۱۶ فروردین ۱۳۹۱

زندان بدون دیوار

بعد از جنگ آمریکا با کره "ژنرال ویلیام مایر" که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار داد.
 
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود.
زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد. از هیچ یک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد.
اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود. زندانیان به مرگ طبیعی میمردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمی کردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ریختند.
دلیل این رویداد، سال ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده می شد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل داده نمی شدند.
هر روز از زندانیان می خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا می توانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را می کرد، سیگار جایزه می گرفت. اما برای کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع حرکتی نمی شد و همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند».

تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است.
1. با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.
2. با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب می شد و خود را انسانی پست می یافتند.
3. با تعریف خیانت ها، اعتبار آنها نزد هم گروهی ها از بین می رفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می شود.
. . .
این روزها همه فقط خبرهای بد می شنوند شما چطور؟
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس نیست شما چطور؟
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند شما چطور؟
این روزها همه احساس میکنند در زندانی بدون دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را میگذرانند.
شما چطور ...... ؟!

هیچ نظری موجود نیست: