۲۳ آذر ۱۳۹۲

آیا فقط کاربران ایرانی ها با کامنت‌ های خود در...




این فقط کاربران ایرانی نیستند که با کامنت‌های خود در صفحات افراد مختلفی چون مسی، ولیعهد عربستان، وزیر امورخارجه فرانسه و... خبرسازی می‌کنند. کامنت‌هایی که کاربران امریکایی برای تصاویر «براندن» عکاس امریکا گذاشتند هم خبرساز شد.

تصاویری که او از ایران گرفته و کنارشان نوشته بود: «علی‌رغم هشدارهای دولت امریکا برای سفر به ایران و بویژه عکاسی در آنجا، من به ایران آمدم. کشوری زیبا با تاریخچه‌ای غنی و مردمانی مهمان‌نواز.» عکس‌هایی که آن‌طور که کاربران دیگر کشورهای خارجی نوشته‌اند، نظر آن‌ها را نسبت به ایران عوض کرده بود.


خانمی به نام «آلکساندرا» در زیر عکس‌های او می‌نویسد:«من تابستان یک سفر به ایران داشتم. ما به تهران، اصفهان، شیراز و چند شهر دیگر رفتیم. برای من جالب بود که چقدر این مردم مهربان هستند. حقیقتاً آن‌ها بهترین مردمی بودند که در تمام سفرهای دور دنیا دیده بودم. آن‌ها عاشق امریکایی‌ها بودند. حتی کسانی که ما اصلاً نمی‌شناختیم ما را در خیابان نگه می‌داشتند تا با ما صحبت کنند و بعد هم به صرف چایی و سوپ دعوت می‌کردند. هیچ چیز برای من غم‌انگیزتر از دیدن تصورهای غلط امریکایی‌ها نسبت به این مردم نازنین نیست.»


«شاون» هم در پای عکس یک مادر و دختر در یک مرکز تجاری می‌نویسد: من منتظر بودم یکی کامنت بگذارد و بگوید: «وای خدای من، مگه توی ایران مرکز تجاری هم وجود دارد؟!» «گیلبرتو» هم پای این عکس می‌نویسد: «رسانه ها؛ما باید در مورد چیزهایی که شما تا به حال در مورد ایران به خوردمان دادید به‌طور جدی باهم صحبت کنیم.». هیچ کلمه توهین‌آمیزی در میان نظرات بازدیدکنندگان عکس‌های براندن نیست.


«برایان» هم در پای عکسی که براندن از آتش‌نشان‌های ایرانی گرفته می‌نویسد: «مادربزرگ من به عنوان مادری که یکی از پسرهایش را در جنگ ویتنام از دست داد یک بار به من گفت که معتقد است اگر مردم فقط به چهره‌های دشمنان احتمالی خود نگاهی بیندازند و این را درک کنند که آن‌ها هم واقعاً انسان هستند، تب جنگ‌ها فروکش می‌کند. مادربزرگ همچنین می‌گوید اگر مادران زمامدار امور بودند هیچ‌وقت هیچ جنگی اتفاق نمی‌ا‌فتاد.»
«خولیو ولاسکو» سرمربی آرژانتینی تیم ملی والیبال کشور هم پیشتر گفته بود که اعتقاد دارد مردم ایران زندگی آرام و سرزنده‌ای دارند. او ایران را کشوری آرام و بی‌دغدغه می‌داند و می‌گوید: «من زندگی خوبی در آنجا دارم و از هر حیث احساس راحتی و امنیت می‌کنم.» این درحالی است که هنوز بازیکن والیبالیست هموطن او، ایرانی‌ها را نبخشیده.

برخی از کاربران ایرانی در صفحات مجازی و شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه فیس‌بوک از خجالت «لیونل مسی» فوتبالیست پر افتخار و سرشناس آرژانتینی درآمدند. آن هم فقط به خاطر این‌که تیم ایران در جام جهانی برزیل باید رو در روی آرژانتین مسابقه دهد. باخت احتمالی را نمی‌توان تنها دلیل هجوم صدها ایرانی‌ به صفحات منتسب به مسی در فیسبوک و شبکه‌های اجتماعی دانست. هرچند باز هم این سؤال پیش می‌آید که آیا باخت از یک تیم آن هم در مبارزه‌ای شرافتمندانه، دلیلی برای زدن حرف‌های رکیک به طرف مقابل است؟ اتفاقی که مسبوق به سابقه است و پیشتر هم برخی از کاربران ایرانی بعد از پیروزی تیم والیبال ایران، با «ایوان زایتسف»، بازیکن ‌روسی‌الاصل و شماره9 والیبال ایتالیا همین برخورد را داشتند. او 19 امتیاز از ایران گرفت و چیزی نمانده بود که قهرمانی را هم از ایرانی‌ها بگیرد. با وجود این، لطف برخی از کاربران ایرانی در فضاهای مجازی شامل حال او شد. برخوردی که البته اعتراض بسیاری از ایرانیان به هموطنان خود را در پی داشت.
زایتسف هم در نهایت در پاسخ به کامنت‌های برخی از کاربران می‌نویسد: «متأسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است.» معذرتخواهی دیگر ایرانی‌ها و اظهار شرمساری رفتار برخی هموطنانش هم از سوی زایتسف پذیرفته نمی‌شود و در نهایت او مدتی صفحه شخصی‌اش را بلاک می‌کند.
آیا رفتار برخی از کاربران ایرانی، جایی برای دفاع از تمدن 2500 ساله ایرانی‌ها در مقابله با ساخت فیلم‌های ضد ایرانی می‌گذارد؟ رفتارهایی که خیلی زود در صدر اخبار رسانه‌ها می‌نشیند. آن‌ها می‌پرسند با چنین کامنت‌هایی چه تصویری از جامعه ایرانی به دیگران می‌دهیم؟

چرا برخی از کاربران ایرانی از «توهین کردن» لذت می‌برند؟
نخستین کامنت‌ها که روی صفحه مسی رفت، تحلیل‌ها شروع شد. تحلیل‌هاو نقدهایی که سابقه داشت. دکتر ابراهیم فیاض، مردم‌شناس، این نوع برخوردها را نشان ضعف روانی می‌داند و از آن‌ها به عنوان مکانیزم دفاعی روانی نام می‌برد.
به گفته او این افراد وقتی با بزرگتر از خودشان رو به رو می‌شوند به طنز، به سخره گرفتن و به کاربردن الفاظ رکیک روی می‌آورند. به اعتقاد او این رفتارها از یک نوع انفعال روانی نشأت می‌گیرد که ریشه در جهان‌پایداری و جهانبینی آنها دارد: «بنابراین به جای مثبت دیدن و بزرگ دیدن رقیب سعی می‌کنند تا او را پایین بیاورند.» اما مسأله اینجاست که این انفعال روانی، بازخوردهای خارجی دارد و تصویری تلخ را از ایرانیان به دنیای خارج از مرزهای کشور می‌دهد.
آیا کسانی که هزاران پیام را در صفحات فیسبوک مسی، زایتسف و مجری خانم قرعه‌کشی جام جهانی 2014 منتشر کردند، نمی‌دانند که عواقب این اهانت‌ها چیست و چه تصویری از کشور را به دیگران می‌دهد؟
«تقی ابوطالبی احمدی» دکترای روانشناسی تربیت و عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان در پاسخ این سؤال می‌گوید: «این افراد خود را می‌بینند اما دیگران را نمی‌بینند.»
یکی از کاربران معترض در پاسخ به این سؤال «حمید فرخ‌نژاد» بازیگر سیمرغی سینمای ایران که در صفحه خود می‌پرسد نظر شما درباره اقدام کاربران ایرانی در فیس بوک علیه «مسی» چیست، می‌گوید: «نظرم این است که باید از دست این مردم فرار کرد؛ دیگر درست شدنی نیستند. یکی آمد و 8 سال ادبیات مردم را تغییر داد و رفت. این رفتارها پس‌لرزه‌های آن است و حالا حالا‌ها تکانمان می‌دهد.» فیاض هم می‌گوید هنوز ضربه پرخاشگری‌های دولت قبلی باقی است. بنابراین پرخاشگری نتیجه‌اش پرخاشگری است. ادب نتیجه‌اش ادب است.
دیگر کاربران معترض به رفتار برخی از هموطنان هم در همان ساعت نخست و به روال گذشته سعی کردند تا آب ریخته را جمع کنند. افرادی که معمولاً یکی از وظایف تعریف نشده خود را اصلاح رفتارهای برخی از هموطنان خود می‌دانند در همان ساعت‌های نخستین حمله‌ها به مسی صفحه‌ای به نام «ما ایرانیان لیونل مسی را دوست داریم» را ساختند تا پادزهری باشد برای گرفتن زهر کامنت‌ها‌ی گذاشته شده.
یکی از کاربران در صفحه خود می‌نویسد: با این ادبیات، حرف مفت هم می‌زنند که چرا اجازه نمی‌دهند بانوان وارد استادیوم‌های ورزشی شوند. آقای مسی واقعاً شرمنده. بلکه با لایک زدن صفحه ات از شرمندگی دربیاییم.»
«مسعود برومند» دیگر کاربر ایرانی هم می‌نویسد: «دیگر این کار زشت ایرانیان با سیاهنمایی صد برابر رسانه‌هایی مثل بی.‌بی.‌سی صددرصد بازتابی جهانی خواهد داشت. اگر آن‌ها خودشان متوجه نشوند، این رسانه‌های افراط‌گرا حتماً به گوش آن‌ها می‌رسانند.» پیش‌بینی‌ای که درست از آب در می‌آید.

چرا برخی نمی‌توانند خشم خود را مهار کنند؟
ابوطالبی خشم را یک احساس طبیعی می‌داند که برای همه انسان‌ها جزو هیجانات پایه و اساسی به شمار می‌رود. اما مهارت و کنترل خشم را یک هنر می‌داند و تأکید می‌کند هنری است که همگان ندارند. هنری که به گفته او باید آموخته شود. جزوه و آموز‌ش‌های تخصصی‌ای وجود دارد که مبارزه با خشم را به افراد آموزش می‌دهد. تکنیک‌هایی که به انسان‌ها یاد می‌دهد چطور خشم خود را معقول نشان بدهند. او این هنر را یکی از ویژگی‌های برجسته زندگی سالم می‌داند.
او IQ (ضریب هوشی) را با EQ (هوش هیجانی) متفاوت می‌داند و می‌گوید: موفقیت به‌ ای.کی.یوی فرد بستگی دارد. فردی که هوش هیجانی دارد قادر است بدون این‌که به خود یا دیگری فشاری وارد کند، ابراز عقیده کند. به گفته او به کاربردن الفاظ رکیک به دلیل یک باور غیر منطقی است اما هوش هیجانی توانایی اداره هیجانات را دارد. انسان برخوردار از یک توانایی است و از خشم و پرخاشگری لذت نمی‌برد.
به گفته ابوطالبی هوش هیجانی مؤلفه‌ها و مهارت‌های درون فردی دارد. مؤلفه‌هایی چون جرأت، خود تنظیمی، خودشکوفایی و استقلال. او می‌گوید: «در زندگی هر فردی با مسائل و مشکلات زیادی رو به رو می‌شود و پستی و بلندی‌های فراوانی را پشت سرمی‌گذارد. هرکسی باید شیوه‌ای را برای برخورد با این مسائل آموخته باشد. یکی از برنامه‌های اصلی سیستم‌های تعلیم و تربیت در دنیا پرداختن به همین موضوع است تا شهروندان آن سیستم بتوانند رابطه معقولی با اتفاقات پیرامون خود برقرار کنند.»
به گفته طالبی بین 7تا10 هیجان اولیه در ما انسان‌ها وجود دارد که اگر مدیریت شود فرد به انسانی‌خود ساخته با هوش هیجانی سالم تبدیل می‌شود که سلامت روانی دارد. هیجان‌هایی چون خشم، ترس، بیزاری، تعجب، شادی، شرم، نفرت، غم و اندوه، احساس گناه و عدم علاقه.
او اعتقاد دارد کسانی که توهین می‌کنند به لحاظ شخصیتی آدم‌های سالمی نیستند. کسانی که به گفته ابوطالبی عواطف‌شان جلوتر از عقل و اندیشه آن‌ها تصمیم می‌گیرد و در رفتار آن‌ها بروز می‌دهد.
کسانی که از رفتار کج‌روانه لذت می‌برند. اما افکارعمومی نگران از برخورد برخی از کاربران ایران می‌گویند، حالا فضای مجازی ایران را وارد دهکده جهانی کرده است. بنابراین پیامدهای پرخاشگری تنها به همسایه، هم محلی‌ها و حتی همشهری محدود نمی‌شود. آن هم در زمانی که بسیاری از کشورها تصویر درستی از جامعه ایرانی ندارند.

راننده‌های پرخاشگر
درحالی که کاربران ایرانی به راحتی صفحات افراد سرشناس را آماج خشونت و خشم خود قرار می‌دهند و به تبع آن هزینه‌های مادی و معنوی را به کشور تحمیل می‌کنند، امروزه یکی از دغدغه‌های بزرگ وزارت گردشگری مالزی رفتار برخی از رانندگان‌شان با مسافران و گردشگران این کشور است. برای مثال آمارهایی که از سال 2010 و 2011 این کشور در فضای مجازی وجود دارد می‌گوید که عدد شکایت گردشگران خارجی از رانندگان تاکسی در سال 2010 تنها 42 مورد بود اما این تعداد شکایت درسال 2011 به 61 مورد رسیده که برابر با 25 درصد کل شکایت‎هایی است که وزارت گردشگری مالزی سالانه از سوی گردشگران خارجی دریافت می‎کند.
مالزی در سال 2011، 25 میلیون گردشگر از سراسرجهان داشت که بدون شک الان بیشتر شده است. شاکیان رانندگان مالایی به دلایلی چون استفاده نکردن از تاکسیمتر، درخواست کرایه بیشتر از میزان تعیین شده و نیز آزار و اذیت و بی‎ادبی، از آن‌ها شکایت کرده‌اند.
وزارت توریسم مالزی به گفته وزیر آن از این که کوالالامپور در فهرست بدترین شهرهای جهان از نظر وضعیت تاکسیرانی، رتبه بالایی را به دست آورده، بشدت نگران است. این حجم شکایت از رانندگان مالایی درحالی مالزی را دچار نگرانی کرده که در دو روز نزدیک به 40هزار کامنت برای لئو مسی گذاشته شده که الفاظ رکیک در آن نمود بسیاری دارد.
به گفته فیاض‌ ضعیف پسندی باعث می‌شود تا به آدم‌‌های قوی حمله کنند. به گفته او امروز در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که هرکس پویا باشد را می‌زنند، در ورزش هم وجود دارد. شما به رفتاری که با «علی دایی» می‌شود نگاه کنید. همین می‌شود که افراد قوی از کشور مهاجرت می‌کنند. برای همین است که ما مدام رو به سوی مربیان خارجی می‌‌آ‌وریم، چون ایرانی‌ها را تخریب می‌کنیم. در دانشگاه هم همین طور است. اگر یک استاد قوی ظاهر شود، حذف می‌شود. به گفته او ادب و سخن از دیپلماسی هرجا باشد، مثبت است. فیاض از امام علی(ع) نقل می‌کند: «هرجا عقل باشد هم الفت می‌دهد و هم الفت می‌گیرد.»
طالبی هم این مسأله را به عدم اعتماد به نفس افراد نسبت می‌دهد: افرادی که لزوماً با اسم و تصویر واقعی خود به میدان نمی‌‌آیند. به گفته او اگر فردی اعتماد به نفس داشته باشد به شکل منطقی حق خود را می‌گیرد. هرچند باز این سؤال پیش می‌آید که برخی از کاربرانی که به الفاظ رکیک در صفحات و پروفایل‌های شخصی افراد سرشناس جهانی چرخ می‌‌زنند به دنبال چه حقی هستند؟
خانم جوانی که از هلند برای دیدار از ایران آمده پس از بازدید از شهر تهران و دیدار از الموت در گفت‌وگو با روزنامه ایران می‌گوید: با این‌که خاطره خیلی خوبی از سفر به همراه دارد، اما هنوز هم نتوانسته مادرش را از نگرانی‌ها رها کند. به گفته او پیش از سفر بارها از او خواسته‌اند تا به ایران نرود اما خیلی خوشحال است که حرف‌های دیگران باعث نشده تا او قید این سفر را بزند. با این وجود هنوز نتوانسته مادرش را متقاعد کند که ایران کشور امنی است. مادری که روزی چندبار با او تماس می‌گیرد تا از سلامت دخترش مطمئن شود.
مادری که ممکن است خبر برخورد منزجرکننده برخی از کاربران ایرانی‌ را در صفحات اینترنتی با مجری خانم برنامه قرعه‌کشی جام‌جهانی شنیده باشد یا گزارش بی.‌بی.‌سی را دیده باشد. گزارشی که نتیجه آن تصویر ناامنی در ذهن این مادر هلندی برای دخترش می‌کارد. تصویری تلخ که البته به مادر این توریست منتهی نمی‌شود و ذهنیت بسیاری را درباره سفر به ایران تغییر می‌دهد، آن هم درست در زمانی که کشور به گفته «ابراهیم پورفرج» رئیس جامعه تورگردانان ایران با افزایش 30درصدی ورود گردشگران خارجی رو به رو است: «در چند سال گذشته، بسیاری از شرکت‌های گردشگری اروپایی سعی می‌کردند ارتباط‌‌شان را با ما قطع نکنند و فقط جویای احوال داخل کشور بودند و هیچ برنامه جدی برای سفر به ایران نداشتند؛‌ اما حالا پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات ژنو، آن‌ها با برنامه و جدی پای میز مذاکره آمده‌اند‌، این تقاضاها نشان می‌دهد سال 2014 میلادی با 30 درصد رشد در ورود گردشگران خارجی بویژه اروپایی‌ها مواجه باشیم.»

ایران/ زهرا کشوری

چرا لبه های سکه ها شیار دارند؟


همه ی ما شیارها و برجستگیهای روی حاشیه ی سکه ها را دیده ایم اما شاید مثل من تا کنون فکر نکرده بودید کارکرد آنها چیست و چرا هنگام ضرب سکه هاچنین شیارهایی را ایجاد می کنند؟این شیارها برای زیبایی تعبیه نشده اند بلکه یک دلیل مهم تاریخی پشت قضیه نهفته است.



در قدیم سکه ها از طلا و نقره ضرب می شدند و ارزش آنها برابر مقدار طلا و نقره ی به کار گرفته شده در آنها بوده.به همین دلیل برخی افراد سودجو مقداری از حاشیه ی سکه ها را می تراشیدند و از طلا و نقره ی آن استفاده می کردند بدون اینکه در ظاهر سکه تغییر چشمگیری ایجاد شود! بدین ترتیب به مرور زمان از ارزش سکه ها کاسته می شد.بنابرین حاکمان تصمیم گرفتند شیارهایی روی لبه ی سکه ها ایجاد کنند تا در صورت تراشیده شدن به سادگی قابل تشخیص باشند. 

امروزه دیگر سکه ها از طلا و نقره ضرب نمی شوند اما چوت مردم به ظاهر سکه هاعادت کرده بودند دیگر تغییری در آنها بوجود نیامد.

۲۱ آذر ۱۳۹۲

خالق معروف ترین مجسمه های ایران +عکس


بیستم آذر ماه سال‌روز درگذشت ابوالحسن صدیقی(شاگرد کمال الملک)، استاد هنر مجسمه‌سازی ایران است. کسی که با ساخت مجسمه‌ها و تندیس‌های منحصربه‌فرد از شخصیت‌ها و مشاهیر ایرانی، سهم بزرگی در حافظه و خاطرات دیداری مردم ایران داشته است.
ایسنا: اولین مجسمه‌ای که توسط صدیقی ساخته شد، نمونه‌ای از مجسمه‌ی ونوس دومیلو بود که آن را از روی عکس مجسمه ساخت و به احمدشاه قاجار هدیه داد. پس از آن مجسمه‌های زیادی توسط این استاد ساخته شد که از آن‌ها می‌توان به مجسمه گچی فردوسی، مجسمه‌های نیم‌تنه و تمام قد امیرکبیر، مجسمه الیاس دوره‌گرد، دلاک حمام و مجسمه سیاه نی‌زن (حاج مقبل) اشاره کرد.

پس از تبعید خودخواسته‌ی کمال‌الملک، صدیقی برای ادامه‌ی تحصیل به فرانسه را رفت و به مدت چهار سال در مدرسه عالی ملی هنرهای زیبای پاریس زیر نظر آنژالبر به فراگیری و کسب تجربه در مجسمه‌سازی و حجاری مشغول شد. در این زمان او بیشتر وقت خود را صرف نقاشی می‌کرد که خلق تابلوهای بسیار حاصل این دوران است. صدیقی پس از بازگشت به ایران در دانشکده ریاست دپارتمان حجاری را بر عهده گرفت. پس از این دوره بود که این هنرمند در ایران و ایتالیا به فعالیت هنری خود ادامه داد و مجسمه‌هایی از شخصیت‌ها و مفاخر ایرانی ساخت که تبدیل به معروف‌ترین مجسمه‌های ایرانی شدند.

تاکنون تندیس‌ها و مجسمه‌های بسیاری از حکیم ابوالقاسم فردوسی توسط هنرمندان مجسمه‌ساز ساخته شده، اما معروف‌ترین آن‌ها مجسمه‌ای است که ابوالحسن صدیقی آن را ساخته و در میدانی به نام این شاعر در تهران نصب شده است. این مجسمه که در سال 1338 ساخته شده از جنس سنگ مرمر کارارا و به ارتفاع سه متر است. این تندیس در ۱۷ خرداد ۱۳۳۸ طی مراسمی توسط فریدون صدیقی، فرزند این مجسمه‌ساز، در میدان نصب شد. از مهم‌ترین اتفاقاتی که برای این مجسمه افتاده، جدا شدن سر آن در بحبوحه‌ی انقلاب بود که بعدها مرمت شد.

انجمن حفظ آثار و میراث ملی در سال 1337 پیشنهاد ساخت آن را به ابوالحسن‌خان صدیقی داد. صدیقی از این پیشنهاد استقبال می‌کند و کار ساخت آن را در مدت یک سال به پایان می‌رساند. در کنار پای پیکر فردوسی، مجسمه‌ی کودکی است که درباره‌ی اینکه هدف صدیقی از ساخت آن چه بوده بین افراد مختلف اختلاف نظر وجود دارد، اما به گفته‌ی فرزند استاد این مجسمه پیکر کودکی زال از شخصیت‌های شاهنامه تصویر شده است و چون زال روی کوه قاف بزرگ شده، بنابراین پایه مجسمه به صورت یک تخته‌سنگ طبیعی طراحی شده که حکایت از داستان زندگی زال دارد.

البته مجسمه‌ی نصب شده در میدان فردوسی تنها تندیس ساخته شده از این شاعر ایرانی توسط صدیقی نیست و او مجسمه‌های دیگری هم فردوسی ساخته که در مکان‌های مختلفی از ایران و جهان نصب شده است.

مجسمه نادر شاه افشار

بیشتر کسانی که برای زیارت و سیاحت به شهر مشهد سفر می‌کنند، پس از زیارت آرامگاه امام رضا (ع)، سری هم به آرامگاه نادرشاه افشار، پادشاه قدرتمند ایرانی می‌زنند. این بنا در باغی به مساحت ۱۴۴۰۰ متر مربع ساخته شده‌ است. در مجاورت قبر نادر، سکویی مرتفع تعبیه شده که مجسمه‌ی برنزی نادرشاه سوار بر اسب و سه تن از سربازان او قرار گرفته است. این مجسمه از معروف‌ترین ساخته‌های ابوالحسن صدیقی است.

صدیقی این مجسمه را در ایران طراحی کرد و در زمان اقامتش در ایتالیا کار ساخت آن را انجام داد و به مشهد منتقل کرد. آنچه که در ساخت این مجسمه مورد توجه صدیقی قرار گرفت تلاش نادرشاه برای متحد کردن ایران و گسترش این سرزمین و همچنین قدرت و صلابت نادر در زمان حکومتش بود.

مجسمه امیرکبیر

یکی از جالب‌ترین اتفاقاتی که برای آثار صدیقی افتاده است، داستان ساخت مجسمه‌ی میرزا تقی خان امیرکبیر و انتقال آن به ایران است. مجسمه امیرکبیر در سال 1356 به سفارش انجمن مفاخر ملی ایران در کشور ایتالیا ساخته شد و به دلیل همزمانی ساخت و آماده شدن آن با روزهای پیروزی انقلاب، انتقال آن به ایران 32 سال به تاخیر افتاد. در سال 1388 و با پیگیری اسناد ساخت این مجسمه محل نگه‌داری آن شناسایی و با طی مراحل قانونی در سال 89 وارد ایران شد.

جنس مجسمه‌ی امیرکبیر برنز، ارتفاع آن سه متر و 10 سانتیمتر و وزنش 450 کیلوگرم است. این مجسمه پس از انتقال به ایران در پارک ملت تهران تصب شد.

مجسمه ابوعلی سینا

ابوالحسن صدیقی را بیشتر به عنوان استاد مجسمه‌سازی در ایران می‌شناسند، اما او کار هنری خود را با هنر نقاشی و شاگردی کمال‌الملک آغاز کرد. برای همین بود که تصویری که او از ابوعلی سینا با قلم سیاه کشیده بود، در بیست‌ویکمین جلسه‌ی هیأت مؤسسان انجمن آثار ملی به تصویب رسید و تصمیم بر آن شد که مجسمه‌ای هم برای یادبود این دانشمند و پزشک ایرانی توسط استاد صدیقی ساخته شود.

حاصل کار صدیقی مجسمه‌ای ایستاده از ابن‌سینا به ارتفاع سه متر و 10 سانتیمتر شد که در ساخت آن از سنگ مرمر سفید استفاده شده بود. این مجسمه نزدیک به هشت دهه است که بر روی پایه‌ای در میدان بوعلی شهر همدان قرار دارد. در قسمت شمالی پایه‌ی مجسمه لوحی از سنگ سفید قرار گرفته که بر روی آن نام ابوعلی سینا و تاریخ تولد و وفات او به خط نستعلیق حک شده است.

از طرح نیم‌رخی که ابوالحسن صدیقی از چهره‌ی ابوعلی سینا طراحی کرده بود بعدها برای تهیه‌ی تمبر یادبود و مدال و موارد دیگر استفاده شد.

مجسمه خیام

مجسمه‌ی خیام پارک لاله یکی از معروف‌ترین کارهای ابوالحسن صدیقی است. به گفته‌ی فریدون صدیقی، پدرش این مجسمه و مجسمه‌ی فردوسی را بسیار دوست می‌داشت. مجسمه‌ی خیام در سال 1351 به سفارش انجمن آثار ملی با سنگ مرمر کارارا در ایتالیا ساخته شد. پس از انتقال به ایران آن را در پارک لاله تهران نصب کردند و امروز به یکی از نمادهای این بوستان تبدیل شده است. به دلیل نوع قرار گرفتن و در دسترس بودن این اثر، بارها آسیب‌هایی به پیکره‌ی آن وارد شد که توسط فریدون صدیقی مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت.

در جریان انقلاب هم این مجسمه آسیب دید و به دلیل پرتاب سنگ، بخشی از صورت و انگشتان دستش شکست. چند سال پیش نیز به دلیل افزایش آسیب‌دیدگی‌های این مجسمه و ترک‌های آن، تصمیم گرفته شده بود که آن را از پارک لاله خارج کنند و در محل دیگری نصب کنند که رایزنی‌ها در این زمینه به نتیجه نرسید و مجسمه در اقامتگاه 40 ساله‌ی خود باقی ماند.

مجسمه یعقوب لیث صفاری

تندیس یعقوب لیث صفاری در ورودی شهر دذفول نیز یکی از زیباترین مجسمه‌هایی است که توسط ابوالحسن صدیقی ساخته شده است. این مجسمه که تندیس یعقوب لیث را سوار بر اسب نشان می‌دهد، در سال ۱۳۵۶ ساخته شد. یعقوب از پادشاهان معروف ایرانی است که برای متحد کردن اقوام ایرانی تلاش کرد و از طرفداران زبان فارسی بود، به طوری که به شاعران مدیحه‌سرا دستور داده بود جز فارسی به زبان دیگری شعر نگویند.

آرامگاه یعقوب لیث در 12 کیلومتری شهر دزفول در منطقه تاریخی جندی شاپور قرار دارد و مجسمه‌ی برنزی او یکی از نمادهای شهر دذفول و از قدیمی‌ترین مجسمه‌هایی است که برای یادبود شخصیت‌های ملی ساخته و نصب شده است.

مجسمه سعدی

این تندیس که از روی تصویر اخیر سعدی به قلم ابوالحسن صدیقی طرح و ترسیم شده و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی آن را مانند صورت سعدی قبول کرده است . صدیقی از سنگ مرمر تراشیده و سه متر و یک دهم، ارتفاع آن است.

این مجسمه‌ساز مدت یکسال و نیم در تهیه‌ی آن صرف وقت کرده و در شهر شیراز در میدانی بیرون دروازه اصفهان که به نام سعدی نامیده شده نصب شده است.

ابوالحسن صدیقی، نقاش و مجسمه‌ساز ایرانی در سال 1273 در محله عولادجان تهران متولد شد. او پس از گذراندن دوران ابتدایی به مدرسه آلیانس رفت و به تحصیل نقاشی پرداخت. او برای ادامه کار در کلاس‌های کمال‌المک در مدرسه صنایع مستظرفه رفت و با هنرش او را تحت تاثیر قرار داد. مدتی بعد صدیقی به مجسمه‌سازی علاقه‌مند شد و تصمیم گرفت آن را به صورت حرفه‌ای دنبال کند. پیش از صدیقی هیچ استادی در این زمینه در ایران فعالیت نمی‌کرد.

ابوالحسن صدیقی در طول عمر خود بیش از 80 مجسمه ساخت و تابلوهای نقاشی بسیاری را از خود به جا گذاشت.

گوستینوس آمبروزی، مجسمه‌ساز ایتالیایی در دیدار از مجسمه فردوسی که در "ویلا بورگز" شهر رم قرار گرفته است، گفته بود:«دنیا بداند، من خالق مجسمه فردوسی را «میکل آنژ شرق» شناختم. میکل آنژ بار دیگر در مشرق زمین متولد شده‌است.»

پدر مجسمه‌سازی ایران سرانجام در 20 آذر ماه سال 1374 و پس از یک عمر فعالیت هنری درگذشت.













این تصاویر حرفهای زیادی برای گفتن دارند--3

این تصاویر حرفهای زیادی برای گفتن دارند











































این تصاویر حرفهای زیادی برای گفتن دارند--2

این تصاویر حرفهای زیادی برای گفتن دارند...