۱۹ اسفند ۱۳۸۹

اگر کوسه ها آدم بودند - برتولت برشت

:دختر كوچولوي صاحبخانه از آقاي "كي " پرسيد
اگر كوسه ها آدم بودند با ماهي هاي كوچولو مهربانتر مي شدند؟
اقاي كي گفت: البته! اگر كوسه ها آدم بودند؛
توي دريا براي ماهي ها جعبه هاي محكمي مي ساختند
همه جور خوراكي توي آن مي گذاشتند
مواظب بودند كه هميشه پر آب باشد
هواي ِ بهداشت ماهي هاي كوچولو را هم داشتند
براي آنكه هيچوقت دل ماهي كوچولو نگيرد
گاه گاه مهماني هاي بزگ بر پا مي كردند
چون كه گوشت ماهي شاد از ماهي دلگير لذيذتر است
براي ماهي ها مدرسه مي ساختند
و به آنها ياد مي دادند
كه چه جوري به طرف دهان كوسه شنا كنند
درس اصلي ماهي ها اخلاق بود
به آنها مي قبولاندند، كه زيبا ترين و باشكوه ترين كار براي يك ماهي اين است
كه خودش را در نهايت خوشوقتي تقديم يك كوسه كند
به ماهي هاي كوچولو ياد مي دادند كه چطور به كوسه ها معتقد باشند
و چه جوري خود را براي يك آينده زيبا مهيا كنند
آينده ايي كه فقط از راه اطاعت به دست مي آيد

اگر كوسه ها آدم بودند؛
در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت
از دندان كوسه، تصاوير زيبا و رنگارنگي مي كشيدند
ته ِ دريا، نمايشنامه ايي روي صحنه مي آوردند كه در آن ماهي كوچولوهاي قهرمان، شاد و شنگول به دهان كوسه ها شيرجه مي رفتند
همراه نما، آهنگ هاي محسور كننده ايي هم مي نواختند كه بي اختيار ماهي هاي كوچولو را به طرف دهان كوسه ها بكشاند

در آنجا بي ترديد مذهبي هم وجود داشت؛
:كه به ماهي ها مي آموخت

"زندگي واقعي در شكم كوسه ها آغاز مي شود"

هیچ نظری موجود نیست: