تعجب به مامان نگاه می‌کردند و پدر و مادرها که سعی می‌کردند
سوال بچه خود را به نحویکه مامان متوجه یا ناراحت نشود، جواب بدهند،
متوجه این موضوع می ‌شدم و گهگاه یادم می‌افتاد که مامان یک چشم ندارد.



یک روز برادرم از مدرسه آمد و با دیدن مامان یک‌دفعه گریه کرد. مامان او
را نوازش کرد و علت گریه‌اش را پرسید. برادرم دفتر نقاشی را نشانش داد.
مامان با دیدن دفتر بغضی کرد و سعی کرد جلوی گریه‌اش را بگیرد. مامان
دفتر را گذاشت زمین و برادرم را درآغوش گرفت و بوسید. به او گفت: فردا
می‌رود مدرسه و با معلم نقاشی صحبت می‌کند. برادرم اشک‌هایش را پاک کرد و
دوید سمت کوچه تا با دوستانش بازی کند. مامان رفت داخل آشپزخانه. خم شدم
و دفتر را برداشتم. نقاشی داداش را نگاه کردم و فرق بین دختر و پسر بودن
را آن زمان فهمیدم.



موضوع نقاشی، کشیدن چهره اعضای خانواده بود. برادرم مامان را درحالی ‌که
دست من و برادرم را دردست داشت، کشیده بود. او یک چشم مامان را نکشیده
بود و آن را به صورت یک گودال سیاه نقاشی کرده بود. معلم نقاشی دور چشم
مامان با خودکار قرمز یک دایره بزرگ کشیده بود و زیر آن نمره 10 داده بود
و نوشته بود که پسرم دقت کن هر آدمی دو چشم دارد.



با دیدن نقاشی اشک‌هایم سرازیر شد. از برادرم بدم آمد. رفتم آشپزخانه و
مامان را که داشت پیاز سرخ می کرد، از پشت بغل کردم. او مرا نوازش کرد.
گفتم: مامان پس چرا من همیشه در نقاشی‌هایم شما را کامل نقاشی می‌کنم.
گفتم: از داداش بدم می‌آید و گریه کردم.


مامان روی زمین زانو زد و به من نگاه کرد اشک‌هایم را پاک کرد و گفت
عزیزم گریه نکن تو نبایستی از برادرت ناراحت بشوی او یک پسر است. پسرها
واقع بین‌تر از دخترها هستند؛ آنها همه چیز را آنطور که هست می‌بینند ولی
دخترها آنطورکه دوست دارند باشد، می‌بینند. بعد مرا بوسید و گفت: بهتر
است تو هم یاد بگیری که دیگر نقاشی‌هایت را درست بکشی.


فردای آن روز مامان و من رفتیم به مدرسه برادرم. زنگ تفریح بود. مامان
رفت اتاق مدیر. خانم مدیر پس از احوال‌پرسی با مامان علت آمدنش را جویا
شد. مامان گفت: آمدم تا معلم نقاشی کلاس اول الف را ببینم. خانم مدیر
پرسید: مشکلی پیش آمده؟ مامان گفت: نه همینطوری. همه معلم‌های پسرم را
می‌شناسم جز معلم نقاشی؛آمدم که ایشان را هم ملاقات کنم.


خانم مدیر مامان را بردند داخل اتاقی که معلم‌ها نشسته بودند. خانم مدیر
اشاره کرد به خانم جوان و زیبایی و گفت: ایشان معلم نقاشی پسرتان هستند.
به معلم نقاشی هم گفت: ایشان مادر دانش آموز ج-ا کلاس اول الف هستند.
مامان دستش را به سوی خانم نقاشی دراز کرد. معلم نقاشی که هنگام واردشدن
ما درحال نوشیدن چای بود، بلند شد و سرفه‌ای کرد و با مامان دست داد.
لحظاتی مامان و خانم نقاشی به یکدیگر نگاه کردند. مامان گفت: از ملاقات
شما بسیار خوشوقتم. معلم نقاشی گفت: من هم همینطور خانم. مامان با بقیه
معلم‌هایی که می‌شناخت هم احوال‌پرسی کرد و از اینکه مزاحم وقت استراحت
آنها شده بود، عذرخواهی و از همه خداحافظی کرد و خارج شدیم. معلم نقاشی
دنبال مامان از اتاق خارج شد و درحالیکه صدایش می لرزید گفت: خانم من
نمیدانستم ...


مامان حرفش را قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم بفرمایید چایتان سرد می
شود. معلم نقاشی یک قدم نزدیکتر آمد و خواست چیزی بگوید که مامان گفت:
فکر می کنم نمره 10 برای واقع بینی یک کودک خیلی کم است. اینطور نیست؟

معلم نقاشی گفت: بله حق با شماست. خانم نقاشی بازهم دستش را دراز کرد و
این بار با دودست دست‌های مامان را فشار داد. مامان از خانم مدیر هم
خداحافظی کرد.


آن روز عصر برادرم خندان درحالی‌که داخل راهروی خانه لی‌‌لی می‌کرد، آمد
و تا مامان را دید دفتر نقاشی را بازکرد و نمره‌اش را نشان داد.

معلم نقاشی روی نمره قبلی خط کشیده بود و نمره 20 جایش نوشته بود. داداش
خیلی خوشحال بود و گفت: خانم گفت دفترت را بده فکر کنم دیروز اشتباه کردم
بعد هم 20 داد. مامان هم لبخندی زد و او را بوسید و گفت: بله نقاشی پسر
من عالیه! و طوری که داداش متوجه نشود به من چشمک زد و گفت: مگه نه؟



من هم گفتم: آره خیلی خوب کشیده، اما صدایم لرزید و نتوانستم جلوی
گریه‌ام را بگیرم.
داداشم گفت: چرا گریه می‌کنی؟
گفتم آخه من یه دخترم !!!!!



به نظرم نگاه دختر قابل قبول‌تر است زيرا تسليم هر امر واقعي، به صرف واقعي و گريز ناپذير به نظر آمدنش، نمي‌شود و كمال را دنبال مي‌كند. نگاه به اصطلاح واقع بين آغاز تسليم است در حالي كه نگاه دوم آغاز جست‌وجوي راهي است براي تعالي

---@ تقوا .. ایثار.. افسوس!!! @----, استاد همه جوره در خدمتیم


تقوا..... یعنی این که 26 تا دانشجو دخترت پایین برگه امتحانیشون

شماره موبایلشون را برات بنویسن و بگن

استاد همه جوره در خدمتیم و تو حتی یک شماره را یادداشت نکنی

ایثار..... یعنی این که همه برگه ها را

یکجا تحویل معاون آموزشی بدی

افسوس .... . یعنی حالتی که بهت دست میده وقتی

معاون آموزشی بهت زنگ میزنه و برای چند تا از خوشگلترین اون 26 تا ازت نمره قبولی میخواد

۱۱ اسفند ۱۳۹۰

جند کلمه حرف حساب با شما ...


قدیما برق ها رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت،
دزده فک کنه یکی خونه هست، الان هرجوری حساب میکنیم
برق ها رو خاموش کنیم و دزد بزنه به صرفه تره !
.
.
.
ازدواج یعنی از دست دادن توجه تعداد کثیری از افراد
و بدست آوردن بی توجهی یک فرد !
.
.
.
خدایا به خوبان عزت داده ای به بدان ثروت
نکند ما به تماشای جهان آمده ایم!!؟
.
.
.
فقط کاشف الکل رازی نبود !
مصرف کنندگان الکل هم راضی اند
.
.
.
اگر داری زنی زشت و دغل باز / تو نیکی میکن و در دجله انداز
بکن خود را خلاص از دست آن زن / که ایزد در خیابانت دهد باز !
.
.
.
اینایی که همه چیزو رو دسکتاپ سیو می‌کنن
همونایی هستن که از راه می‌رسن شلوارشونو پرت می‌کنن گوشه‌ی اتاق !
.
.
.
اونی که رفت اگه برگرده از دوست داشتن نیست واسه اینه که بهترشو پیدا نکرده
.
.
.
می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟
چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟
اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!؟؟؟؟
.
.
.
تفسیر “یک دقیقه”، از زبان کسی که پشت در توالت منتظر ایستاده
با کسی که داخل توالت است, نشان می دهد که زمان یک تعریف واحد ندارد !

هفت ادویه ی معجزه گر


دنیای ادویه‌ها دنیای شگفت انگیزی است. نتایج مطالعات گوناگون حاکی از آن است که ادویه‌ها برای سلامتی بدن مفید هستند:



زرد چوبه خواص ضد سرطانی دارد، فلفل سیاه برای دستگاه گوارش مفید است، فلفل قرمز دردها را تسکین می‌دهد، زعفران برای مغز مفید است و...

برای آشنایی بیشتر با این دنیای شگفت آور مطالعه‌ی این مطلب را از دست ندهید!



زرد چوبه: ضد سرطان

سازمان جهانی سلامتی (OMS)، تأثیر زردچوبه برای درمان مشکلات گوارشی از قبیل دل درد، بی اشتهایی، سوزش معده را به اثبات رسانده است.

زردچوبه باکتری موسوم به Helicobacter pylori عامل زخم معده را از بین می‌برد. بر اساس پژوهش‌های انجام گرفته این خاصیت زردچوبه مدیون ماده‌ای به نام کورکومین است. این ماده علاوه بر رفع مشکلات گوارشی، قدرت زیادی در جهت پیشگیری از سرطان دارد.

میزان مصرف: روزانه 3 الی 4 نوک انگشت زردچوبه برای بدن کافی ست. البته به نظر می‌رسد که کورکومین به راحتی جذب بدن نمی‌شود برای همین این ادویه باید همراه اندکی روغن طبخ شود.



فلفل سیاه : ضد درد

بر اساس یک پژوهش آلمانی، کپسایسین (ماده‌ی موجود در فلفل)، درد را کاهش می‌دهد.

گفتنی است که استفاده از پمادهای ضد درد با پایه‌ی کپسایسین برای تسکین دردهای ناشی از آرتریت و آرتروز به تایید سازمان غذا و داروی آمریکا رسیده است.



فلفل قرمز: برای هضم غذا

فلفل قرمز به هضم غذا کمک می‌کند. در سال 2002، یک پژوهش ایتالیایی نشان داد که این ادویه برای رفع احساس خستگی بسیار موثر است. خواص فلفل قرمز نیز مدیون کپسایسین است.

این ماده قدرت تحریک ترشحات معده را دارد و به این ترتیب باعث هضم بهتر غذا می‌شود.

میزان مصرف: در صورتی که مشکل گوارشی دارید مصرف روزانه 1 الی 2 نوک انگشت فلفل قرمز همراه غذا کافی است.

اگر به فلفل حساسیت دارید و یا از سندرم روده‌ی‌ تحریک ‌پذیر رنج می‌برید از مصرف فلفل سیاه خودداری کنید.



زنجفیل: ضد تهوع

بر اساس یک پژوهش آلمانی و یک پژوهش آمریکایی که همزمان در سال 2005 انجام گرفت، مشخص شد زنجفیل یا همان زنجبیل خاصیت ضد تهوعی دارد. به بیان روشن، زنجفیل از استفراغ و حالت تهوع پیشگیری می‌کند و یا آن‌را متوقف می‌سازد. این خاصیت زنجفیل به دلیل وجود موادی از قبیل gingerol، shogaols و zingerones می‌باشد که تحریکات تهوع‌زای معده را کاهش می‌دهد.

میزان مصرف: در صورتی احساس تهوع دارید یک سوم قاشق چای‌خوری پودر زنجفیل یا یک تکه زنجفیل تازه می‌تواند چاره ساز باشد. می‌توانید از این ادویه‌ی مفید به صورت خام، دم کرده و یا از پودر آن در غذای‌تان استفاده کنید.



دارچین: قند خون را پایین می‌آورد

بر اساس پژوهشی که محققان پاکستانی در سال 2003 انجام داده‌اند، دارچین به پیشگیری یا درمان دیابت کمک می‌کند. مصرف روزانه 3.1 تا 6 گرم عصاره‌ی دارچین (به مدت 40 روز)، قند خون مبتلایان به دیابت نوع 2 را به میزان 18 تا 29 درصد، تری گلیسیرید را به میزان 23 تا 30 درصد و کلسترول مضر خون LDL آن‌ها را به میزان 7 تا 27 درصد کاهش می‌دهد.

پژوهش دیگری که در سال 2006 روی 79 فرد انجام گرفت نیز نتایج یکسانی را ارائه داد.

دکتر بئاتریس رینال، متخصص تغذیه می‌گوید: «دارچین بالا رفتن میزان قند خونی که بعد از اتمام غذا گرفته می‌شود را کاهش می‌دهد و به مبتلایان به دیابت و یا افرادی که در شرف ابتلا به آن هستند این امکان را می‌دهد تا در تغذیه‌ی خود کمتر دچار مشکل شوند».

میزان مصرف: روزانه 1 قاشق غذاخوری در غذا.



شاخه میخک: تسکین دندان درد

جویدن شاخه‌ی میخک روش بسیار خوبی برای کاهش دندان درد (تا رسیدن به دندان پزشک) است. به گفته‌ی دکتر رینال میخک حاوی اوژنول است که این ماده، ضد التهاب، ضدعفونی کننده و همچنین بی حس کننده‌ی موضعی محسوب می‌شود. به همین دلیل می‌تواند باعث تسکین درد شود.

روش استفاده: 1 یا 2 شاخه میخک را له کنید و تا زمان رسیدن به دندان پزشک روی دندان دردناک بگذارید.



زعفران: ضد افسردگی

نتایج دو پژوهش ایرانی که روی افراد مبتلا به افسردگی خفیف انجام گرفت حاکی از آن است که زعفران برای درمان علائم افسردگی از دارونماها یا placebo مؤثرتر عمل می‌کند.

در یکی از این پژوهش‌ها محققان به مقایسه‌ی اثرات زعفران و داروی فلوکستین fluoxetine دست زدند و به این نتیجه رسیدند که زعفران به اندازه‌ی این دارو موثر است. البته تا امروز علت خاصیت ضد افسردگی این ادویه سرخ بر محققان پوشیده مانده است. در طب سنتی ایرانی افسردگی را با زعفران درمان می‌کردند.

میزان مصرف: به طور مرتب از زعفران در طبخ غذاهای‌تان استفاده کنید البته در صورت امکان؛ چون زعفران ادویه‌ی گرانی است.


ما نیز می خواهیم مستراح بسازیم تا مردم در ......

.

خدمت به خلق از دیدگاه اقای مدرسی یزدی

.
مردم او را بخاطرساختن سرویس های بهداشتی و ... مذمت می کردند. میگفت : عیب ندارد. همه می روند مسجد می سازند که مردم بروند در آن نماز بخوانند تا آنها ثواب ببرند.
ما نیز می خواهیم مستراح بسازیم تا مردم در آن قضای حاجت کنند و من ثوابش را ببرم. این دستشویی های نزدیک مسجد امام حسن عسکری علیه السلام را ایشان ساخته است. یعنی معیار خدمات او نیاز مردم بود و احتیاج مبرم جامعه، نه آنچه که شهرت آور باشد یا آبروی محسوب شود.
.
.
.
حسن ظن به خدا
.
آخرین کسی را که دستور داده می شود به سوی دوزخ ببرند، ناگهان به اطراف خود نگاه می کند.
خداوند دستور می دهد او را برگردانند، پس او را بر میگردانند.
خطاب می رسد: چرا به اطراف خود نگاه کردی و در انتظار چه هستی؟
عرض می کند: پروردگارا! من در باره تو این چنین گمان نمی کردم.
می فرماید: چه گمان می کردی؟
عرض می کند: گمانم این بود که گناهان مرا می بخشی و مرا در بهشت خود جای می دهی!
خداوند می فرماید: ای فرشتگان من! به عزت و جلال و نعمت ها و مقام والایم سوگند، بنده ام هرگز گمان خیر درباره من نبرده است، اگر ساعتی گمان خیر برده بود، او را به جهنم نمی فرستادم، ولی با این حال اظهار حسن ظن او را بپذیرید و او را به بهشت ببرید.

سپس پیامیر خدا فرمودند: هیچ بنده ای نیست که نسبت به خداوند متعال گمان خیر ببرد، مگر این که خدا نزد گمان وی خواهد بود.

.

لطفا آروم و امیدوار بخونید ..






* روزي که خدا همه چيز را قسمت کرد، خود را به خوبان بخشيد.

* جاده ي زندگي نبايد صاف و مستقيم باشد و گرنه خوابمان مي گيرد دست اندازها نعمتند

* شکسته هاي دلت را به بازار خدا ببر، خدا، خود بهاي شکسته دلان است.

* وقتي احساس غربت مي کنيد يادتان باشد که خدا همين نزديکي است.

*خداوند سند آسمان را به نام کساني که در زمين خانه ندارند امضا کرده است.

* اين همه خود را تحقير نکنيد، خداوند پس از ساختن شما به خود تبريک گفت.

* وقتي خدا هست هيچ دليلي براي نااميدي نيست.

* آسمان، چشم آبي خداست، و نگران هميشه من و تو

* بهترين کارها پس از ايمان به خداوند،مهرباني با مردم است

* امشب رحمت دوست جاريست ...
اگر دلتان لرزيد بغضتان تركيد كسي اينجا محتاج دعاست


* خدايا قادر نيستم خود را به خانه تو برسانم
لطفا تو خود به خانه من بيا...!!


*بهترين دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر يک گل به او تقديم کنيد دسته گلي تقديمتان مي کند
و خوب تر از آن است که اگر دسته گلي به آب داديم، دسته گل هايش را پس بگيرد.



*به پيش آور دو دست خالي خود را...
ببينم چشم هاي خيست آيا گفته اي دارند؟
بخوان مارا...بگردان قبله ات را سوي ما...اينک وضويي کن...
خجالت مي کشي از من...بگو, جزمن کس ديگر نمي فهمد...
به نجوايي صدايم کن...بدان آغوش من باز است...
شروع کن يک قدم با تو...تمام گام هاي مانده اش با من



* وقتي خوشحال شديد " صلوات " بفرستيد .
وقتي غمناک شديد " استغفار " کنيد . خدا در را باز ميکند


*شيطان با دروغ آدم را از بهشت لغزاند ،ولي آدم با اشک صادقانه به خدا پيوست .


* خدايا
به داده و نداده و گرفته ات شکر
که داده ات نعمت است
و نداده ات حکمت
گرفته ات امتحان


*وقتي ناراحتيد از اينكه به چيزي كه مي خواستيد نرسيديد ، محكم باشيد و خوشحال....
خداوند در فكر چيز بهتري براي شماست...

سلام دوستان خوبم. داستان خیلی کوتاهه ولی شاید به زندگیهامون نزدیک باشه!

بدکاری هنگام مرگ، ملکه دربان دوزخ را دید. ملکه گفت: کافی است که فقط یک کار خوب کرده باشی تا همان یک کار تو را برهاند. خوب فکر کن.

مرد به خاطر آورد که یکبار در جنگلی قدم می­زد. عنکبوتی سر راهش دیده بود و برای این که عنکبوت را لگد نکند راهش را کج کرده بود. ملکه لبخندی بر لب آورد و در این هنگام تار عنکبوتی از آسمان نازل شد تا به مرد اجازه صعود به بهشت را بدهد. بقیه محکومان نیز از تار استفاده کردند و شروع به بالا رفتن کردند.

اما ترس پاره شدن تار، برگشت و آنها را به پایین هل داد و در همان لحظه تار پاره شده و مرد به دوزخ بازگشت.

آنگاه شنید که ملکه دوزخ می­گوید: شرم ور است که خودخواهی تو همان یگانه خیر تو را مبدل به شر کرد. ما چی؟ اگه امروز یکی بخواد از چیزی که ما داریم بهره می­برین، استفاده کنه آیا بهش اجازه می­دیم یا اینکه پرتش می کنیم پایین ؟ زمان غنی ترین گنجینه است. پس مراقب باشید آن را به نیکی و با خرد بکار گیرید. روزی که دست برادری را نگرفته­اید یا باری از دوش کسی در راه دشوار زندگی نگرفته­اید، بی تردید روزی از دست رفته است.

این شکاف کوچک

از نوشته هایVioletta درنسوان مطلقه معلقه:

خانم میم چشم و ابروش طاق بود. دختر فهمیده و تحصیل کرده ای بود و توی یک شرکت بزرگ کار می کرد. خانوم میم فقط یک مشکل کوچک داشت و همه ی عمر با اضافه وزنش مشکل داشت. از وقتی که یادم میاد خانوم میم همیشه رژیم داشت. انواع قرص های ضد اشتها و طب سوزنی و کمربند های لاغری را امتحان کرده بود، اما هیچ کدوم افاقه نمی کرد. برعکس هر کدوم از رژیم هاش که تمام می شد ظرف چند هفته چند کیلو هم به وزن سابقش اضافه می شد. این شده بود که کم کم خانم میم شکل یک دایره گردالی شده بود و خوب مسلم است که از این وضع عذاب می کشید.

راستش ما هیچ کدوم هیچ وقت خانم میم را در حال پرخوری ندیدیم. خودش معتقد بود که از اونهاست که آب هم می خورد چاق می شوند .ما هم سرمان را تکان می دادیم.تا اینکه اون شب اتفاق عجیبی افتاد. من و خانم میم با هم رفته بودیم ماموریت و یک اطاق گرفتیم. شب برای شام رفتیم بیرون و غذای مفصلی خوردیم. حوالی ساعت 11 برگشتیم.کمی از این در و آن در گفتیم و چون راه زیادی اومده بودیم و به شدت خسته بودیم با شکمهای پر از پلو و جوجه کباب و نوشابه سرمان را گذاشتیم روی بالش و بیهوش شدیم. صبح بلند شدیم و رفتیم تسویه حساب کنیم. خدمه هتل پرسید که ایا ما از یخچال چیزی برداشتیم و خانوم میم کمی این پا آن پا کرد و گفت بله. من با تعجب نگاهش کردم، ما فرصتی برای این کار نداشتیم و قرارمان هم نبود که به آت و آشغال های توی بوفه که همیشه دولا پهنا حساب می کنند دست بزنیم. خانوم میم دستپاچه گفت : دیشب قند خونم افتاد پایین مجبور شدم یک چیزی بخورم … وقتی خدمه هتل در یخچال را باز کرد توی یخچال تقریبا هیچ چیزی باقی نمانده بود.هر شش تا شکلات مارس و کیت کت ها خورده شده بود ، دو بسته پسته هم همین طور، چپیپس نصفه مانده بود، دو تا کوکا کولا شیشه ای کوچک و دو تا فانتای قوطی هم خالی شده بود و همه ی اینها در فاصله ی 12 شب تا 6 صبح اتفاق افتاده بود.البته در نظر بگیرید که ما شام مفصلی هم خورده بودیم.

تمام راه برگشت در سکوت گذشت. خانوم میم به من گفت که پول خوراکی ها را خودش حساب می کند و لازم نیست من انقدر بد عنقی کنم و رنجیده خاطر رویش را برگرداند سمت پنجره. من البته آدم خسیسی هستم ولی راستش در آن لحظه به پول فکر نمی کردم.بیشتر به این فکر می کردم خانوم میم چطور همه ی این سالها همه ی ما و من جمله خودش را فریب داده است. مدام این صحنه پیش چشمم میامد که نصف شب در تاریکی کورمال کورمال رفته سر یخچال و همونجا نشسته روی زمین و هول هولکی و با ولع دونه دونه هر چیزی که میشه خورد رو خورده. نمی تونستم تصور کنم که آیا لذت هم برده یا نه. فکر هم نمی کنم گرسنه اش بوده ، چیزی که از همه بیشتر ترسناک بود این است که فکر می کنم این کار را در حالتی از خلسه کرده ، جوری که حتی خودش هم یادش نمی آید دقیقا چه اتفاقی افتاده . همونجور که این کار را احتمالا هرشب می کند و بعد فکر می کند که حتی آب هم می خورد چاق می شود.

اما چرا خانوم میم این کار را با خودش می کرد؟ چرا روزها تلاش می کرد که لاغر شود و شبها هر چه رشته بود را پنبه می کرد؟ آیا خانوم میم دوست نداشت خوش اندام باشد؟ آیا نمی دانست که اگر مثل جارو برقی هر چه در یخچال هست راببلعد قد بشکه خواهد شد؟ آیا با خودش سر لج داشت یا ما را مسخره کرده بود؟ من نمی دانم. فکر می کنم همه ی ما یک شکاف کوچک در ذهنمان داریم.این شکاف بین علم و عمل می افتد و باعث می شود که ما کارهایی را انجام بدهیم که نمی خواهیم انجام بدهیم. شبهای امتحان به جای درس خواندن وقت کشی کنیم ، سیگار بکشیم، وارد روابط نا درست و دردناک شویم و به جای آب هویج عرق سگی بخوریم در حالیکه می دانیم که مسلما آب هویج برای سلامتی ما مفید تر است.قضیه این نیست که ما نمی دانیم ، قضیه این نیست که ما نمی خواهیم ،انگار پایمان می لغزد و می افتیم توی شکاف. شاید این شکاف چرخشی است در شعور، یا هیولایی که ما را بر علیه خودمان می شوراند ،شاید ناخود آگاه ماست یا نفس اماره، نمی دانم. آنقدر می دانم که روان آدمی بسیار بسیار پیچیده تر از آن است که بتوان رو به خانم میم کرد و به سادگی گفت:” کمتر بخور، بیشتر ورزش کن ،مطمئنا وزن کم خواهی کرد”.


کدام گزینه به نظر شما نزدیک تر است؟
هیچ ارزش اخلاقی ثابتی وجود ندارد، اخلاق امری کاملا نسبی است
برخی از اصول اخلاقی مطلق و در تمام زمان و مکان ها صداق اند، برخی نه
اخلاق امری است که ریشه در واقعیت های ثابت دارد و به همین جهت مطلق است


برترین تصاویر دنیای حیات وحش


برترین تصاویر دنیای حیات وحش
عکاس مجارستانی به نام "بنس ماته" به واسطه ثبت عکسی که "اعجاز مورچه ها" نام دارد جایزه برتر مسابقه عکاسی حیات وحش Veolia را از آن خود کرد.


مجموعه ای از 100 عکس برنده حیات وحش در این رقابت از روز گذشته در موزه تاریخ طبیعی انگلستان به نمایش درآمده است که بخشهایی از آن را در ادامه پنج عکس برگزیده این رقابت عکاسی که سالانه با هدف حمایت از محیط زیست برگزار می شود، مشاهده می‌کنید:

رقابت عکاس برتر حیات وحش سال Veolia به صورت سالانه و مشترک توسط موزه تاریخ طبیعی انگلستان و مجله حیات وحش بی بی سی برگزار می شود. این رقابت از سال 1964 تا به حال به صورت سالانه برگزار می‌شود.

ماته می گوید مورچه هایی که از آنها عکاسی کرده، سوژه های شگفت انگیزی بودند، تنوع ابعاد قطعه‌های برگی که می‌بریدند بسیار جالب توجه بود و گاه مورچه های بسیار کوچک قطعه های بسیار بزرگی از برگ و مورچه های بسیار بزرگ قطعه های کوچک را حمل می کردند.

به گزارش خبرگزاری مهر، عکس زیبایی که "ماته" از مورچه های "برگ بُر" در جنگلهای بارانی کاستاریکا به ثبت رسانده از میان بیش از 31 هزار قطعه عکس از 81 کشور مختلف جهان انتخاب شده است.
مجموعه ای از 100 عکس برنده حیات وحش در این رقابت از روز گذشته در موزه تاریخ طبیعی انگلستان به نمایش درآمده است که بخشهایی از آن را...
 
 
 














"دردسرهای لاکپشت"

"دَم"
"لحظه منجمد"برنده جایزه جوانترین عکاس حیات

"اعجاز مورچه ها"
عکس برتر رقابت عکاس سال حیات وحش







 


"شگفتی بکر ا
 

15 میانبر کیبرد مفید برای افزایش کارایی در ویندوز



- تکان دادن یک کلمه ای اشاره گر با هر حرکت:

اگر شما خود را یک کاربر حرفه ای یا حتی آماتور پی.سی بدانید، حتما ارزش میانبر های کیبرد در افزایش کارایی را درک می کنید. تقریبا اکثر کاربران، برای کار هایی مثل کپی و پیست کردن متن هایشان از کیبرد استفاده می کنند. یا وقتی وضع پایداری ویندوز وخیم می شود از میانبری مثل Ctrl + Alt + Delete استفاده می کنند. این ها میانبر های رایج و جا افتاده ای در میان کاربران هستند. اما یک بخش دیگر هم از میان بر ها هستند که در چند سال اخیر به ویندوز اضافه شده اند. اما متاسفانه بسیاری از کاربران از آن ها بی اطلاع هستند. بنابر این اگر می خواهید به طور مختصر و مفید با 15 میانبر عالی برای افزایش کارایی، آشنا شوید؛ در ادامه مطلب همراه ما باشید.





- انتخاب یک کلمه ای متون با هر حرکت:

مشغول تایپ هستید. نگاهی به صفحه مانیتور می اندازید و می بینید یک کلمه در وسط خط شما اشتباه تایپ شده. احتمال زیاد از کلید های جهت دار کیبرد برای رسیدن به آن کلمه و ویرایشش استفاده می کنید. اشاره گر با هر بار فشار دادن کلید های جهت دار، یک حرف به عقب یا جلو می رود. از این به بعد کلید Ctrl را هم درگیر کنید تا اشاره گر مجبور شود یک کلمه به جلو/عقب برود. به این ترتیب سرعت شما افزایش خواهد یافت.




- حذف یک کلمه با هر حرکت:

گاهی وقتی مشغول تایپ هستید و متوجه اشتباه بودن چند کلمه می شوید، شیفت را می گیرید و با کلید های جهت دار ویندوز کلمه های غلط را انتخاب کرده، ویرایش می کنید. در این هنگام با هر بار زدن کلید های جهت دار، یک حرف انتخاب می شود. اما اگر دوباره به سراغ کلید Ctrl بروید، می توانید با هر بار زدن کلید، یک کلمه را انتخاب کنید.

 - انتخاب تمام متن های خط فعلی:

کاملا طبیعی است که برای حذف کلمات از کلید Backspace استفاده کنید. اما این کلید هم حرف ها را پاک می کند. برای عملکرد سریع تر لازم است Ctrl را هم همراه بک اسپیس فشار دهید تا با هر بار فشار دادن این دکمه یک کلمه از متنتان پاک شود.


- کوچک کردن تمامی پنجره ها:

برای این که بخواهید متن ها را در خط فعلیتان انتخاب کنید، راه درازی پیش رو ندارید! کافی است کلید شیفت را با دکمه Home یا End ترکیب کنید تا این عمل انجام شود. ضمنا یادتان باشد اگر کلید شیفت را با Home بگیرید، متون از اول خط تا جایی که اشاره گر در آن قرار دارد انتخاب می شوند. اما اگر از دکمه End استفاده کنید. متون از مکان اشاره گر تا انتهای خط انتخاب می گردند.



 - بین پنجره ها بچرخید:

می خواهید با یک حرکت تمام پنجره هایتان را مینیمایز (کوچک) کنید؟ از ترکیب کلید های ویندوز و M استفاده نمایید.



  - کامپیوتر را قفل کنید:

اگر به هر دلیلی لازم شد بین پنجره های باز یا بسته گردشی داشته باشید، می توانید از ترکیب کلید های ویندوز و Tab استفاده کنید. در ویندوز 7 و ویستا، این کار در نمایی سه بعدی و لذت بخش انجام می پذیرد.





 - بالا آوردن تسک منیجر:

مطمئنا بازگشت به صفحه ی ورود پسورد و به عبارتی قفل کردن کامپیوتر، کاری است که با کیبرد، راحت تر و لذت بخش تر می شود. کلید ویندوز را با L ترکیب کنید و خلاص!

  - گرفتن اسکرین شات از پنجره فعال:

هنگامی که یک برنامه هنگ می کند یا از کنترل خارج می شود، تسک منیجر اهمیتی خارق العاده می یابد. گاهی اوقات تسک بار هم از کنترل خارج شده و راهی به جز Ctrl + Alt + Delete باقی نمی ماند. اما گاهی همین راه هم مسدود می شود. در این گونه وضعیت ها کلید های Ctrl + Shift + Esc در را برایتان باز می کنند و شما را به تسک منیجر می برند.



- تغییر نام یک فایل:

کلید Prt Scr (پرینت اسکرین) همیشه برای گرفتن اسکرین شات از صفحه محیا است. اما گاهی ما فقط نیاز داریم که از پنجره ی فعال اسکرین شات بگیریم. در این هنگام باید از چاشنی Alt استفاده کنیم. پس با ترکیب Alt + Prt Scr امکان اسکرین شات گرفتن از پنجره فعال محیا می شود.


 - زوم کردن:
 برای تغییر نام معمولا دو گزینه متداول وجود دارد. یکی کلیک راست و انتخاب Rename است. دیگری دو بار کلیک کردن با فاصله. اما یک راه دیگر هم وجود دارد و آن انتخاب فایل و فشردن کلید F2 است. این کار یک تغییر نام ساده نیست، بلکه فراتر از آن است! فرض کنید 5 فایل متنی دارید که می خواهید آن ها را با یک قالب خاص نام گذاری کنید. به طوری که همه ی آن ها دارای حرف Text باشند. کافی است فایل های مورد نظر را انتخاب کرده و F2 را فشار دهید. نام فایل ها به این صورت تغییر خواهد کرد: Text(1) – Text(2) – Text(3 

 - برگشتن به حالت زوم نرمال:

برای زوم کردن، از این به بعد به جای استفاده از ابزار ذره بین نرم افزار مربوطه و یا فشار دادن یک دکمه خاص، از ترکیب Ctrl و اسکرول موس استفاده نمایید. این کار در طیف گسترده ای از نرم افزار ها جواب می دهد و واقعا پر کاربرد است.



- یک تب جدید درمرورگر باز کنید:
اگر از میانبری که در بالا ذکر شد، در مرورگرتان استفاده کنید؛ احتمالا در برگشتن به حالت نرمال کمی دچار مشکل خواهید شد. چرا که اولا شما حالت نرمال را گم می کنید، دوما مرورگرتان کمی کند عمل می کند. این مساله در باره بعضی از نرم افزار ها مانند مرورگرها هم صادق است. پس برای حل این مشکل کافی است کلید های Ctrl + 0 را بگیرید و به حالت نرمال بازگردید.



- باز کردن تب های بسته شده:
باز کردن یک تب جدید در مرورگر اصلا کار سختی نیست. چه با موس باشد؛ چه با کیبرد. اما به هر حال ممکن است بعضی ترجیح دهند برای این کار از میانبر کیبردی اش استفاده کنند. میانبری که عبارت است از Ctrl و T.





- فوکوس کردن روی جعبه ی جستجو / URL در مرورگر:

شاید از بستن یک تب، احساس ندامت و پشیمانی کنید. در این مورد من شخصا استفاده از میانبر کیبردی را به هر روش دیگری ترجیه می دهم. پس Ctrl + Shift + T را فشار داده و خیال خودتان را راحت کنید.




با ترکیب کلید های Ctrl + L می توانید به سرعت روی بخش جستجو یا بخش وارد کردن URL در مرورگرتان فوکوس کنید. این کار می تواند سرعت شما را تا حد زیادی هنگام جستجو افزایش دهد.




 

 
 

۹ اسفند ۱۳۹۰

برای خنده


غضنفر و حیف نون لب رودخونه کله پاچه میشستن. آب کله رو میبره.غضنفر برای کله علف تکون میده! حیف نون بهش میگه ولش کن نمیتونه فرار کنه پاهاش دست منه!
....................
غضنفر لیوان آزمایش ادرار دستش بوده… از پرستار می پرسه چیکارش کنم…؟ پرستار میگه برو بالا… میگه به سلامتیه خانم دکتر
.......................
پیرزنه تو اوتوبوس هی می گفته نی نای نا نای نی نای نای، همه هم دست میزدن براش. بعد یهو دست می کنه تو کیفش دندوناشو در میاره می‌ذاره تو هدنش میگه نیاوران نیگه دار!
....................
یه ضرب المثل شیرازیه که میگه: ز گهواره تا گور حسش نبود !!!
.......................
رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن!

.......................
غضنفر میره دکتر به دکتر میگه : اقای دکتر از وقتی رفتم دستشوئی دیگه کمرم صاف نشد . دکتر بهش میگه : عزیزم شما دکمه شلوارو به یقه بلوزت بستی !
........................
در مجلس خواستگاری -آقا داماد چیکارن ؟ . . . هنرمندن… جلو مدرسه دخترانه تک چرخ میزنن )
........................
لره كفه پاش ترک خورده بوده بهش میگن: اگه جوراب پات کنی ترکش برطرف میشه
لره میگه: من بیست ساله که شورت پام می‌کنم اما قاچ .....برطرف نمیشه!
.........................
پاسخ اپراتور موبايل در مرکز بروجرد هنگامي که مشترک در دسترس نيست: مشترک مورد نظرنيسا. نه که نيسا. هسا. دم دست ني
.......................
غضنفر با زن و بچش ميره خونه مي بينه بوي گاز مياد . برمي گرده ميگه هيچکي چراغ رو روشن نکنه من کبريت دارم
........................
به غضنفر میگن اگه آب نبود چی میشد؟ میگه خب معلومه دیگه هیچکس شنا یاد
نمیگرفت در نتیجه غرق میشدیم
.......................
خلوص چیست ؟؟؟ خروس خونه علی دائی اینا
.......................


یارو تو اتوبوس كبریت میخواسته به بغلی میگه اسمت چیه ؟
-یوسف.
به به، شغلت چیه؟ ...
-زنبوردار
به به، كجا میری؟
-اهواز عجب جایی كبریت داری؟
-نه…..
نه و نكمه، با اون اسمت, یو فس، پدرسگ پشه باز، تو این گرما سگ میره اهواز كه تو میرى

.......................
ترکه ميره عروسي مي بينه رو سر عروس پنج هزاري و تراول مي ريزن ، واسه اين كه كم نياره عابر بانكشو در مياره مي كشه وسط سينه ي عروس
........................
رفتم دستشویی عمومی و گلاب به روتون داشتم کارم و میکردم که نوشته روی دیوار نظرم رو به خودش جلب کرد : ” هر چقدر هم که پر ادعا باشی، اینجارو دیگه ر...ی ”
........................
روز قیامت خدا می گه مردی زن ذلیل برن اون طرف وایستن بقیه این طرف. همه مردا می رن تو قسمت زن ذلیل ها وی میستن به جز یک نفر. خدا هیجان زده می شه کلی اون مرد رو تشویق می کنه و بعد ازش می پرسه: تو چرا نرفتی اون طرف؟ آقاهه می گه: زنم گفته همین جا وایسا جُم نخور تا من برگردم.
.......................

به زی زی (زن زلیل) می گن: ای زی زی (زن ذلیل)! چرا تو شستن ظرف ها به زنت کمک می کنی؟ میگه خوب اونم تو شستن لباس ها کمکم می کنه!
.......................
از یه مار میپرسن نظرت راجع به عشق و عاشقی چیه؟ میگه پدر عشق و عاشقی بسوزه….من یک سال به پای دختر همسایه نشستم بعد فهمیدم شلنگ بوده
........................
یه کره خره از باباش میپرسه: خرها هم میتونند زن بیگیرن؟ باباش میگه آره اصولا خرها زن میگیرن !
.......................
مگسه کت و شلوار می پوشه و داره جلو آیینه به سر و وضعش میرسه، یک مگسه دیگه می پرسه خبریه که تیپ زدی؟ میگه: سر کوچه ر...ن
.......................
پلیس ماشینو خوابونده . رفتم خلافی و جریمه دادم،کاراشو کردم،بعد رفتم پارکینگ تحویلش بگیرم. مسوولش میپرسه: اومدی ماشینو ببری؟؟؟ میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ملاقاتش! براش دوتا قوطی بنزین سوپر آوردم تنهایی بش بد نگذره…
.......................

یارو اومده خونه رو ببینه واسه خرید. تا طبقه سوم با پله اومده میگه پس اینجا کلا آسانسور نداره!! پـَـَـ نــه پـَـَــــ آسانسور داره ولی از طبقه چهارم شروع میشه !..
........................
گزارش گر صدا و سیما در حال تهیه گزارش از وضعت کار و اشتغال جوانان… سلام شمااز وضعیت کاری جوانان راضی هستین؟؟ بله… -خودتون کجا کار می*کنید؟؟ … - تو گاوداری..!!! - کارگر هستین؟؟؟ - پَـــ نَ پَـــ…گـاویم…لباس کارگر پوشیدیم میخوایم از بیمه بیکاری استفاده کنیم
.........................

به همکارم میگم همین الان یه فیلم دانلود کردم ؛ میگه از تو اینترنت ؟ میگم پ نه پ از تو باند فرودگاه ، اتفاقا پهنای باندشم زیاده قطعی هم نداره !!!

فرق بین بز سومالی و بز نیوزلندی +12

Name:  2c101669.gif
Views: 584
Size:  4.8 KB

Click image for larger version

Name: newzila.jpg
Views: 21
Size: 69.0 KB
ID: 236472


Click image for larger version

Name: somali.jpg
Views: 9
Size: 35.0 KB
ID: 236473

اتفاقی که تنها در ۶۰ ثانیه در جهان رخ می‌دهند

در یک دقیقه چه اتفاقاتی در دنیا رخ می‌دهد؟ همین دقایقی که به سادگی سپری می‌شوند و گاهی اوقات بی‌تفاوت آن‌ها را می‌گذرانیم، در هر گوشه از جهان شامل کلی رخداد هستند. در اینفوگرافی زیر، مهم‌ترین اتفاقاتی را می‌بینیم که در طول یک دقیقه در جهان رخ می‌دهد. شاید با دیدن آن کمی در ثانیه‌ها و دقایقی که می‌گذرانیم دقیق‌تر شویم.





۸ اسفند ۱۳۹۰

خوش خط و خال ترین مارهای جهان

مارها اغلب موجودات زهر آلود و کشنده ای هستند که برخی ازآنها ظاهری رنگارنگ، جذاب و فریبنده دارند.

به گزارش خبرنگار مهر، در بسیاری از موارد برای مارها از صفت خوش خط و خال استفاده می شود که به نظر می رسد گونه هایی که در زیر معرفی شده اند مصداق بارز این صفت هستند.
بوا زمردین
بسیاری از گونه های مار بوا مانند این گونه غیرسمی و رنگین هستند و در جنگلهای بارانی جنوب آمریکا یافت می شوند. طول نوع بالغ این گونه به 8/1 مترمی رسد و دندانهای جلویی بسیارپیشرفته ای دارد که بسیار بزرگتر از دندانهای دیگر مارهای غیر سمی است.
مار راه راه آمریکایی
این گونه دارای بزاقی سمی است و اگر انسان را نیش بزند تأثیرات محدودی بر او به جا می گذارد اما در مجموع به عنوان ماری خطرناک برای انسانها شناخته نمی شود.
مار سبزتاکستان
این مار که دارای رنگی با الگوی هندسی بسیار زیباست با عنوان مار شلاقی نیزشناخته می شود و نوعی مار باریک اندام درختی است که در کشورهای هندوستان، سریلانکا، بنگلادش، میانمار، تایلند، کامبوج و ویتنام به وفور دیده می شود. این مار جانوری روز فعال و تا حدودی سمی است که به آرامی حرکت می کند و خود را لابلای شاخ و برگ درختان استتار می کند.
به هنگام احساس خطر این مار با یک حرکت تهدید آمیز دهان خود را باز می کند و سرش را به سمت طعمه و یا شکارچی می چرخاند.
پیتون سفید برمه
این گونه مشهور و رنگی ازمارهای پیتون بزرگترین زیرگونه مارهای پیتون هندی و یکی از 6 مار بزرگ جهان است. این مار بومی جنگلهای بارانی نواحی جنوب شرق آسیا است و نوع بالغش طولی برابر 5/5 متر و وزنی معادل 71 کیلوگرم دارد ودر تمام طول عمرش به رشد و نمو ادامه می دهد.

مورالیا اسپیلوتا
این گونه از مارهای پیتون مار بزرگی است که در استرالیا، اندونزی و گینه نو یافت می شود و زیر گونه های آن با عنوان مارهای خشتی معروف هستند. این گونه از مارهای پیتون با منقبض کردن عضلات و خفه کردن طعمه خود را شکار می کنند.
افعی شاخ دار
این افعی بزرگ طرح رنگ آمیزی برجسته ای دارد و همچنین شاخ های بزرگی بر روی بینی اش دارد و یک مار سمی است که در آفریقای مرکزی یافت می شود. این گونه یک مار بزرگ و ستبر است که طول بدنش از 72 سانتیمتر تا 107 سانتیمتر متغیر است.
بوا آمازونی
این گونه که دارای رنگ زرد روشن براقی است در کاستاریکا، پاناما، قسمت های شمالی آمریکای جنوبی، بخشهای وسیعی ازونزوئلا ، قسمتهای جنوبی و غربی کلمبیا در جنگلهای آمازون، اکوادور، پرو، بولیوی و برزیل یافت می شود.

مارسبز دم قرمز
این گونه که رنگش به طور کامل با رنگ سبزطبیعت باهم در می آمیزد در جنوب شرقی آسیا به وفور یافت می شود. مار لاغر اندامی است که قدرت خاراق العاده ای در بخش انتهایی بدنش دارد که او را قادر می سازد که بر روی درختان حرکت کرده و بالا رود. دم این مار که قرمز رنگ است وجه تسمیه آن است. مارسبز دم قرمزبیشتر اوقات زندگیش را روی درختان می گذراند و از پستانداران کوچک تغذیه می کند. طول بدن این مار می تواند به 3/2 متر برسد و بیش از 15 سال عمر می کند.