۲۵ دی ۱۳۸۹

کتاب سوزان – دانشمند كُشان, بخوانيم و بدانيم

« در نامه تنسر چنين آمده است :

... اسكندر گجستک از كتب دين ما دو هزار پوست گاو بسوخت باصطخر ...

مسعودي ... نيز گفته است كه كتاب اوستا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته بوده است . »
در ارداويراف نامه آمده است كه

« گجسته اهريمن ، آن گجسته اسكندر رومي ِ مصري مسكن را گمراه كرد ، كه با ستم و نبرد و زيانِ گران به ايرانشهر آمد ، آن شاهِ ايران را بكشت و دربار و شاهي را بياشفت و ويران كرد و اين دين ، از جمله همه ي اوستا و زند را (كه ) بر پوستهاي پيراسته ي گاو ، به آب زر نبشته ، اندر استخرِ پاپكان به دژِ نِبشت نهاده بود ، آن پتياره اَهلَموغِ دروندِ بدكردار ، اسكندر رومي مصري مسكن ، بر آورد و بسوخت و بسيار دستوران و داوران و هيربدان و موبدان و دين بُرداران و نيرومندان و دانايان ِ ايرانشهر را بكشت و درميان مِهان و كدخدايان ايرانشهر ، با يكديگر كين ونا آشتي افكند و خود شكسته ، به دوزخ شتافت. »

«حمزه اصفهاني ( سده 4 ق ) در تاريخ اشكانيان آورده است كه

چون اسكندر بر سرزمين بابل دست يافت و مردم آنجا را مغلوب كرد ، به علومي كه خاص ايشان بود و هيچ يك از ملل جهان بدان دست نيافته بودند حسد برد ، و همه كتابها يي را كه بدانها دست يافت سوزانيد ، آنگاه به قتل موبدان و هير بدان و دانشمندان و حكيمان و كساني كه در خلال علوم به حفظ سنوات تاريخي خود مي پرداختند و حتي عامه مردم اقدام كرد . »

هرکس ستمش بيش بُد او شهره بشد بيش هر کس که فزون کُشت فزون گشت مظفر

« يورش مغول همه چيز را تاراج و همه جا را ويران و صدها هزار تن را وحشيانه كشتار كردند , كتابها و كتابخانه هاي بسياري در آتش بسوخت . و مدتها تون حمامها را با سوزاندن كتابها گرم نگه داشتند »

در تاريخ وصاف آمده است:

« چنگيز دستور داد تا بدين جسارت همه را بکشتند حتی جنين در شکم مادر زنده نگذاشتند و چارپايان را نيز کشتند... »



بيروني خوارزمي آورده است :

« قتيبه بن مسلم هر كس را كه خط خوارزمي مي دانست از دم شمشير گذرانيد و آنانكه از اخبار خوارزميان آگاه بودند و اين اخبار و اطلاعات را ميان خود تدريس مي كردند ايشان را نيز به دسته ي پيشين ملحق ساخت بدين سبب اخبار خوارزم طوري پوشيده ماند كه پس از اسلام نمي شود آنها را دانست .» برگ57

بيروني خوارزمي آورده است :

« قتيبه بن مسلم باهلي نويسندگان و هربدان خوارزم را از دم شمشير گذرانيد و آنچه از كتاب و دفتر داشتند همه را طعمه آتش كرد و از آن وقت خوارزميان امي و بيسواد ماندند و تنها اعتماد ايشان در نيازمنديهاي تاريخ به نيروي حافظه است و چون زمان طولاني شد مورد اختلاف خود را فراموش كردند و آنچه را همگي برآن بودند در خاطر ها بماند . » آثار الباقيه ، برگ 75

ابن خلدون آورده است :

« زمانی که کتابهای ايران بدست عرب افتاد . سعدبن ابی وقاص به عمر بن خطاب در باره ترجمه آن کتاب ها نامه نوشت . عمر به او نوشت که آن کتابها را در آب افکند , چه اگر آنچه در آنهاست راهنمايی است , خداوند مارا به راهنماتر از آن راهنمايی کرده است و اگر گمراهی است خداوند ما را از شر آن محفوظ داشته است . پس آن کتابها را در آب يا آتش انداختند و بسياری ا ز علوم ايرانيان که در آن کتب مدون بود از ميان رفت و بدست ما نرسيد. »



« متاسفانه گنجينهء گرانبهاي آثار و كتب رياضي دانان قبل از اسلام در ميان جنگهاي مختلف و در چپاول يا غارت و آتش سوزي ها و جزيه گرفتنها از بين رفته و آنچه كه از دستبرد زمانه باقي مانده بود در زمان حملهء اعراب و مغول تاراج و نابود گرديد . فقط اغلب در لابلاي كتابهاي انگشت شمار و رسالات جسته و گريخته و سنگ نبشته ها آثاري عميق و ارزنده كه واقعا مايه تعجب و تفكر است مشاهده مي شود »


ديولافوا : مادر حال دزديدن آثار باستاني ايران براي موزه لوور هستيم - نگاره بالا از کتاب سفر نامه ديولافوا شواليه لژيون دونور و برنده جايزه آکادمي فرانسه ؟! (سفرنامه , ديولافوا , برگردان ايرج فره وشي , چاپ دانشگاه تهران , 1376 , برگ 227 , نقاش= ديولافوا . گذشتن از رودخانه کرخه . )

اجنبييانی همه اهل چپو // فرقه بر دار و بدزدو بدو (بهار)

آيا شواليه ها همه دزد و چپاول گر مي باشند؟!

اگر کسي برج ايفل را بدزد شواليه ميشود و برنده جايزه آکادمي؟!

چرا همه موزه هاي عمو زاده هاي سلمي - پر است از آثار باستاني اين سرزمين کهن ؟!چرا موزه هاي ما چنين نيست؟!

آيا نابود کنندگان آثار باستاني اين کتابهاي نوشته شده هنوز وحشي و دد ميباشند؟!

ديولافوا در کتاب خود آورده است:

« ديروز گاو سنگي بزرگي را که در روزهاي اخير پيدا شده است با تاسف تماشا مي کردم , در حدود دوازده هزار کيلو وزن دارد ! تکان دادن چنين توده عظيمي غير ممکن است . بالاخره نتوانستم به خشم خود مسلط شوم , پتکي بدست گرفتم و بجان حيوان سنگي افتادم . ضرباتي وحشيانه باو زدم . سر ستون در نتيجه ضربات پتک مثل ميوه رسيده از هم شکافت...( از سفرنامه , ديولافوا , برگردان ايرج فره وشي , چاپ دانشگاه تهران , 1376 , برگ 280 )»

آيا کورش بزرک که بردگان يهودي اسير در بابل را آزاد نمود, پاداشي چنين دارد ؟!(تورات باب عزرا)

هیچ نظری موجود نیست: