۲۸ مرداد ۱۳۹۰

داستان بسیار جالب و خواندنی ” راننده اصفهانی

اصفهانیه داشته توی اتوبان با سرعت ۱۸۰ کیلومتر در ساعت می‌رفته که پلیس با دوربینش شکارش می‌کنه
و ماشینشو متوقف می‌کنه.
پلیسه میاد کنار ماشینو میگه: گواهینامه و کارت ماشینو بدین.
اصفهانیه میگه: من گواهینامه ندارم.
این ماشینم مالی من نیست.
کارتا ایناشم پیشی من نیست.
من صَحَبی (صاحب) ماشینا کشتم آ جنازشا انداختم تو صندوق عقب.

حالاوَم داشتم می‌رفتم از مرز فرار کنم،
شوما منا گرفتین.
پلیسه که حسابی حیرت زده شده بوده بیسیم میزنه به فرمانده‌اش و عین قضیه رو تعریف می‌کنه و درخواست کمک می‌کنه.
فرمانده‌اش هم میگه تو کاری نکن من خودم دارم میام.
فرمانده در اسرع وقت خودشو به محل می‌رسونه و به راننده اصفهانی میگه: آقا گواهینامه؟
اصفهانیه گواهینامه‌اش رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده. فرمانده میگه: کارت ماشین؟
اصفهانیه  کارت ماشین که به نام خودش بوده رو از تو جیبش در میاره میده به فرمانده.
فرمانده میگه: در صندوق عقب رو باز کن.
اصفهانیه درو باز میکنه و فرمانده میبینه که صندوق هم خالیه.
فرمانده که حسابی گیج شده بوده،
به اصفهانیه میگه: پس این مأمور ما چی میگه؟!
اصفهانیه میگه: چی چی میدونم والا جناب سرهنگ!
حتماً الانم میخَد(می خواهد) بگد من داشتم ۱۸۰ تا سرعت میرفتم؟

هیچ نظری موجود نیست: