۱۵ دی ۱۳۹۰

كاريكلماتور

۱ـ بهترين راه براي حفظ آثار باستاني ، همچنان در زير خاك بودن آن ها است .

۲ـ دهانم را بسته نگاه داشتم تا حرف در دهانم نگذارند.

۳ـ چهره زيبايش فرودگاه نگاه ها شد.

۴ـ اكثر آدم هاي لاغر با رژيم مخالفند.

۵ـ بي صداترين تار را عنكبوت مي نوازد.

۶ـ پركار ترين عضو بدنش فكش بود.

۷ـ كاش فردا همان ديروز آمده بود.


۸ـ هميشه با اخم هايش ، غنچه هاي لبخندم را پر پر مي كرد.

۹ـ بازار ريا سكه است ، با صداقت ، اعلام مفلسي مي كنم.

۱۰ـ اعتراض ها در سكوت ذخيره شد.

۱۱ـ عدالت موجودي شبيه روح بوده كه كسي آن را نديده است.

۱۲ـ بانك ها به سوال علم بهتر است يا ثروت ، در عمل پاسخ مي دهند.

۱۳ـ نمايشگاه به محلي گفته مي شود كه مردم را به كالا ها نشان مي دهند.

۱۴ـ همه دوست دارند به پيروزي برسند ، حتي استقلال.

۱۵ـ تا عوام وجود داشته باشد ، عوام فريب هم وجود خواهد داشت.

۱۶ـ هر موقع او را مي بينم كمي مكث مي كنم ، مثل ويرگول.

۱۷ـ آدم هاي بيكار همه روزهاي تقويم را جمعه مي بينند.

۱۸ـ پائيز ، فصل بي حجابي درختان است.

۱۹ـ كتاب يار مهربانيست كه با همسرتان هيچ مشكلي ندارد.

۲۰ـ شهرداري فقط راه پولدارشدنش را آسفالت مي كند.

۲۱ـ شيطان مدعي شد كه من مدير داخلي دنيا هستم.

۲۲ـ گناهكار كسي است كه تظاهر به تقوا نمي كند.

۲۳ـ گاهي سلول هاي خاكستري مغزم به مرخصي مي روند.

۲۴ـ حقوق بشر ساعتي است كه هر دولتي با وقت محلي كشورش آن را تنظيم مي كند.

۲۵ـ آقازاده يعني استثناء در خلقت


کاریکلماتور

۱ـ در زمستان سر مردم کلاه مي گذاشت و در فصول ديگر کلاهشان را بر مي  داشت.
۲ـ بدون عينک تمام سازها را تار مي بينم.
۳ـ عجب زمانه اي شده! گذشت هم درگذشت.

کاریکلماتور

۱ـ در جدال اعداد، اين صفرها هستند که بي طرفند!
۲ـ فرياد کشيدني است اما کمتر وزن مي شود.
۳ـ قند خون مزه تلخي به زندگي مي دهد.
۴ـ از تجمع نجواها، فرياد متولد مي شود.
۵ـ به خاطر پايمال کردن حقوق ديگران، کفش هايش را محاکمه کردند.
۶ـ آن هايي که زبانشان دراز است، شخصيتي کوتاه دارند.
کاریکلماتور

۱ـ در آخرین دم ، باز دمی وجود ندارد. (سهراب گل هاشم)
۲ـ دیدن شب احتیاج به چراغ ندارد. (پرویز شاپور)
۳ـموجود گیوتین زده شانس حلق آویز شدن را برای همیشه از دست می دهد.(پرویز شاپور)
۴ـ آی با کلاه ، تنها حرفی است که سرش کلاه رفته. (حسین ناژفر)
۵ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.(سهراب گل هاشم)

کاریکلماتور

۱ـ شخص نادان معمولا اسير زبان خود است.
۲ـ دل خيلي ها به اندازه حرف هايشان بزرگ نيست.
۳ـ زياده گويي تو، مقدمه ناشنوايي ديگران است.
۴ـ با زور اسلحه سطح فکرش را بالا برد.
۵ـ لطيف ترين کلمه لبخند است آن را حفظ کن.
۶ـ روزي که بخشيدن را ياد گرفت، زندگي کردن را آموخت.

کاریکلماتور

 ۱ـ پرُ بودن حساب بانكي باعث خالي شدن كينه هاي زناشويي مي شود.‌‌

 ۲ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم.

۳ـ ز ــ زندان ، الف ــ آزادي را به اسارت مي كشد.

۴ـ هيچ پاياني بي سر و صدا نيست.

۵ـ چشمان بازيگوشم،فقط خواب هاي شيرين را دوست دارد.

۶ـ خيلي از افكارم با سكوت زنداني شدند.

۷ـ قلاب ماهي شبيه علامت سوالي است كه فقط ماهي ها جوابش را مي دهند.

۸ـ كودك درونم تاب مي خورد ، اوج مي گيرد اما نمي تواند فضاي اين روزهاي بد را بشكافد.

۹ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند.

۱۰ـ اعداد درشت معمولا با صفر ها رشد مي كنند.

۱۱ـ آدم چشم و گوش بسته ، دهانش هم بسته است.

۱۲ـ بعلت خالي بودن جيب مردم ، جيب بُرها متحصن شدند.

۱۳ـ وقتي به انتهاي خط رسيدم ، نقطه گذاشتم ، رفتم خط بعد.

۱۴ـ نوازنده ها براي همه مي زنند اما پشت سر كسي خير.

۱۵ـ سياستمدار خوب خياطي است كه براي باطل ، لباس حق مي دوزد.

۱۶ـ وقتي قلمم شكست ، سانسور با خوشحالي شروع به بشكن زدن كرد.

۱۷ـ پشت سر هر مرد موفقي زنيست كه نتوانسته جلوي موفقيتش را بگيرد.

۱۸ـ نقاش لال ، فرياد مي كشيد.

۱۹ـ دلم لبريز از فريادهاي خاموش است ، ديگر جايي براي تو ندارد.

۲۰ـ بعضي ها دور عشق را خط مي كشند و بعضي ها روي آن را.

۲۱ـ فقط راننده هاي تاكسي هستند كه بي واهمه فرياد مي زنند ، آزادي ، آزادي.

۲۲ـ بعضي ها با هم جورند ولي جفت نيستند!

۲۳ـ دير زمانيست كه در حال انتخاب بهترين هاي بدترين ها هستيم .

۲۴ـ مصيبت فقط به حريم آدم هاي فقير تجاوز مي كند.

۲۵ـ خوش رقصي ، بهترين شيوه براي رسيدن به پُست و مقام و شايد حفظ آن باشد.

۲۶ـ اگر زندان نبود از دست اين آزادي به كجا پناه مي برديم.