۸ مرداد ۱۳۹۰

-----> نجس ترين چيز دنيا!! <-----, به نظرت چیه؟؟؟؟


    نجس ترين چيز دنيا!! گويند روزي پادشاهي سوالي برايش پيش مي آيد و مي خواهد بداند که نجس ترين چيزها در دنياي خاکي چيست؟ براي همين کار، وزيرش را مامور مي کند که برود و اين نجس ترين نجس ترينها را پيدا کند و در صورتي که آنرا پيدا کند و يا هر کسي که بداند، تمام تخت و تاجش را به او بدهد. وزير هم عازم سفر مي شود و پس از يکسال جستجو و پرس و جو از افراد مختلف به اين نتيجه رسيد که با توجه به حرفها و صحبتهاي مردم بايد پاسخ همين مدفوع آدميزاد اشرف باشد و عازم ديار خود مي شود. در نزديکي هاي شهر چوپاني را مي بيند و به خود مي گويد بگذار از او هم سوال کنم شايد جواب تازه اي داشت بعد از صحبت با چوپان او به وزير مي گويد من جواب را مي دانم اما يک شرط دارد و وزير نشنيده شرط را مي پذيرد. چوپان هم مي گويد تو بايد مدفوع خودت را بخوري ... وزير آنچنان عصباني مي شود که مي خواهد چوپان را بکشد ولي چوپان به او مي گويد تو مي تواني من را بکشي اما مطمئن باش پاسخي که پيدا کرده اي غلط است، تو اينکار را بکن اگر جواب قانع کننده اي نشنيدي من را بکش. خلاصه وزير به خاطر رسيدن به تاج و تخت هم که شده قبول مي کند و آن کار را انجام مي دهد سپس چوپان به او مي گويد کثيف ترين و نجس ترين چيزها طمع است که تو به خاطرش حاضر شدي آنچه را فکر مي کردي نجس ترين است بخوری

&&& عکسهایی از یک اتفاق باور نکردنی &&&


    عکسهایی از یک اتفاق باور نکردنی
    در تصاویر زیر، مراحل شکار مار توسط عنکبوت را می بینید...

کاریکلماتور نويسنده : سهراب گل هاشم

۱ـ به افکار بیدارم قرص خواب دادند.
۲ـ به جز سیاستمداران ، بنی آدم اعضای یکدیگرند.
۳ـ همیشه درست می گویم ، اما نمی دانم چرا حق با دیگران است.
۴ـ بدون عینک تمام سازها را تار می بینم.
۵ـ عجب زمانه ای شده ! گذشت هم درگذشت.
۶ـ ارزانترین و زیباترین لوازم آرایش صورت ، لبخند است.
۷ـ بابا آب داد دیگر افسانه شده ، بابا را هم ایزوگام کردند.
۸ـ دنبال لولوی نامرد می گشت تا ممه ربوده شده اش را پیدا کند.
۹ـ همسر با گذشتی بود ، از من هم گذشت.
۱۰ـ بگذارید حقتان را بخورند ، مرگ حق است.
۱۱ـ خوش به حال فقیر ، یک حرف بیشتر از غنی دارد.
۱۲ـ در کشورهای عقب مانده نیمی از مردان عاقلند و نیمی دیگر متاهل.
۱۳ـ شاید تفاوت دید من و تو در نمره عینکمان باشد.
۱۴ـ در پایان محکمه ، حکم قاضی خشت بود.
۱۵ـ از نظر عوام ، آزادی یعنی آن طرف دیوار زندان.
قهوه شیرین
۱ـ زندگی بدون عشق مثل پیژامه بدون کش است.
۲ـ مارمولک مدعی شد که در دوران جوانی تمساح بوده است. 
۳ـ تجربه نامی ست که انسان روی اشتباهاتش می گذارد.
۴ـ دیگران کاشتند ولی ما خریدیم و خوردیم!
۵ـ کاکتوس مادرزن گل هاست
۶ـ درخت باردار با تکاندن باغبان فارغ می شود
۷ـ آب که گل آلوده شد، ماهی ها از فرصت استفاده کردند و همدیگر را بوسیدند
۸ـ بعضی ها برای سربلندی دیگران تا کمر خم می شوند
۹ـ خیلی از معتادها تابلو هستند ولی ارزش هنری ندارند
۱۰ـ معلمی شغلی با کلاس است
۱۱ـ دسته تبر جزء درختان خائن شناخته شد
کاریکلماتور

۱ـ شاید زیباترین منحنی جهان لبخند باشد.
۲ـ عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطه دار.
۳ـ پرنده بی بال با فکرش پرواز می کند.
۴ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند.
۵ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۶ـ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
۷ـ به دستانم آموختم که نه دست به سینه شود و نه دست به کمر.
۸ـ کشمش انگور باز نشسته است.
۹ـ کاش فردا همان دیروز آمده بود.
۱۰ـ انسان ، حیوان ، گل ، فقط گل به تو آسیب نمی رساند.
۱۱ـ درجه تبم بالا بود ، بایگانی افکارم آتش گرفت.
۱۲ـ چشمان فرهاد عاشق خواب های شیرین بود.
۱۳ـ اگر برای خواسته هایت تلاش نکنی ، مجبوری با داشته هایت بسازی.
۱۴ـ وقتی کلاهم را قاضی کردم ، باد ترتیب قاضی ام را داد.
۱۵ـ بهترین راه برای آب شدن برفک تلویزیون ، از برق کشیدن آن است.
۱۶ـ زیباترین و بهترین ساعت دنیا ، ساعتی بود که دیدمت.
۱۷ـ مرگ حق است و همه روزی به حق شان می رسند.
کاریکلماتور
۱ـ رویای شیرین کلمات ، کاریکلماتور است.
۲ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.
۳ـ نوه ام از مینی «بوس» های من کلافه شده است.
۴ـ موش ، گربه را سر به زیر کرد.
۵ـ لطیف ترین کلمه لبخند است ، آن را حفظ کن.
۶ـ اکثرا در قید حیات هستیم و در بند زندگی.
۷ـ لباس آرزو برای تن خیلی ها گشاد است.
۸ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد.
۹ـ خط فقر از بی پولی پایین تر آمد.
۱۰ـ از گرسنگی مجبور شد حرص بخورد.
۱۱ـ آدم بی قرار هیچ وقت با کسی قرار ندارد.
۱۲ـ زنبور عسل نیش تلخی دارد.
۱۳ـ خروس از مرغ نوک مدادی خوشش آمد.
۱۴ـ بعضی از راننده ها فقط زبان بوق را قبول دارند.
۱۵ـ هنگام بغض آسمان گل های باغچه خوشحال می شوند.
۱۶ـ برای شستن قالی اول به گل هایش آب داد.
۱۷ـ وقتی گفتم حرف دلت را بزن ، گفت گرسنه ام.
۱۸ـ من با رویا زندگی می کنم و رویا با دیگری.
کاریکلماتور

۱ـ سعدی کجایی ؟ بنی آدم ابزار یکدیگرند.
۲ـ از نظر هندوانه تمام انسانها چاقو کش هستند.
۳ـ ای کاش تیر نگاه یار مشقی بود.
۴ـ از ماجرای عشقمان ، موهایم روسفید بیرون آمدند.
۵ـ اگر زندان نبود از دست این آزادی به کجا پناه می بردیم.
۶ـ گناهکار کسی است که تظاهر به تقوا نمی کند.
۷ـ کیف پول فقرا همیشه در حال رژیم گرفتن هستند.
۸ـ دیوارهای توالت عمومی ، پر خواننده تر از روزنامه ها هستند.
۹ـ از نظر عوام ، آزادی یعنی آنطرف دیوار زندان.
۱۰ـ خواستنی ها را باید نقد کرد ، نسیه دیگر جواب نمی دهد.
۱۱ـ حتی موهایم هم می دانند که پایان شب سیه سپید است.
۱۲ـ بشقاب فقیر ، گرسنه تر از صاحبش است.
۱۳ـ اوج پرواز روزنامه نگارها خطوط قرمز است.
۱۴ـ بعضی ها راه راست را به سوی خود کج می کنند.
۱۵ـ دیوار از چشم چرانی پنجره شاکی شد.
کاریکلماتور

۱ـ برای آنکه از آزادی سواستفاده نشود ، درب آن را مُهر و موم كردند.
۲ـ آدم شكمو فعل هايي را صرف مي كند كه برايش صرف دارد.
۳ـ چشمان «فرهاد‌‌» ، عاشق خواب های «شیرین» است.
۴ـ تنها راه آب شدن برفک تلویزیون ، از برق کشیدن آن است.
۵ـ با بالا رفتن آب بهاء ، دیگر کسی سیلی آبدار نمی زند.
۶ـ کابوس آدم خسیس ، خیرات است.
۷ـ انسان ، حیوان ، گل، فقط گل به تو آسیب نمی رساند
کاریکلماتور

۱ـ تمام زندگی ام قسطی است اما گوشم بدهکار نیست.
۲ـ دلم پاک پاک است ، به تازگی آن را صابون زده ام.
۳ـ در شب های ابری ، ماه با حجاب می شود.
۴ـ با عشق بازی نسیم و باغچه ، علف های هرز روئیدند.
۵ـ خبرگزاری محلی است برای رام کردن خبرها.
۶ـ کلاغ پر ، گنجشک پر ، کبوتر آزادی پر پر .
۷ـ در ضیافت خیال ، اولین مهمان رویا بود.
۸ـ زیبا ترین و بهترین ساعت دنیا ، ساعتی بود که دیدمت.
۹ـ مرگ حق است و همه روزی به حق شان می رسند.
۱۰ـ نفت مهریه ملت است اما عندالمطالبه نیست.
۱۱ـ سال ۸۹ هشتمان گرو (۹) بود سال نود چه می شود.
۱۲ـ همه بچه آدم هستند ، اما بین هابیل و قابیل خیلی فرق است.
۱۳ـ اگر از واقعیت ها «بهره» بگیری ، حتما به جرم ربا خواری دستگیر خواهی شد.
۱۴ـ همیشه با رشته افکارش ، آش رشته نذری می داد.
۱۵ـ سرطان بد خیم جامعه دروغ است ، به کی بگم ، به بالائی ها یا پائینی ها.
۱۶ـ انسان ، حیوان ، گل ، فقط گل به تو آسیب نمی رساند.
۱۷ـ درجه تبم بالا بود ، بایگانی افکارم آتش گرفت.
۱۸ـ چشمان فرهاد ، عاشق خواب های شیرین بود.
۱۹ـ اگر برای خواسته هایت تلاش نکنی ، مجبوری با داشته هایت بسازی.
۲۰ـ وقتی کلاهم را قاضی کردم ، باد ترتیب قاضی ام را داد.
۲۱ـ بهترین راه برای آب شدن برفک تلویزیون ،از برق کشیدن آن است.
۲۲ـ بیشتر شعارها در تظاهرات زندگی می کنند.
۲۳ـ با بالا رفتن آب بهاء ، دیگر کسی سیلی آبدار نمی زند.
۲۴ـ بعضی ها دردسرند و بعضی ها مایه آن . 
۲۵ـ پای کلمات را قلم کردم و با آن کاریکلماتور نوشتم.
۲۶ـ گناه من نیست که بعد از تو او آمد ، تقصیر قوانین زبان فارسی است.
کاریکلماتور

۱ـ خوبی کردن مهم تر از خوب بودن است.
۲ـ دنیا پر از عدم تفاهم است ، اما فریاد از سوءتفاهم.
۳ـ همیشه باران عابرین را بوسه باران می کند.
۴ـ از هم آغوشی آب و آتش فرزندی به نام خاکستر متولد شد.
۵ـ بعضی ها با هم و بعضی ها به هم می اندیشند.
۶ـ به دنبال شادی باشید ، غم ها خودشان ما را پیدا می کنند.
۷ـ با این که فارسی بلدیم ، ولی اغلب اوقات حرف همدیگر را نمی فهمیم.
۸ـ همه چیز از آنجا شروع شد که متولد شدم.
۹ـ بعضی هابرای به جایی رسیدن وبعضی ها بعداز بجایی رسیدن،همه چیزرا زیرپا می گذارند.
۱۰ـ درختی که از زندگی سیر شده بود ، برای هیزم شکن کارت دعوت فرستاد.
۱۱ـ خیلی از آدم ها کودکانی هستند که فقط جسمشان رشد می کند.
۱۲ـ آنا که قدرت را با پول می خرند ، عدالت را هم با پول می فروشند.
۱۳ـ از شادی ها گفتن و دردها را زیبا نوشتن هنر است.
۱۴ـ فکر ، دست را ، دست قلم را و بعضی هرسه را به بازی میگیرند.
۱۵ـ بعضی ها با زمان پیش نمی روند شاید به گذشته رجعت می کنند.
۱۶ـ در جش تولد مرگم ، زندگی دعوت نبود.
۱۷ـ شاید آشنایی یک اتفاق باشد و جدایی یک قانون.
۱۸ـ عکاسان با ثبت زمان ، تصویر تاریخ را رقم می زنند.
۱۹ـ عدد یک را دست کم نگیرید ، یک عمر ، یک زندگی !
کاریکلماتور

۱ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.
۲ـ ورود به زندگی چه آسان و خروج از آن چه مشکل!!
۳ـ ساعت ، لاشه زمان است که بر روی دست سنگینی می کند.
۴ـ توطئه باد و باران ، منجر به تاراج رفتن شکوفه ها شد.
۵ـ وقتی باران آمد ، سیاهی شب ، رنگ پس داد.
۶ـ کوتاه ترین راه برای رسیدن به شادی ، لبخند است.
۷ـ با هم آغوشی آفتاب و باران ، رنگین کمان متولد می شود.
۸ـ زندگی نوای سازی است که گاهی غمگین و گاهی شاد نواخته می شود.
۹ـ یکی از با ارزش ترین شادی ها ، شاد کردن دل ها است.
۱۰ـ یک روز را نباید ۳۶۵ روز تکرار کرد.
۱۱ـ بهار حضورش ،باعث آب شدن یخ های اندیشه شد.
۱۲ـ گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.
۱۳ـ کسانی که در انتظار فرصت ها نشسته اند ، در اصل آن ها را از دست داده اند.
۱۴ـ اگر به آینده فکر نکنی مطمعن باش که آینده ای هم نداری!
۱۵ـ خواب غفلت به رختخواب نیاز ندارد.
۱۶ـ شاید انتهای هر حرف ، ابتدای عمل باشد.
۱۷ـ بهار ، همیشه احترام موی سفید زمستان را دارد.
۱۸ـ قلب آدم برفی ، سفید تر از قلب ما آدم هاست.
کاریکلماتور

۱ـ رویای شیرین کلمات ، کاریکلماتور است.
۲ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.
۳ـ نوه ام از مینی «بوس» های من کلافه شده است.
۴ـ پرنده گربه را سر به هوا کرد.
۵ـ اگر پدر تاج سر است سلطان قلب ها مادر است.
۶ـ لطیف ترین کلمه لبخند است، آن را حفظ کن.
۷ـ اکثرا در قید حیات هستیم و در بند زندگی .
۸ـ لباس آرزو برای تن بعضی ها خیلی گشاد است.
۹ـ مترجم سعی می کرد سکوت را ترجمه کند.
۱۰ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد.
۱۱ـ خط فقر از بی پولی پایین تر آمد.
۱۲ـ از گرسنگی مجبور شد حرص بخورد.
۱۳ـ آدم بی قرار هیچ وقت با کسی قرار ندارد.
۱۴ـ زنبور عسل نیش تلخی دارد.
۱۵ـ خروس از مرغ نُوك مدادي خوشش آمد.
۱۶ـ بعضي از راننده ها فقط زبان بوق را قبول دارند.
۱۷ـ هنگام بغض آسمان گل هاي باغچه خوشحال مي شوند.
۱۸ـ براي شستن قالي اول به گل هايش آب داد.
کاریکلماتور

۱ـ شاید زیباترین منحنی جهان لبخند باشد.
۲ـ عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطه دار.
۳ـ پرنده بی بال با فکرش پرواز می کرد.
۴ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند.
۵ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۶ـ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
۷ـ به دستانم آموختم که نه دست به سینه شود و نه دست به کمر.
۸ـ کشمش انگور باز نشسته است.
۹ـ کاش فردا همان دیروز آمده بود
کاریکلماتور

۱ـ اگر حرف مُفت را مي خريدند ، خيلي ها ميلياردر بودند.
۲ـ آزادي را به «نان» تبریک گفتم.
۳ـ آدم «بی باک» از سوخت هسته ای استفاده می کند.
۴ـ در مجلس ترحیم آزادی ، مخالفین کف می زدند.
۵ـ امروز همان راه حل های دیروز است.
۶ـ سکوت به جرم پوزخند به عدالت محاکمه شد.
۷ـ فقط آدم های پُر حرف سكوت ذخيره مي كنند.
۸ـ بعضي ها آمدند انقلاب كنند اما انقلاب پيش دستي كرد.
۹ـ كبوتر آزادي از آسمان هفتم تقاضاي پناهندگي كرد.
۱۰ـ بعضي ها روي شاخه نشسته و بعضي ها مشغول خوشه بندي.
۱۱ـ رشته سخن را بدست گرفت و كلاهي نو براي مردم بافت.
۱۲ـ اگر ساقي چشمان تو باشد يك استكان چاي هم مستم مي كند.
۱۳ـ بيشتر اوقات افكارم را با سكوت ، سانسور مي كنم.
۱۴ـ آجر فشاري هيچ نسبتي با گروه فشار ندارد.
۱۵ـ اوج پرواز روزنامه نگارها خطوط قرمز است.
۱۶ـ براي روشن كردن منظورش ، همه چيز را به آتش كشيد.
۱۷ـ وضعش «توپ» بود ولی با یک «شوت» از میدان خارج شد.
۱۸ـ دست هایم تصمیم گرفتند که مرا نه دست به سینه کنند و نه دست به کمر.
۱۹ـ نقاش فقیر « درد » می کشید.
۲۰ـ خر نادان ، دوست خوب خر سوار است.
۲۱ـ در نبودنت ، خاطراتت خود نمایی می کند.
۲۲ـ مخالفان آزادی افق را با لکه های سیاه کدر کردند.
۲۳ـ عشق زنی بود که سیگار نمی کشید و من ترکش کردم.
کاریکلماتور

۱ـ فردا اولین روز از بقیه عمر شماست.
۲ـ آن چه را بد می فهمیم ، نمی توانیم خوب بیان کنیم.
۳ـ گاهی اوقات به جای روزنامه با روزنامه نگار برخورد می شود.
۴ـ انسان ، زندانی تنفر و تعصبات خودش است.
۵ـ نیرومند ترین ابزاری که تا کنون بشر شناخته است ، کلمات و الفاظند.
۶ـ روزی که بخشیدن را یاد گرفت ، زندگی کردن را آموخت.
۷ـ خیلی سعی داشت که خود را از دریچه چشم دیگران ببیند.
۸ـ کاش ماشین زندگی دنده عقب داشت.
۹ـ سکوت از شنیدن متنفر است.
۱۰ـ چون گوش شنوایی نیافتم ، حرف هایم را می نویسم.
۱۱ـ بدنماترین خطوط چهره ، حالت غم است.
۱۲ـ بعضی ها تنها دارائی شان امید است.
۱۳ـ لباس آرزو برای تن خیلی ها گشاد است.
۱۴ـ از پاهایم به خاطر تحمل وزنم متشکرم !
۱۵ـ شاید مفهوم زندگی برچسب خوب و بد زدن به پیش آمدهاست.
۱۶ـ آن چه را علاجی نیست ، با «مدارا» درمان کنید.
۱۷ـ شاید تجربه همان خاطرات تلخ گذشته باشد.
۱۸ـ همیشه خنده ای که به قصد شادی باشد زیباست.
کاریکلماتور

۱ـ در جدال اعداد ، این صفر ها هستند که بی طرفند !
۲ـ در زندگی بعضی ها هم نفس هستند و بعضی ها هم قفس.
۳ـ قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد.
۴ـ آن هایی که زبانشان دراز است ، شخصیتی کوتاه دارند.
۵ـ بیهوده متاز ، مقصد همه خاک است.
۶ـ بعضی ها اهل دلند و بعضی ها تندیسی از خاک و گل.
۷ـ سرشناس تر از آرایشگرها کسی را نمی شناسم.
۸ـ باتری خورشید شب ها زیر شارژر ماه است.
۹ـ بچه های فقیر ، فقط در زنگ انشاء کنار دریا می روند.
۱۰ـ برای فرار از ترافیک زندگی ، وارد کوچه علی چپ شد.
۱۱ـ در بیشتر سفیدی ها یک نقطه سیاه نفس می کشد.
۱۲ـ عدد یک را دست کم نگیرید،یک عمر،یک زندگی،یک...
۱۳ـ روزی که بخشیدن را یاد گرفت ، زندگی کردن را آموخت.
۱۴ـ کاش ماشین زندگی دنده عقب داشت !
۱۵ـ چون وقتمون خیلی کم بود ، همه چیز بین ما زود تمام شد.
۱۶ـ وقتی از کارخانه باز نشسته شد در کارخانه با همسرش شریک شد.
۱۷ـ وقتی آبله مرغان گرفتم ، بیش از همه ، از خروس ها وحشت داشتم.
۱۸ـفقط حرف های استاد ریاضیات حرف حساب بود.
۱۹ـ شیرین ترین بازی ها نامزد بازی است ، به شرطی که به ازدواج منتهی شود!
۲۰ـ گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.
۲۱ـ قبض آب را که دید ، برق از سرش پرید.
۲۲ـ کشاورز عصبانی ، بادمجان را زیر چشم دیگران می کارد.
۲۳ـ در مسابقه ماست خوری همه روسفید شدند.
کاریکلماتور

۱ـ همیشه درست می گویم ، اما نمی دانم چرا حق با دیگران است.
۲ـ آن هایی که بلند فکر می کنند هیچ وقت کوتاه نمی آیند.
۳ـ بعضی ها با نردبان قدرت ، از دیوار حاشا بالا می روند.
۴ـ به علت خالی نگه داشتن جیب مردم ، جیب بُرها متحصن شدند.
۵ـ قيافه ام پاييزي است ، اما دلم بهاري.
۶ـ همه انسان ها شاعرند،چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند.
۷ـ وقتي قلمم شكست ، سانسور با خوشحالي شروع به بشكن زدن كرد.
۸ـ هوا مجاني ، برف و باران ، سرما و گرما مجاني ، ديگر چه مي خواهيم ؟
۹ـ دلم لبريز از فرياد هاي خاموش است ، ديگر جايي براي تو ندارد.
۱۰ـ اعداد درشت ، با صفرها رشد مي كنند.
۱۱ـ اگر قلمم را بشكنند ، قلم پايم را مي تراشم و با آن مي نويسم.
۱۲ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم.
۱۳ـ در محضر عشق ، شش دانگ دلش را به نام معشوق سند زد.
۱۴ـ بعضي ها در خوابند و بعضي ها قسطي چرت مي زنند.
کاریکلماتور

۱ـ با مجوز شرکت برق ،برق چشمانم را مجانی مصرف می کنم.
۲ـ از نظر عاشق زمستان همان بهار سفید است.
۳ـ خوبی کردن مهم تر از خوب بودن است.
۴ـ وقتی دلم «شور» می زند تارهای قلبم شروع به نواختن می کند.
۵ـ کاکتوس مادر زن گلهاست.
۶ـ بارش باران ،رنگ سیاه شب را برد.
۷ـ افکارم را با سکوت زندانی می کنم.
۸ـ آن قدر به زندگی لبخند زدم که مرا دیوانه پنداشت و ترکم کرد.
۹ـ از هم آغوشی آب و آتش ،فرزندی به نام خاکستر متولد شد.
۱۰ـ شاید پیش نیاز درس زندگی ،یک واحد دروغ باشد.
۱۱ـ برای اینکه احساس خود بزرگی کند ، از کوه غرور بالا رفت!
۱۲ـ شاید اتحاد یک نوع ظاهر سازی برای پنهان کردن دشمنی باشد.
۱۳ـ تمام ارزها را در صرافی معامله می کردند ،بجز عرض معذرت!
۱۴ـ گاهی احساس دل بالاتر از منطق است.
۱۵ـ به غصه هایم خندیدم و دردهایم را به تعصب وا داشتم.
۱۶ـ به دنبال شادی باشید غم ها خودشان ما را پیدا می کنند.
۱۷ـ برای آنکه به بیراهه نروم ، پشت سر حقیقت راه می روم.
۱۸ـ بعضی ها برای به جایی رسیدن و بعضی ها بعد از به جایی رسیدن،همه چیز را زیر پا می گذارند.
کاریکلماتور

 ۱ـ پرُ بودن حساب بانكي باعث خالي شدن كينه هاي زناشويي مي شود.‌‌
 ۲ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم.
۳ـ ز ــ زندان ، الف ــ آزادي را به اسارت مي كشد.
۴ـ هيچ پاياني بي سر و صدا نيست.
۵ـ چشمان بازيگوشم،فقط خواب هاي شيرين را دوست دارد.
۶ـ خيلي از افكارم با سكوت زنداني شدند.
۷ـ قلاب ماهي شبيه علامت سوالي است كه فقط ماهي ها جوابش را مي دهند.
۸ـ كودك درونم تاب مي خورد ، اوج مي گيرد اما نمي تواند فضاي اين روزهاي بد را بشكافد.
۹ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند.
۱۰ـ اعداد درشت معمولا با صفر ها رشد مي كنند.
۱۱ـ آدم چشم و گوش بسته ، دهانش هم بسته است.
۱۲ـ بعلت خالي بودن جيب مردم ، جيب بُرها متحصن شدند.
۱۳ـ وقتي به انتهاي خط رسيدم ، نقطه گذاشتم ، رفتم خط بعد.
۱۴ـ نوازنده ها براي همه مي زنند اما پشت سر كسي خير.
۱۵ـ سياستمدار خوب خياطي است كه براي باطل ، لباس حق مي دوزد.
۱۶ـ وقتي قلمم شكست ، سانسور با خوشحالي شروع به بشكن زدن كرد.
۱۷ـ پشت سر هر مرد موفقي زنيست كه نتوانسته جلوي موفقيتش را بگيرد.
۱۸ـ نقاش لال ، فرياد مي كشيد.
۱۹ـ دلم لبريز از فريادهاي خاموش است ، ديگر جايي براي تو ندارد.
۲۰ـ بعضي ها دور عشق را خط مي كشند و بعضي ها روي آن را.
۲۱ـ فقط راننده هاي تاكسي هستند كه بي واهمه فرياد مي زنند ، آزادي ، آزادي.
۲۲ـ بعضي ها با هم جورند ولي جفت نيستند!
۲۳ـ دير زمانيست كه در حال انتخاب بهترين هاي بدترين ها هستيم .
۲۴ـ مصيبت فقط به حريم آدم هاي فقير تجاوز مي كند.
۲۵ـ خوش رقصي ، بهترين شيوه براي رسيدن به پُست و مقام و شايد حفظ آن باشد.
۲۶ـ اگر زندان نبود از دست اين آزادي به كجا پناه مي برديم.
۲۷ـ بعضي ها در خوابند و بعضي ها قسطي چرت مي زنند.
۲۸ـ هوا مجاني ، برف و باران ، سرما و گرما مجاني ، ديگر چه مي خواهيم.
کاریکلماتور

۱ـ زمان بهترین داور برای ادعاهای ماست.
۲ـ آزادی نصیب کسی می شود که ارزش آن را می داند.
۳ـ بعضی ها خودشان داد می زنند و بعضی ها قیافه شان.
۴ـ آن هایی که دل و دماغ ندارند ، تنفسشان مصنوعی است.
۵ـ کاش می شد افکار پوسیده آدم ها را،مثل تابلوی نقاشی ترمیم کرد.
۶ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد.
۷ـ به راستی اشک کدام عاشق ، آب دریا را چنین شور کرده است.
۸ـ خط فقر، از بی پولی پایین تر آمد.
۹ـ از اعتماد دروغین به راز داری قلم ها ، کتاب ها حاصل می شود.
۱۰ـ پس از آموختن گریستن ،خندیدن را باید تجربه کرد.
۱۱ـ بعضی ها آزادی را با نام میادین و خیابان ها می شناسند.
۱۲ـ وقتی از ناراحتی منفجر شد،همه به دنبال پیدا کردن جعبه سیاه او بودند.
۱۳ـ صدای پای آب زیباست ، نه سیل خروشان.
۱۴ـ دسته تبر ، جزو درختان خائن جنگل است.
۱۵ـ بهترین هدیه برای قناری در قفس،اهدای یک پنجره است.
۱۶ـ هیچ کس نمی تواند غزال تیزپای عمر را از حرکت باز دارد.
۱۷ـ زندگی مردم پستی و بلندی زیادی دارد،شاید آسفالتش خوب نباشد و شاید پیمانکارش.
۱۸ـ قلمی که مغز ندارد،حتما آبرویت را خواهد برد.
كاريكلماتور

۱ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم !
۲ـ قلاب ماهي شبيه علامت سوالي است كه فقط ماهي ها جوابش را مي دهند .
۳ـ همه انسانها شاعرند ، چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند .
۴ـ اعداد درشت معمولا با صفرها رشد مي كنند .
۵ـ نوازنده ها براي همه مي زنند ، اما پشت سر كسي خير .
۶ـ بعضي ها دور عشق را خط مي كشند و بعضي ها روي آن را .
۷ـ بعضي ها در خوابند و بعضي ها قسطي چرت مي زنند .
کاریکلماتور

۱ـ زندگی یعنی سوخت و ساخت و پاخت و نباید باخت .
۲ـ بعضی ها زندگی می کنند و بعضی ها وقت زندگی را می گیرند .
۳ـ شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است .
۴ـ بعضی ها راه را عوضی می روند و بعضی ها عوضی راه می روند .
۵ـ تنها پشت گرمی اش ، آفتاب داغ بود .
۶ـ تجربه نامی است که انسان روی اشتباهاتش می گذارد .
۷ـ برای جلوگیری از انفجار جمعیت ، انفجار بمب هسته ای ضروری است .
۸ـ طولانی ترین ایستگاه پرواز ، قفس است .
۹ـ آن چه جذاب است سهولت نیست ، دشواری هم نیست ،بلکه دشواری رسیدن به سهولت است.
۱۰ـ دلسوزی از خطرناکترین کمک ها است .
۱۱ـ آبادگری که از کارفرما طلبکار بود ، به زندان افتاد .
۱۲ـ امید درمانی است که شفا نمی دهد ، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم .
۱۳ـ عده ای برای رسیدن به اهداف خود روز شماری می کنند و برخی شب شماری .
۱۴ـ حقیقت و گل رز هردو خار دارند .
۱۵ـ هرچه را که بد می بینم ، نمی توانم خوب توصیف کنم .
۱۶ـ گاهی آهو اسیر چنگال شیر می شود و گاهی شیر اسیر چشمان آهو !!
۱۷ـ معمولا غرور و تکبر عشق را فراری می دهند .

۷ مرداد ۱۳۹۰

نمایش بدهی دولت ایالات متحده با اسکناسهای 100 دلاری

100 دلار

10000 دلار

یک میلیون دلار

صد میلیون دلار

یک میلیارد دلار

یک هزار میلیارد دلار


و میزان تخمینی بدهی دولت آمریکا: 15 تریلیون دلار که اگر قرار باشد با اسکناسهای 100 دلاری پرداخت شود، به شکل زیر خواهد شد. (عکس بزرگتر)


نمیتونم عنوانی واسش بذارم

بدرقهمردی سوار بر تاکسي به ايستگاه قطار ميرفت. وقتي به مقصد رسيد، 100 دلار بيشتر به راننده داد و از او خواست وقتي قطار حرکت کرد برايش دست تکان دهد!



صدقه
پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد. دست برد و از جیب کوچک جلیقه اش سکه ای بیرون آورد. درحین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: «صدقه عمر را زیاد می کند.» منصرف شد.



دروغ زیبا
پینوکيو از کنار درختي مي گذشت .
جوجه ي پرنده اي را ديد که از بالاي درخت افتاده
با خود گفت : " چگونه او را به لانه اش برسانم ؟"
جوجه را به بيني چوبيش بست و شروع کرد به دروغ گفتن .
آنقدر دروغ گفت تا جوجه به لانه اش رسيد .
دروغي که مجبور شد بارها تکرارش کند اين بود :
"من يک آدمک چوبي نيستم !من يک آدم واقعي ام !"



***********************************

بزرگترین مشکلات در جایی نهفته است که ما هرگز انتظارش را نداریم.


نبار بارون!
زمين جاي قشنگي نيست؛ من از اهل زمينم و خوب ميدانم كه گل در عقد زنبور است اما پروانه را هم دوست مييدارد و سوداي بلبل دارد.



بعضي ها با گذشت زمان عوض ميشن اما بعضي ها عوضي ميشن


جاييکه در آن خوش بيني بيش از هر جاي ديگر
رواج و رونق دارد ، تيمارستان است



در بين تمامي مردم تنها عقل است که به عدالت تقسيم شده
زيرا همه فکر مي‌کنند به اندازه کافي عاقلند



گريه در اتاقش نشسته بود
يكي سنگي زد به شيشه
گريه آمد پشت پنجره
خنده با چمدانش
آن پايين ايستاده بود
گريه با خوشحالی
از پله ها سرازير شد
در خانه را باز كرد و خنديد
خنده چمدانش را گذاشت زمين
خودش را انداخت بغل گريه و زار زار گریست



از علائم دیوانگان این است که:
در کار کسی فضولی نمیکنند
به دیگران تهمت نمیزنند
مسئولیت اشتباهات خود را بر عهده می گیرند دروغ نمی گویند ، چون نیازی به دروغ گفتن ندارند.
برای خوب بودن نیازی به دلیل آوردن برای دیگران ندارند
اموالی برای خود ندارند و نمی خواهند
با هر دیوانه ای هم چو خود به راحتی دوست میشوند
همیشه می خندند و می خندانند کم گریه می کنند و فخر نمی فروشند
کلاه دیگری را بر نمی دارند از هیچ کس نمی ترسند الا خدا

عکسهای قهرمانی تیم آرام در تو کیو

















۶ مرداد ۱۳۹۰

آيا مي دانستيد؟

 آيا ميدانستيد که دانشمندان ثابت کرده اند که گل سرخ ترکيبي از بوي 40 نوع گل مختلف است ؟دانستني

آيا ميدانستيد که اگر کلفتي تار عنکبوت به اندازه مغز يک مداد به هم تنيده ميشد مي توانست يک هواپيماي بويينگ سنگين وزن را تحمل کند ؟

آيا ميدانستيد که اين حقيقت دارد که به راستي فيل از موش ميترسد ؟

آيا ميدانستيد که شلوغ ترين مکان دنيا کندوي زنبور عسل است ؟

آيا ميدانستيد که در حال حاضر 6 ميليون اختراع در جهان وجود دارد که اديسون با 1094 اختراع رکورد دار است ؟

آيا ميدانستيد که اگر تمام کرات منظومه شمسي را با هم جمع کنيم و سپس آن را دو برابر کنيم باز هم به اندازه کره مشتري نمي شود ؟

آيا ميدانستيد که وسعت کره ماه به اندازه قاره استرالياست ؟

آيا ميدانستيد که هر چشم مگس از10 هزار عدسي تشکيل شده است ؟

آيا ميدانستيد که سوسک ها مقاوم ترين موجودات در برابر گرسنگي هستند. آنها ميتوانند يک ماه بدون غذا و دو ماه بدون آب زنده بمانند ؟

آيا ميدانستيد که نيروي جاذبه ماه ميتواند باعث زمين لرزه شود ؟

آيا ميدانستيد که لاشخورها قادر به ديدن يك موش كوچك از ارتفاع 4 كيلومتري ميباشند

آيا ميدانستيد که مردم فيليپين به بيش از 1000 لهجه سخن ميگويند ؟

آيا ميدانستيد که مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هايشان را براي مسير يابي ميشمارند

آيا ميدانستيد که مصرف زغال اخته از تنگي عروق خون جلوگيري ميكند ؟

آيا ميدانستيد که خورشيد در مدار کهکشان شيري با سرعت 900000 کيلومتر در ساعت حرکت ميکند ؟

آيا ميدانستيد که نام قديم يونان، هلاس برگرفته از هليوس خداي خورشيد بوده است

آيا ميدانستيد که افراد باهوش داراى روى و مس بيشترى در موهايشان هستند

آيا ميدانستيد که مايع موجود در نارگيل نارس را مي توان بجاي پلاسماي خون استفاده كرد ؟

آيا ميدانستيد که براي اينكه 700 گرم به وزن شما اضافه شود بايد 9 كيلو سيب زميني بخوريد ؟

عزيزترين بخش زندگيت

بچه اي نزد شيوانا رفت(در تاريخ مشرق زمين شيوانا کشاورزي بود که او را استاد عشق و معرفت ودانايي مي دانستند) و عزيزترين بخش زندگيتگفت : " مادرم قصد دارد براي راضي ساختن خداي معبد و به خاطر محبتي که به کاهن معبد دارد، خواهر کوچکم را قرباني کند. لطفا خواهر بي گناهم را نجات دهيد ."

شيوانا سراسيمه به سراغ زن رفت و با حيرت ديد که زن دست و پاي دخترخردسالش را بسته و در مقابل در معبد قصد دارد با چاقو سر دختر را ببرد. جمعيت زيادي زن بخت برگشته را دوره کرده بودندو کاهن معبد نيز با غرور وخونسردي روي سنگ بزرگي کنار در معبد نشسته و شاهد ماجرا بود.

شيوانا به سراغ زن رفت و ديد که زن به شدت دخترش را دوست دارد و چندين بار او را درآغوش مي گيرد و مي بوسد. اما در عين حال مي خواهد کودکش را بکشد. تا بتاعظم معبد او را ببخشد و برکت و فراواني را به زندگي او ارزاني دارد.
شيوانا از زن پرسيد که چرا دخترش را قرباني مي کند. زن پاسخ داد که کاهنمعبد گفته است که بايد عزيزترين پاره وجود خود را قرباني کند، تا بت اعظماو را ببخشد و به زندگي اش برکت جاودانه ارزاني دارد.

شيوانا تبسمي کرد و گفت : " اما اين دختر که عزيزترين بخش وجود تو نيست. چون تصميم به هلا کش گرفتهاي. عزيزترين بخش زندگي تو همين کاهن معبد است که به خاطر حرف او تصميمگرفته اي دختر نازنين ات را بکشي. بت اعظم که احمق نيست. او به تو گفتهاست که بايد عزيزترين بخش زندگي ات را از بين ببري و اگر تو اشتباهي بهجاي کاهن دخترت را قرباني کني . هيچ اتفاقي نمي افتد و شايد به خاطرسرپيچي از دستور بت اعظم بلا و بدبختي هم گريبانت را بگيرد ! "

زن لختي مکث کرد. دست و پاي دخترک را باز کرد. او را در آغوش گرفت و آنگاهدرحالي که چاقو را محکم در دست گرفته بود، به سمت پله سنگي معبد دويد.اماهيچ اثري از کاهن معبد نبود!
مي گويند از آن روز به بعد ديگر کسي کاهن معبد را در آن اطراف نديد!!

هيچ چيز ويرانگرتر از اين نيست كه متوجه شويم كسي كه به آن اعتماد داشته ايم عمري فريبمان داده است...

در جهان تنها يک فضيلت وجود دارد و آن آگاهي‌ است.
و تنها يک گناه و آن جهل است.

عارف بزرگ- مولانا

ضرب المثل هاي آلماني

  • گاهي دروغ همان کار را مي کند که يک چوب کبريت با انبار باروت مي کند .
  • بهتر است دوباره سؤال کني تا اينکه يکبار راه اشتباه بروي .
  • زمان دواي خشم است.
  • عشقي که توأم با حسادت نباشد دروغي است .
  • در برابر آن کس که عسل روي زبان دارد ، از کيف پولت محافظت کن .
  • روزيکه صبر در باغ زندگيست برويد به چيدن ميو? پيروزي اميدوار باشيد .
  • تملق سم شيرين است .
  • به اميد شانس نشستن همان و در بستر مرگ خوابيدن هما
  • سند پاره مي شود ، ولي قول پاره نمي شود .
  • کمي لياقت ، جوهر توانايي در موفقيت است .
  • زن و شوهر اگر يکديگر را بخواهند در کلب? خرابه هم زندگي مي کنند .
  • کسيکه در خود آتش ندارد نمي تواند ديگران را گرم کند .
  • افتادن در گل و لاي ننگ نيست، ننگ در اين است که در آن جا بماني.
  • افتادن در گل و لاي ننگ نيست ، ننگ در اين است که در همانجا بماني .
  • بدون دوستان به سر بردن بدتر از داشتن دشمنان است.
  • براي مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
  • يک دروغ تبديل به راست مي شود وقتي که انسان باورش کنيد.
  • بهترين توبه، خودداري از گناه است.
  • اگر مي خواهي قوي باشي نقاط ضعف خود را بدان.
  • بسياري از افراد در موقعي که برنده مي شوند مي بازند و بسياري ديگر وقتي که مي بازند، برنده مي شوند.
  • خالي ترين ظرفها، بلندترين صداها را مي دهد.
  • براي مرد گرسنه ساعت هر چند بخواهد باشد هنگام ظهر است.
  • هر چه قفس تنگ تر باشد، آزادي شيرين تر خواهد بود.

ابري با 140 تريليون برابر آب‌هاي زمين

اخترشناسان موفق به کشف ابر عظيم و 12 ميليارد ساله‌اي شدند که ميزان آب نهفته در آن 140 تريليون برابر آب‌هاي موجود در اقيانوس‌هاي زمين است.
ابري با 140 تريليون برابر آب‌هاي زمين
به گزارش خبرگزاري مهر، اخترشناسان موفق به کشف قديمي‌ترين و بزرگ‌ترين توده آبي شدند که تاکنون در جهان کشف شده است، ابري عظيم و 12 ميليارد ساله که در خود 140 برابر آبي که در اقيانوس‌هاي زمين در جريان است را پنهان کرده است.
اين ابر مملو از بخار آب، سياهچاله عظيمي که اخترنما ناميده مي‌شود را در فاصله 12 ميليارد سال نوري از زمين در بر گرفته است. اين کشف نشان مي‌دهد آب از زمان آغازين جهان هستي پديده‌اي عادي و فراوان به شمار مي‌رفته است. به گفته اخترشناسان از آنجايي که نور مشاهده شده از اين اخترنما 12 ميليارد سال پيش تابيده شده و اکنون به زمين رسيده است، مي‌توان گفت آبي که در اين ابر قرار گرفته تنها 1.6 ميليارد سال پس از پيدايش جهان هستي به وجود آمده است.
اخترنماها از جمله درخشان‌ترين، قدرتمندترين و پرانرژي‌ترين پديده‌ها در جهان هستي به شمار مي‌روند که قدرت خود را از سياهچاله‌هاي عظيمي به دست مي‌آورند که غبارها و گازهاي کيهاني را در خود مکيده و انرژي زيادي را به خارج ساطع مي‌کنند.
در اين پروژه محققان بر روي اخترنمايي خاص به نام APM 08279+5255 مطالعه کردند که سياهچاله‌اي 20 ميليارد برابر عظيم‌تر از خورشيد را درون خود داشته و انرژي آن برابر يک کوادريليون خورشيد است.
براي انجام اين مطالعه محققان از دو تلسکوپ مختلف، تلسکوپ‌هاي هاوايي و کاليفرنيا براي تاييد وجود بخار آب در اين اخترنما استفاده کردند. حجم بالاي بخار آب موجود در اين ابر موجب شگفتي بسياري از محققان شد زيرا مقدار اين آب 400 برابر بيشتر از آبي است که تا کنون در کهکشان راه شيري کشف شده است، شايد به اين دليل که تمامي آب موجود در کهکشان راه شيري به جاي بخار در شکل يخ وجود دارند.
بخار آب در اين اخترنما در محدوده‌اي به وسعت صدها سال نوري توزيع شده است. اين ابر درجه حرارتي برابر منفي 63 درجه فارنهايت دارد و تراکم آن 300 تريليون بار کمتر از تراکم اتمسفر زمين است. اين ابر نسبت به ابرهاي معمولي و رايج در کهکشان راه شيري پنج برابر داغ‌تر و 10 تا 100 برابر متراکم‌تر است.

پَــــ نَ پَـــــ 4

به دوستم ميگم دارم واسه چند روز ميرم آبادان. ميگه واسه كار داري ميري؟پَــــ نَ پَـــــ 4
پـَـَـ نــه پـَـَـــ يه دماسنج خريدم دارم ميرم تو دماي بالاي 50 درجه تستش كنم
رفتم الكتريكي مي گم آقا سه راهي دارين؟ ميگه سه راه برق؟!!!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سه راه آذري، دربست
نصفه شب يكي از بالا درمون پريد تو حياط داداشم گفت علي دزده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ "زوروِ " داره از دست گروهبان گارسيا در ميره
پسره اومده خواستگاريم ميگم من الان مي خوام درس بخونم مي گه يعني چند سال ديگه مي خواي ازدواج كني؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقيقه صبر كني اين صفحه رو بخونم درسم تموم ميشه
يارو نشسته كنار خيابون نوك دماغش چسبيده به زمين. دوستم ميگه : معتاده؟!
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخواد انعطاف بدنشو به رخ بكشه
كارتمو دادم به بليط فروش مترو ميگه شارژش كنم؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميرم از شارژ خورشيدي استفاده مي كنم
بچه داييم به دنيا اومده. همه خوشحال و اينا. مامان بزرگم برگشته ميگه حالا ميخاين براش اسم بذارين؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخايم همين جوري ولش كنيم اسمش بشه نيـــــو فولدر
دارم با تلفن حرف ميزنم. زنم ميگه دوستت بود؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساركوزي بود در مورد مناقشات اخير خاورميانه نظرمو مي خواست
تو صف بربري نوبتم شده يارو ميگه بربري ميخواي؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم از شاگردت تايپ ياد بگيرم
با ماشين افتاديم ته دره يارو ميگه زنگ بزنم آمبولانس بياد؟
ميگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ يه مشكل درون خانوادست خودمون حلش مي كنيم
صداي خروپفش كشتمون ! تكونش دادم از خواب پريده، ميگه سر صدام اذيتت مي‌كنه؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ جنس صداتو دوست دارم مي‌خواستم بت بگم سعي‌ كن تو اوج كه ميري رو تحريرات بيشتر كار كني‌!
تو تاكسي تنها نشستم ميخوام كرايه حساب كنم طرف ميگه 1 نفر؟!
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ 2 نفر حساب كن خورزوخان هم هست
حالا از تاكسي پيدا شدم به راننده نيگا ميكنم، ميگه باقي پولتو ميخواي؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام يه دل سير نيگات كنم كه ميري دلتنگت نشم!
داريم راه ميريم با دوستام پام پيچ خورده، خوردم زمين ميگه كمك مي‌خواي؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماها خودتونو نجات بدين من اينجا ميمونم مقاومت مي‌كنم
تو حياط دانشگاه تو انگليس دارم با دوستم فارسي حرف ميزنم، يارو اومده ميگه خانوم شما ايراني هستين؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ انگليسي هستيم فارسي ياد گرفتيم بتونيم صادقي گوش بديم!
تو پارك رفتم دستشويي اومدم بيرون يكي جلومو گرفته! ميگم پوليه؟
مبگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ من اينجا نشستم پشه ها نيان تو حين كار براتون مزاحمت ايجاد كنند
از خونه زنگ زدم فست فود غذا بيارن، طرف ميگه بفرستم واستون؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ آپلود كن، لينكش رو بده، دانلود ميكنم
ميگن كريستف كلمب وقتي رسيد به امريكا سرش رو از پنجره كشتي كرد بيرون از يه سرخ پوست پرسيد داداش اينجا آمريكاست؟
سرخ پوسته گفت پـَـَـ نــه پـَـَــــ ژاپنه ما هم چون شلوار پامون نيست از خجالت قرمز شديم
رفتم داروخونه، ميگم باند دارين؟ ميگه باند پانسمان؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ باند فرودگاه ! ميخوام فرود بيام !
جلو توالت عمومي… آقاهه ميگه ببخشيد شما هم تو صف توالت وايسادين؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ما سوسكيم اومديم عيد ديدني
تو رستوران پيشخدمتو صدا كردم. ميگم آقا توي سوپ من مگس افتاده! ميگه مرده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ هنوز زندست، داره شنا ميكنه، صدات كردم بيايي نجاتش بدي!
به دوستم ميگم من عاشق اين ماشين شاسي بلندام. ميگه منظورت پرادو و رونيزو ايناست؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ منظورم كاميونو تراكتورو ايناست!
روي نيمكت توي پارك، روزنامه دستمه... اومده ميگه... روزنامه ميخوني؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ سبزي خريدم نميدونم لاي كدوم صفحه گذاشتم
دراز كشيده بودم لب استخر. دوستم ميگه آفتاب مي گيري؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با خورشيد مسابقه گذاشتيم، هر كي ديرتر بخنده برندس !
رفتم بچه خواهرمو از مهدكودك بيارم. مربيه ميگه بچه رو ميبريدش؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ همينجا ميخورمش
دارم كباب درست ميكنم رو منقل و سيخاي كبابو ميگردونم. اومده خودشو لوس كرده با لحن بچه گونه ميگه كباب درست ميكني؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم فوتبال دستي بازي ميكنم
جلو عابر بانك تو صف وايسادم يارو مي گه ببخشيد شمام پول ميخاين؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خونه كامپيوتر نداريم ميام اينجا فيس بوكم رو چك كنم
رفتم دفتر هواپيمايي ميگم عجله دارم ميشه پرواز امروز شيراز رو واسم چك كنيد؟ ميگه اگه جا داد بگيرم؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ نگير بذار پر شه من فردام ميام چك ميكنم با هم بخنديم
سوار تاكسي شدم. يارو صداي ضبطشو تا ته زياد كرده بود. ميگم ميشه صداي ضبطتونو كم كنيد؟ ميگه اذييتتون ميكنه؟!
پـَـَـ نــه پـَـَــــ گفتم كم كني اين يه تيكشو من بخونم ببيني صداي كدوممون بهتره!
رفتم دستشويي عمومي در ميزنم ميگم يكم سريع تر. ميگه شمام دستشويي داري؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببينم شما كم و كسري نداري ؟!
رفتم دنبال دوستم، زنگ خونه رو زدم ميگم منتظرم، ميگه بيام پايين؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بيا بالا پشت بوم، با هليكوپتر اومدم
با دوستم رفته بوديم استخر غريق نجات اومده ميگه ميخوايين شنا كنين؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومديم تو آب حل بشيم به عنوان املاح معدني مردم استفاده كنن
سوسكه را كشتم جنازشو ورداشتم ببرم بندازم بيرون. همسرم بين راه نگاه ميكنه ميگه كشتيش؟
ميگم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو دستشويي خوابش برده بود دارم ميبرمش تو رختخوابش بخو ابه
سر كلاس آيين نامه رانندگي پليسه يه تابلو را از من پرسيده. ميگم عبور دوچرخه ممنوع. ميگه اين دوچرخه است؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَـــ تانكه. ميگه پـَـَـ نــه پـَـَـــ و مرض! هنوز فرق دوچرخه با موتورگازي را نميدوني؟

با دوستم رفتيم دکتر زيبايي ، منشيه ميگه مي خواي دماغتو کوچيک کني؟
منم گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم بکوبم 4 طبقه بسازم!!!
تو کلاس دستمو بالا گرفتم......استاد ميگه شما سوال داري؟؟؟
ميگم پَــ نَــ پَــ تف زدم سره انگشتم دارم جهت بادو تعيين ميکنم !
دارم تراکِت پخش مي کنم تو خونه ي مردم ، بعد يه زنه اومده ميگه آقا شما تراکت پخش مي کنيد؟
ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ !! نقاشي کشيدم دارم ميندازم خونه مردم ، با اس ام اس بهم نمره بدن !

پَــــ نَ پَـــــ 3

رفتيم سر خاک يکي از فاميلامون ساکت نشستيم پسرپَــــ نَ پَـــــ 3
خاله ام ميگه ساکتي!!! پــــ نه پـــــــ بلند شم برات سيا نرمه نرمه رو بخونم

يارو عکسمو ديده ميگه:اااا دماغ خودته اين؟ پـَـَــــ نــه پـَـَــــ دماغ اجدادمه که بيني به بيني، نسل به نسل منتقل شده الان رسيده به من!!!!

تو بهشت زهرا دنبال قبر يکي مي گشتيم. يه آدم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو مي خونه. بعد ميگه دنبال قبر کسي مي گردين؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستيار عزرائيلم اومدم ببينم کسي زود تر از موقع نمرده باشه

زنگِ خونه رو ميزنم مامانم ميپرسه ميخاي‌ بيايي تو ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ مي‌خوام ببينم اف اف سالمه يا نه

صبح رفتم کنکور بدم .مراقب ميگه تو هم اومدي کنکور بدي؟ پـَـَـ نه پـَـَـ اومدم اينجا برم دسشويي

ماشينم بنزين تموم کرد وسط جاده, واستادم دم جاده يکي 2 ليتر بنزين از ماشينش بهم بده که فقط خودمو برسونم به يه پمپ بنزيني, يکي زد بغل گفت آقا بنزين براي ماشينت مي‌خواي؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ مي خوام باهاش خودمو آتيش بزنم!

رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟پـــ نه پــ ما پشه ايم اومديم مهموني...!!!

ساعت 5-4 صبح زنگ زده..گوشي رو برداشتم به زور دارم جواب ميدم..ميگه خواب بودي؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم سر گلدسته ي مسجد محلمون اذان ميگفتم صدام گرفته

خونمون رو عوض کرديم به بابام ميگم کي واسه خونه خط ميگيري؟ ميگه خط تلفن؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعليق روزي دوبار هم از روش بنويسيم

براي طرح يه شکايت رفتم کلانتري طرف مي گه از کسي شکايت دارين ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مايکل اسکافيلد رو از فاکس ريور گزارش کنم

تو اين گرما که سگ تب ميکنه رفتم سوپر مارکت ميگم يه ايستک بديد يارو ميگه خنک باشه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ گرم بده ميريزم تو نعلبکي خنک بشه!

بعد از چهار ساعت از کنکور تو هوا 40 درجه اومدم خونه خواهرم ميگه خسته اي؟ اگه نيستي منو ببر يه جايي ميخوام خريد کنم. پـَـَـ نــه پـَـَــ. نه خسته نيستم تو جلسه کنکور لحاف دشک انداخته بودم داشتم قليون ميکشيدم

داريم لوازم ميزاريم توي ماشين که بريم مسافرت. همسايمون ميگه داريد ميريد مسافرت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ قراره از امشب توي ماشين زندگي کنيم!

به مامانم ميگم قوري کجاست ؟ ميگه ميخواي چاي بخوري ؟! پــَ نه پــــــَ ميخوام دست بکشم روش شايد غولي چيزي ازش درومد!!!!!!

رفتم فروشگاه ميگم سيخ داري؟ ميگه برا کباب؟ پ ن پ برا خاروندن ديافراگمم از تو دهنم مي خوام

کارت سوخت ماشينو برداشتم دارم ميرم بابام ميگه ميري بنزين بزني؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ ميرم آب هويچ بريزم تو باکش نور چراغاش زياد شه

مرغ عشقم مرده و درحالي كه پاهاش روبه بالاس افتاده كف قفس. دوستم اومده مي گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ كمر درد داشته دكتر گفته بايد طاق باز دراز بكشه كف قفس

ماشين رو بردم سرويس ، ميگم فـــيلترش هم بذار ، ميگه فيـــلتر هوا؟ پ نه پ فيلتــر شکن بذار ماشين شبا بتونه بياد فيسبوک

يارو تو مترو داره چراغ قوه ميفروشه، صداش کردم اومده ميگه چراغ قوه ميخواي؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ يه لقمه ميرزاقاسمي آوردم واسه ناهارم تنهايي نمي چسبيد گفتن بياي باهم بخوريم

داداشم گفت چرا بال بال ميزني؟چيزي پريد تو گلوت؟گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم خودم رو آماده پرواز ميکنم

به دوستم ميگم ببين تن ماهي تاريخ انقضاش کيه؟ ميگه يعني تاريخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاريخ عروسي ننه باباي ماهي اس ميخوام واسشون جشن سالگرد بگيرم

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صداي خفن. مامان اومده ميگه چيزي شکوندي؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ شيشه ي نازک تنهايي دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنين

بنده خدا چاقو خورده در حد بنز داره ازش خون ميره برديمش اورژانس پرستار ميگه آوردين بستري کنين؟ ميگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ آورديم خون بده بريم

کله صبحي رفيقم ميخواست بياد درس بخونيم بهش زنگ زدم گفتم دوتا نونم بگير بيار گفت واسه صبونه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ واسه ذخيره سازي تو روزاي سخت زمستون

خواهرم از بيرون مياد خونه..ميبينه پشت سيستمم...ميگه کامپيوتر روشن کردي؟؟؟پـَـَـ نــه پـَـَــــ دکتر گفته بشين جلوي مانيتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه...!

ميري سر حوض مسجد وضو بگيري تا نماز بخوني ميبيني يه آقايي ميرسه ميگه پسر جان وضو ميگيري؟ ميگي پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام قزل آلا صيد كنم

نون بربري خريدم همسايمون منو ديده ميگه نون بربريه؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ ماشين جديدمه طرح بربري توليد شده

تو لباس فرم منو ديده، ميگه سربازي؟ پـَـَـ نــه پـَـَــ عضو سياه لشگر سريال مختارم محل فيلم برداري رو گم کردم

ساعت 7 صبح رفتم برا امتحان دانشگاه، نگهبانه ميپرسه امتحان داري؟ ميگم پــَ نه پــَ اومدم خمير بگيرم بدم دست نونوا

در پارکينگ و باز کردم برم تو يارو اومده جلوش پارک کرده ميگه مي خواي بري تو؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ درو باز کردم هواي کوچه عوض شه

تو هواپيما نشستم دارم دعا مي خونم بغل دستيم مي گه دعا مي کني سالم برسي؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دوست دارم صحنه سقوط هواپيما رو از نزديک ببينم دعا مي کنم سقوط کنيم

از بالا در دارم ميام تو خونه بابام از راه رسيد ميگه باز تو کليد يادت رفت؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دارم آمادگي جسمانيمو تست ميکنم امشب ميخوايم بريم سرقت!!!

يکي‌ زنگ زده ميگه شما فرشادين ميگم نه ميگه پس اشتباه گرفتم؟ پـَـَـ نــه پـَـَـــ من فرشادم صداي تورو شنيدم آلزايمرگرفتم يادم نيست !!!

زنه شيکمش اومده جلو ، رفيق ما ميپرسه اين حامله س؟؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ اين زن آقا گرگه اس، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده شوهرش

تا کمر رفتم تو موتور ماشينم که ببينم چه مرگشه ، رفيقم اومده ميگه داري تعميرش ميکني ؟ پــــ نه پـــــ دارم با گِيج روغن درد و دل ميکنم !!

اومده از خواب بيدارم کرده ميگه خوابي ؟ پـــــ نه پــــ دوستم چشم گذاشته منم رفتم زير پتو قايم شدم نصف شبي

با دوستم رفتيم دکتر واسه عمل بينيش دکتر ميگه ميخواي بينيتو کوچيک کني؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومديم بکوبيمش 3 طبقه بسازي!!!

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم، مربيه ميگه: بچه رو ميبريدش؟ گفتم پَ نه پَ همينجا ميخورمش

پَــــ نَ پَـــــ 2

تو جاده بنزين تمام کرديم وايساديم کنار جاده 4 ليتري تکون ميديم ! طرف اومده ميگه بنزين تمام کردين ؟پَــــ نَ پَـــــ 2
ميگيم:نه پـَـَـــ ميگيم هورا ! ما هم از اين دبـــّه ها داريم !!!

دارم فيلم گريه دار ميبينم , گريه ميکردم , مامانم اومده مي گه فيلمش گريه داره ؟
نه پ خنده داره من دارم گريه مي کنم کارگردانشو ضايع کنم !

جلو در دستشويي، طرف اومده ميگه ع ع ع ببخشيد شما توي صف هستين؟ نــــــــــه پــــــــــــ سوسکيم اومديم نهــــــــار....

صيح اول صبحي نشستم تو تاکسي ، بد عنق...
يه دختري با کلي افاده تا اومد بشينه بغل دستم ،
يهو با صداي بلند باد در کرد !
خيلي خودمو کنترل کردم ، باور کنيـــن خيلي .
ولي يهو پوکيدم از خنده ، چشام شده پرِ اشک...
برگشته ميگه : خنده داره ؟!!
منم گفتم : نه پـَـَـ ... اين اشکِ شوقه تو چشام ...!

رفتم استخر داشتم غرق ميشدم غريق نجات ميله رو برداشته اومده لب استخر با لبخند ميگه ميخاي کمکت کنم؟نه پ با اون ميله استريپتيز کن ببينم بلدي

حموم بودم، مامانم مي زنه به در مي گم بـــله ؟
مي گه حمومي ؟
مي گم نه پـَـ اينجا لندنه، صداي منو از راديو بي بي سي مي شنويد

بهش ميگم: زود باش دمپاييتو بده تا سوسکه نرفته... ميگه:مگه ميخواي بکشيش؟... نه پَ ميخوام بدم سوسکه پاش کنه !!!

تصادف کرديم، زنگ زديم افسر اومده ميگه : تصادف شده؟
ميگم : نه پـــــَ ... داريم هشدار براي کبرا 11 رو فيلم برداري ميکنيم!!!

يارو سگ هاي منو ديده، ميگه غذا ميخورن؟ نه پـَـَـ فتوسنتز ميکنن

رفتم داروخونه کرم ترک پا بگيرم
مي گه واسه پا ميخواين؟؟
نه پــــَ
ميخوام در جهت از بين بردن ترک هاي کوير لوت گامي برداشته باشم

سر جلسه امتحان به کناريم ميگم داداش برسونيا
ميگه تقلب؟
گفتم نــه پـَـَــــ مواد ، يه وقت خمار نشم

فاميلمون اومده آکواريومم رو ديده ميگه غذاي مخصوص بهشون ميدي؟
نه پـَـَـ پول تو جيبي ميدم بهشون خودشون ميرن واسه خودشون غذا ميخرن

زنگ زديم اتش نشاني،ميگه جايي اتيش گرفته؟نه پــــ زنگ زديم ببينيم امشب خونه اين بيايم مهموني

از راننده اتوبوس ميپرسم چقدر شد؟ميگه 225 بهش 300 تومن دادم,ميگه يه نفري؟گفتم نه پ کل اتوبوس مهمونه من!

يارو اومد تعميرگاه گفت: براي لپ تاپم رَم ميخوام ... گفتم: داريم .... گفتش :مطمئني براي لپ تاپه ؟ .... گفتم : نـَــ پــــَ ... براي PC ـه ميخوام بُکُنم تو پاچـــت ...

تو رستوران، پيشخدمتو صدا کردم ميگم آقا توي سوپ من مگس افتاده! ميگه مرده؟ ميگم نَ پـَـَــ هنوز زندست، داره شنا ميکنه، صدات کردم بيايي نجاتش بدي!!!

يارو دو ساعت داره خودپردازو انگولک ميکنه تازه برگشته ميگه شمام کار دارين ؟ نَ پـَـَـ وايستاديم اينجا بنيه و پشتکارِ شما رو سرلوحه زندگيمون قرار بديم

تو دندانپزشکي دکتر آمپول بي حسي رو خالي کرد تو لثه ام. بعد از يه ربع که بي حس شد ميگه:خوب حالا پرش کنم؟! فکر کن من با دهن باز چطوري بهش گفتم نه پــــَ !

ميگم بابا... تصميم رو گرفتم... مي خوام زن بگيرم...
ميگه ميشناسيش؟ ميگم آره..
ميگه مجرده؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضايت نامشو امضا کنه بريم خواستگاري

با دوستم رفتيم تو يه مغازه ي شلوغ که عسل طبيعي ميفروشه؛
نوبت ما که ميشه طرف ميگه:شمام عسل ميخواين!؟
پـَـَـ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوريم اومديم استخدام شيم!

دستمو بلند کردم از استاد سوال کنم .
ميگه شما سوال داري؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خواستم خطوط کف دستمو بهت نشون بدم فالمو بگيري ...

رفتم پيژامه از کمد برداشتم پوشيدم
بابام ميگه از تو کمد برداشتي؟
پَـــــ نَ پـَــــــ گذاشته بودم تو يخچال تابستونيه پيژامه تگري بپوشم خنک شم

ميگم آقا شهيد همّت کجاس؟
ميگه بزرگراه شهيد همّت؟
ميگم پَــــ نَ پَـــــ مي‌خواستم خودشو پيدا کنم يه خانواده‌اي رو از نگراني در بيارم!!!

به استاد ميگم لطفا كمكم كنيد دارم مشروط ميشم
ميگه نمره ميخواي
گفتم پَـــــ نَ پَــــــ... نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكي كه بايد بريزم تو سرم ميخوام!

پَــــ نَ پَـــــ 1

رفتم مغازه ميگم آقا مرگ موش ميخوام،پَــــ نَ پَـــــ 1
ميگه براي موش هاي خونتون ميخواين،
پَ نَ پَ ميخوايم بريزيم تو خورشتمون خوش رنگ شه !

رفتيم بليته کانادا بگيريم
زنه ميگه سياحتيه؟
ميگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ زيارتيه ميخوام برم امامزاده سيد ريچارد

سوار تاکسي شدم.يارو صداي ضبطشو تا ته زياد کرده بود.ميگم ميشه صداي ضبطتونو کم کنيد؟
ميگه اذييتتون ميکنه!
پـــــــَ نَ پــــــــَ گفتم کم کني اين يه تيکشو من بخونم ببيني صداي کدوممون بهتره!!!!

رفتم سر خاک خدا بيامرزي دارم خرما تارف مي کنم،
طرف برداشته ميگه فاتحه است ديگه نه؟
پـَـَـ نَ پـَـَـــ م خدا بيامرز زنده شده داريم جشن مي گيريم!

رفتم از قسمت قفسه باز کتابخونه 2 تا کتاب برداشتم آوردم گذاشتم جلوي مسئولش که وارد حسابم کنه؛
ميگه: ميخواي ببريشون؟
پَــ نَ پَـــ اومدم کتابارو بهت توصيه کنم بخوني، ميانگين ساعت مطالعه تو مملکت بره بالا

سر امتحان برگه تقلبم و در آوردم دارم مينويسم
مراقبه ديده ميگه تقلبه؟؟
.....ميگم پَــــ نَ پَــــ دعاي ابوحمزه ثماليه

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم،
مربيه ميگه: بچه رو ميبريدش؟
ميگم: پَــ نَ پَـــ همين جا ميخورمش

برنامه آشپزي تلوزيون:
خانم آشپز:حالا سينمونو ميزاريم گرم بشه
مجري:منظورتون سينه مرغه؟
خانم اشپز:پ ن پ ميخوام سينه خودمو گرم کنم.

رفتم آزمايش ادرار.
يارو ميگه ادراره؟
ميگم:پـــ نه پـــــ سکنجبينِ برو کاهو بيار بزنيم توش بخوريم!

کمرم درد مي کنه يه پارچه بستم بهش.
داداشم ميگه کمرت درد مي کنه؟
پَ نه پَ مي خوام اداي داداش کايکو رو در بيارم.

داريم 10 نفري بازي شبکه اي ميکنيم
اومده ميگه جدي حال ميده؟
ميگم پَـ نَـ پَـ اسکوليم! عذاب داره اما ميخوايم تهذيب نفس کنيم

تو صف پمپ گاز منتظرم تا نوبتم بشه،
يارو زده به شيشه ميگه آقا شما هم مي‌خواي گاز بزني‌؟
پَـــ نَ‌‌ پَـــ من مي‌خوام ليس بزنم...

رفتم بانک پول بگيرم
کارمنده ميگه پول رو ميبرين؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَ ميخوام وايسم اينجا هر کس رقصيد بريزم رو سرش شاباش بدم....

رفيقم شمارمو مي خواست, گفتم: يادداشت کن 0932
گفت:تاليا داري؟
پَ نه پَ همراه اول شماره خالي نداشت بهم تو تاليا خط داد

رفتيم غار عليصدر. به رفيقم خفاش نشون دادم .
ميگه واي خفاشه!
پَــ نَ پَـــ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اينجا سکونت دارن فعلا!!!

با دوستم سه ساعت تو صف نونوايي وايساده بوديم صف 40 متري نوبتم شده
يارو ميگه نون مي خواي ؟
پَـــ نَ پَـــ تا الان قطار بازي مي کرديم واگن آخرم بوديم

تو خيابون موتوريه اومد کيفم رو قاپيد،
يارو ميپرسه دزد بود؟
ميگم پـَـَـ نَ پَــــ رفيقم بود اومده بود امانتيش رو پس بگيره، فقط خواست هيجانش بيشتر باشه

رفتم نوشابه بخرم به يارو ميگم اينکه تاريخش مال دو سال پيشه
ميگه : يعني فاسد شده ؟
ميگم پـَــــــــ نَ پَـــــــ مونده جا افتاده

دارم از گرما ميميرم ، خودمو مثله چي دارم باد ميزنم ،
بابام مياد ميگه چيه ؟ گرمته ؟؟؟؟
پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچم رو امتحان ميکنم

تو دستشويي به خواهرم ميگم آفتابه رو ميدي؟
ميگه ميخواي خودتو بشوري؟
پ نه پ ميخوام آبش کنم بذارم تو يخچال

به يارو راننده ميگم..آقا اگه ميشه يكم سريعتر..الان هواپيما ميپره...
ميگه..بسلامتي مسافرين؟....
.پَــ نَ پَـــ...فندك هواپيما ديشب دستم جامونده....ميرم بدم به رانندش

رفتم بالاي برج ميخواستم خودمو بندازم پايين
يارو ميگه ميخواي خودکشي کني؟
ميگم پــــَ نه پــــــَ اومدم ببينم سرعت صفر تا صدم از اين بالا تا پايين چقدر ميشه، بجاي پروژه بدم دانشگاه

رفيقم ميگه اگه با گوشي برم تو اينترنت از شارژم کم ميشه؟
پَـــ نه پَـــ از ذخيره ارزي کشورهاي عضو اپک کم ميشه

رفتم سم بخرم واسه سوسك
يارو ميگه ميخواين سريع بميره؟!
پَـــ نَ پَـــ ميخوام شكنجش كنم ازش اعتراف بگيرم!!!

دم دستشويي عمومي واستادم تا نفر قبلي بياد بيرون ،
اومده بيرون ،ميبينه دارم پيچ و تاب ميخورم ميگه دستشويي داري؟؟
ميگم نه پس ، دارم با صداي موزيکي که نواختي تمرين رقص عربي ميکنم!

رفتيم رستوران ، ميگم 2تا جوجه لطفا ،
ميگه جوجه کباب؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ ازين جوجه رنگيا ، يه قرمز بدين يه سبز

به اپراتور اداره ميگم لطفا شماره فلاني رو برام بگير .
ميگه گرفتم وصل کنم؟
... پـَــ نَ پَـــ فوت کن , قطع کن

زنگ زدم 115،
ميگه آمبولانس ميخواين قربان؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ يه پليس 110 ميخوام, بقيش هم آدامس بدين!

به مامانم ميگم من ميرم کارواش،
ميگه ماشينم ميبري؟
ميگم پَـــ نَ پَــــ دارم ميرم اونجا دوش بگيرم

يارو اومده مي‌بينه همكارم توي اتاق نيست
باز مي‌پرسه خانم فلاني نيست؟پَـــ
نَ پَـــ هستن. افتادن پشت اون كمد. با خط‌كش بزن دربيا.

مگس کش دستمه.
مامانم ميگه ميخواي مگسا رو بکشي؟
ميگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ ميخوام رهبري ارکسترشون رو بکنم سمفوني بتهوون بزنن

حواسم نبود با صورت رفتم تو در
ميگه نديديش؟
ميگم پـَـَـ نَ پـَـَــــ من داركوبم مي خوام با منقار يه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو

رفتم دکتر ميگم:دو روزه بدنم خيلي درد ميکنه!
بعد از 10 دقيقه معاينه ميگه: ميخواي واست دارو بنويسم؟!
پـَـَـ نَ پـَـَــــ ميخواي واسم دعا کن تا خوب بشم!!!!

زنگ زدم ميگم مامان بيا منو گرفتن...
ميگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
ميگم پـَــــــ نَ پـَــــ مرکز نخبگان ايران

حدود 3 صبح بود رفتم سر يخچال تنگه آب رو برداشتم آب بخورم،
دوستم بلند شده ميگه مي‌خواي آب بخوري ؟
گفتم پـَـَـ نَ پـَـَــــ ،تو خواب يادم افتاد به گلا آب ندادم مي‌خوام بهشون آب بدم

ميگه امتحانِ چي داري؟؟؟
ميگم وصايا,,,
ميپرسه وصاياي امام؟؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــ... وصاياي اليزابت تيلور

سوار تاکسيم ميگم آقا نگه داريد
ميگه پياده ميشي؟
پـَـَــــ نــه پـَـَــــــ ميخوام باد لاستيکا رو چک کنم...!!

با گل رفتم بيمارستان
نگهبان ميگه گل براي مريضتون آوردين
گفتم پ نه پ اومدم خواستگاري تو با اين سيبيلات...

کامپيوترم يه ويروس گرفته بود رفتم کلي پول آنتي ويروس اورجينال دادم
بعد سه ساعت اسکن ويروسه رو پيدا کرده پيغام داده: آيا مطمئن هستيد که مي خواهيد اين ويروس را حذف کنيد؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ مي خوام ازش نگهداري کنم بزرگ بشه بشه عصاي دستم

رفتم صندلي بخرم واسه کامپيوتر
يارو گفت : راحت باشه؟
پَــــ نَ پَــــ خار داشته باشه..

دارم تو حياطمون موتورمو تعمير ميکنم به مامانم ميگم دستمال بيخودي داري؟
ميگه ميخواي موتورتو تميز کني؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ ميخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردي برقصم

طوطي گرفتم
فاميلمون اومده ميگه اااااااااااااااااااااااا طوطيه؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ يا کريمه يه کم با فتوشاپ تغييرش دادم

داشتم تلويزيون ميديدم
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من ميگه داشتي ميديدي؟؟؟!!!
پَـــ نَ پَـــ داشتم گرمش ميکردم تا شما بياي ببيني!!!!!

رفتم واسه استخدام,
يارو ميگه اومدي واسه استخدام؟
پ ن پ اومدم ببينم کي استخدام مي شه ازش شيريني بگيرم!

۵ مرداد ۱۳۹۰

مادرت رو...


فرانسه

شما به رئيس‌جمهور فرانسه می‌گوييد: «مادرت رو...»! و بلافاصله ميليون‌ها نفر
از مردم به خيابان‌ها می‌ريزند
و در حمايت از شما، به رئيس‌جمهور می‌گويند: «مادرت رو...»!

رئيس‌جمهور هم دربارهء جريحه ‌دار شدن احساساتش شعری می‌سرايد

و آنرا در روزنامه‌ها و مجلات و راديو و تلويزيون منتشر می‌کند

----------------------------------------

آمریکا

شما به رئيس‌جمهور امريکا می‌گوييد: «مادرت رو...»! ولی اتفاق خاصی نمی‌افتد،
فقط شما معروف می‌شويد و دربارهء مادر رئيس جمهور کتاب می‌نويسيد
و ميليون‌ها دلار درآمد کسب می‌کنيد! اما بعد از آن، رئيس‌جمهور از شما به
دادگاه شکايت می‌کند
و شما مجبور می‌شويد که بابت غرامت، همهء‌ پولتان را به رئيس‌جمهور بدهيد

----------------------------------------

انگلستان

شما به نخست‌وزير انگلستان می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير هم به شما
می‌گويد: مادر خودت رو

----------------------------------------​-----

ژاپن

شما به نخست‌وزير ژاپن می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير تعظيم می‌کند

و به شما می‌گويد: ببخشيد، ولی فکر نکنم مادرم از شما خوشش بياد

----------------------------------------​-----

آلمان

شما به صدراعظم آلمان می‌گوييد: «مادرت رو...»! پليس به سراغ شما می‌آيد

و به شما می‌گويد: لطفاً با مادر صدراعظم کاری نداشته باشيد

----------------------------------------​--------

سوئد

شما به نخست‌وزير سوئد می‌گوييد: «مادرت رو...»! از مردم ر‌أی‌گيری می‌شود

که آيا شما مادر نخست‌وزير را... يا نه؟! اگر رأی مثبت داده شود،

شما مادر نخست‌وزير را...! ولی اگر رأی منفی داده شود،

نخست‌وزير دست شما را در مقابل دوربين‌های تلويزيونی می‌فشارد و برای شما آرزوی موفقيت می‌کند

----------------------------------------​----------

ترکيه

شما به رئيس‌جمهور ترکيه می‌گوييد: «مادرت رو....»!

و رئيس‌جمهور هم اسلحه‌اش را در می‌آورد و به شما شليک می‌کند.

اگر شما کُرد باشيد، رئيس‌جمهور مورد تشويق قرار می‌گيرد!

وگرنه او را به دادگاه احضار می‌کنند و او در بين راه فرار می‌کند و به يونان
پناهنده می‌شود

----------------------------------------​----

سوئيس

شما به نخست‌وزير سوئيس می‌گوييد: «مادرت رو...»! منشی دفتر نخست‌وزير با شما
تماس می‌گيرد
و شماره تلفن مادر نخست وزير را به شما می‌دهد تا شخصاً با خودش هماهنگ کنيد

----------------------------------------​----------

هند

شما به نخست‌وزير هند می‌گوييد: «مادرت رو...»! نخست‌وزير شما را به خانه‌اش
دعوت می‌کند
و خاکستر مادرش را که سالها پيش مُرده به شما نشان می‌دهد و برای شما آواز
می‌خواند و گريه می‌کند.

شما هم متأثر می‌شويد و به خانه برمی‌گرديد و می‌بينيد که خانواده‌تان ناپديد
شده‌اند

و سالهای سال به دنبال خانوادهء‌ خود از اين شهر به آن شهر آواره می‌شويد

و سرانجام در فقر و غربت، از غم و گرسنگی می‌ميريد

و از داستان زندگی شما بيش از هزار و هفتصد فيلم سينمايی ساخته می‌شود

----------------------------------------​-------------

کانادا

شما به نخست‌وزير کانادا می‌گوييد: «مادرت رو...»! مادر نخست‌وزير خبردار
می‌شود

و مقاله‌ای فمينيستی در روزنامه چاپ می‌کند و تبعيض جنسی را به شدت مورد انتقاد
قرار می‌دهد

و از شما می‌خواهد که پدر نخست وزير را...!!

----------------------------------------​-----------

کلمبيا

شما به رئيس‌جمهور کلمبيا می‌گوييد: «مادرت رو...»! بعد وصيتنامه‌تان را
می‌نويسيد و

در اولين فرصت خود را دار می‌زنيد! چند روز بعد جسد شما را در حالی که طناب داردور گردنتان است

و با گلوله سوراخ ‌سوراخ شده‌ و با اسيد سوزانده شده‌ايد، پيدا می‌کنند!

پزشک قانونی جسد شما را لاشهء سگ تشخيص داده و در حومهء شهر دفن می‌کند

----------------------------------------​------

چين

شما به رئيس‌جمهور چين می‌گوييد: «مادرت رو...»! رئيس‌جمهور هم به صورت لفظی،

هم شما و هم خانواده‌ تان را...! سپس شما به همراه خانواده ‌تان به کرهء ‌ماه
تبعيد می‌شويد

----------------------------------------​------

ايتاليا

شما به نخست‌وزير ايتاليا می‌گوييد: «مادرت رو....»! روزنامه‌ها خبر رسوايی
مادر نخست‌وزير را چاپ می‌کنند

و مافيا به خاطر شهوت زيادتان، به شما پيشنهاد همکاری در زمينهء تهيهء‌
فيلم‌های پورنو می‌کند!

نخست‌وزير هم برای تلافی، يک بازی دوستانهء فوتبال بين تيم محبوب خودش و تيم
محبوب شما ترتيب می‌دهد

و داور بازی را می‌خرد و تيم محبوب شما را با نتيجهء مفتضحانه ‌ای شکست می‌دهد

----------------------------------------​-------

روسيه

شما به رئيس‌جمهور روسيه می‌گوييد: «مادرت رو...»! فردای آن روز شما دچار يک
سانحه شده

و در تصادف با اتومبيل کشته می‌شويد! به خانوادهء شما اطلاع داده می‌شود

که شما در حال مستی رانندگی کرده‌ايد و شدت تصادف چنان زياد بوده که بدن شما
تکه ‌تکه شده است

----------------------------------------​---

عربستان

شما به رئيس‌جمهور عربستان می‌گوييد: «مادرت رو....»! همه به شما می‌خندند،

چون عربستان رئيس‌جمهور ندارد! شما متوجه اشتباه خود می‌شويد

و اين دفعه به پادشاه عربستان می‌گوييد: «مادرت رو...»! همه از خنده دست
می‌کشند

و پادشاه هم زبان شما را قطع می‌کند

----------------------------------------​-------

ایران

"من که هنوز چیزی نگفتم منو کجا می برین ...... ؟؟؟؟

چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می ریزند؟

آیا می دانستید چرا پشت سر مسافر آب بر زمین می ریزند؟


هرمزان در سمت فرمانداري خوزستان انجام وظيفه مي‌كرد. هرمزان كه يكي از فرمانداران جنگ قادسيّه بود. بعد از نبردی در شهر شوشتر و زماني كه هرمزان در نتيجه خيانت يك نفر با وضعی نااميد كننده روبرو شد، نخست در قلعه‌اي پناه گرفت و به ابوموسي اشعري، فرمانده تازيها آگاهي داد كه هر گاه او را امان دهد، خود را تسليم وي خواهد كرد. ابوموسي اشعري نيز موافقت كرد از كشتن او بگذرد و ويرا به مدينه نزد عمربن الخطاب بفرستد تا خليفه درباره او تصميم بگيرد. با اين وجود، ابوموسي اشعري دستور داد، تمام 900 نفر سربازان هرمزان را كه در آن قلعه اسير شده بودند، گردن بزنند. (البلاذري، فتوح البُلدان، به تصحيح دكتر صلاح‌الديّن المُنَجَّذ (قاهره: 1956)، صفحه 468)
پس از اينكه تازيها هرمزان را وارد مدينه كردند، ... لباس رسمي هرمزان را كه ردائي از ديباي زربفت بود كه تازيها تا آن زمان به چشم نديده بودند، به او پوشاندند و تاج جواهرنشان او را كه «آذين» نام داشت بر سرش گذاشتند و ويرا به مسجدي كه عمر در آن خفته بود، بردند تا عمر تكليف هرمزان را تعيين سازد. عمر در گوشه‌اي از مسجد خفته و تازيانه‌اي زير سر خود گذاشته بود. هرمزان، پس از ورود به مسجد، نگاهي به اطراف انداخت و پرسش كرد: «پس اميرالمؤمنين كجاست؟» تازيهاي نگهبان به عمر اشاره‌اي كردند و پاسخ دادند: «مگر نمي‌بيني، آن اميرالمؤمنين است.»
... سپس عمر از خواب برخاست. عمر نخست كمي با هرمزان گفتگو كرد و سپس فرمان داد، او را بكشند.
هرمزان درخواست كرد، پيش از كشته شدن به او كمي آب آشاميدني بدهند. عمر با درخواست هرمزان موافقت كرد و هنگامي كه ظرف آب را به دست هرمزان دادند، او در آشاميدن آب درنگ كرد. عمر سبب اين كار را پرسش نمود. هرمزان پاسخ داد، بيم دارد، در هنگام نوشيدن آب، او را بكشند. عمر قول داد تا آن آب را ننوشد، كشته نخواهد شد. پس از اينكه هرمزان از عمر اين قول را گرفت، آب را بر زمين ريخت. عمر نيز ناچار به قول خود وفا كرد و از كشتن او درگذشت. این باعث بوجود آمدن فلسفه ای شد که با ریختن آب بر زمین، یعنی زندگی دوباره به شخصی داده می شود تا مسافر برود و سالم بماند

داستان غم انگیز مرا ببوس برای اخرین بار


شعر اين ترانه را سرهنگ ژاندارمرى عزت الله سيامک,پيش از اعدام در27 مهر ماه 1333 در زندان و در وصف سرنوشت غم انگیز افسرانی که اعدام می شدند، سروده است.و به تنها دخترش تقدیم کرده.....
که به شرح زیر است:


مرا ببوس، مرا ببوس
برای آخرين بار،
تو را خدا نگهدار که مي روم به سوی سرنوشت
بهار ما گذشته،
گذشته ها گذشته،
منم به جستجوی سرنوشت
در ميان توفان هم پيمان با قايقران ها
گذشته از جان بايد بگذشت از توفان ها
به نيمه شب ها دارم با يارم پيمان ها
که بر فروزم آتش ها در کوهستان ها
شب سيه سفر کنم،
ز تيره ره گذر کنم
نگرتو ای گل من،
سرشک غم بدامن،
برای من ميفکن
دختر زيبا امشب بر تو مهمانم،
در پيش تو مي مانم،
تا سر بگذاری بر سر من
دختر زيبا از برق نگاه تو،
اشگ بي گناه تو،
روشن گردد يک
امشب من
ستاره مرد سپيده دم،
به رسم يک اشاره، نهاده ديده برهم،
ميان پرنيان غنوده بود.
در آخرين نگاهش نگاه بي گناهش،
سرود واپسين سروده بود.
بين که من از اين پس دل در راه ديگر دارم.
به راه ديگر شوری ديگر در سر دارم
به صبح روشن بايد از آن دل بردارم،
که عهد خونين با صبحی
روشن تر دارم... ها
مراببوس
اين بوسه وداع

اکثريت نادان ، و اقليت خائن

اوريانا فالاچي روزنامه نگار برجسته ايتاليائي ، از وينستون چرچيل سئوال ميکند ، آقاي نخست وزير شما چرا براي ايجاد يک دولت استعماري و دست نشانده به آنسوي اقيانوس هند ميرويد و دولت هند شرقي را بوجود مي آوريد ، اما اين کار را نميتوانيد

در بيخ گوشتان يعني در کشور ايرلند که سالهاست با شما در جنگ وستيز است انجام بدهيد ؟

وينستون چرچيل بعد از اندکي تامل پاسخ ميدهد : براي انجام اين کار به دو ابزار مهم احتياج داريم که آن دو ابزار را در ايرلند در اختيار نداريم . روزنامه نگار ميپرسد . آن دو ابزار چيست ؟
چرچيل پاسخ ميدهد : اکثريت نادان ، و اقليت خائن

مکالمه واقعی روی فرکانس اضطراری

این یک مکالمه واقعی است.





گفتگويي كه واقعاً روي فركانس اضطراري كشتيراني، روي كانال ۱۰۶ سواحل Finisterra Galicia ميان اسپانيايي‌ها و آمريكايي‌ها در ۱۶ اكتبر ۱۹۹۷ضبط شده‌است.



اسپانيايي‌ها (با سر و صداي متن): A-853 با شما صحبت مي‌كند. لطفاً ۱۵درجه به جنوب بچرخيد تا از تصادف اجتناب كنيد. شما داريد مستقيماً به طرفما مي‌آييد. فاصله ۲۵ گره دريايي.



آمريكايي‌ها (با سر و صداي متن): ما به شما پيشنهاد مي‌كنيم ۱۵ درجه به شمال بچرخيد تا با ما تصادف نكنيد.



اسپانيايي‌ها: منفي. تكرار مي‌كنيم ۱۵ درجه به جنوب بچرخيد تا تصادف نكنيد.



آمريكايي‌ها (يك صداي ديگر): كاپيتان يك كشتي ايالات متحده آمريكا با شما صحبت مي‌كند. به شما اخطار مي‌كنيم ۱۵ درجه بشمال بچرخيد تا تصادف نشود.



اسپانيايي‌ها: اين پيشنهاد نه عملي است و نه مقرون به صرفه. به شما پيشنهاد مي‌كنيم ۱۵ درجه به جنوب بچرخيد تا با ما تصادف نكنيد.



آمريكايي‌ها (با صداي عصباني): كاپيتان ريچارد جيمس هاوارد، فرمانده ناو هواپيمابر يو اس اس لينكلن با شما صحبت مي‌كند. ۲ رزم ناو، ۵ ناو منهدم كننده، ۴ ناوشكن، ۶ زيردريايي و تعداد زيادي كشتي‌هاي پشتيباني ما را اسكورت مي‌كنند. به شما پيشنهاد نمي‌كنم، به شما دستور مي‌دهم راهتان را ۱۵ درجه به شمال عوض كنيد. در غير اينصورت مجبور هستيم اقدامات لازمي براي تضمين امنيت اين ناو اتخاذ كنيم. لطفاً بلافاصله اطاعت كنيد و از سر راه ما كنار رويد !!!



اسپانيايي‌ها: خوآن مانوئل سالاس آلكانتارا با شما صحبت مي‌كند. ما دو نفر هستيم و يك سگ، ۲ وعده غذا، ۲ قوطي آبجو و يك قناري كه فعلاً خوابيده ما را اسكورت مي‌كنند. پشتيباني ما ايستگاه راديويي زنجيره ديال ده لاكورونيا و كانال ۱۰۶ اضطراري دريايي است. ما به هيچ طرفي نمي‌رويم زيرا ما روي زمين قرار داريم و در ساختمان فانوس دريايي A-853 Finisterra روي سواحل سنگي گاليسيا هستيم و هيچ تصوري هم نداريم كه اين چراغ دريايي در كدام سلسله مراتب از چراغ‌هاي دريايي اسپانيا قرار دارد. شما مي‌توانيد هر اقدامي كه به صلاحتان باشد را اتخاذ كنيد و هر غلطي كه مي‌خواهيد بكنيد تا امنيت كشتي كثافتتان را كه بزودي روي صخره‌ها متلاشي مي‌شود تضمين كنيد. بنابراين بازهم اصرار مي‌كنيم و به شما پيشنهاد مي‌كنيم عاقلانه‌ترين كار را بكنيد و راه خودتان را ۱۵ درجه جنوبي تغييردهيد تا از تصادف اجتناب كنيد!

آمريكايي‌ها: آها! باشه! گرفتيم! ممنون