۲۹ اسفند ۱۳۹۲

من از خودم شروع میکنم





سال نو اومد و یه فرصتی برای ما که یه نگاهی دوباره به نو شدن کنیم،
لباس پوسیده باورها رو از تن بکنیم و رخت نوی آگاهی به تن کنیم
طاقچه دلهامون رو از گرد و غبار قضاوتها و کینه ها پاک کنیم،
هر چی کینه و دلخوری از هم داریم زیر خروارها مهر و بخشش خاک کنیم
ببخشیم همدیگرو تا از دست و پامون غل و زنجیر نفرتها رو باز کنیم،
بارهامون رو زمین بذاریم و با یه لبخند دوباره تو آسمون هم پرواز کنیم
فارغ از هر فرقه و طبقه و ملیت یادمون نره که هممون انسانیم،
همه از طریق هم به یک آفریننده وصلیم و از دید اون همه یکسانیم
پس ای آفریننده هستی چشمانی باز به من ده برای دیدن این بهار صد رنگ،
که بفهمم میشه دنیایی زیبا ساخت با وجود اختلاف عقیده اما بدون جنگ
فرصتی دوباره به من ده ای دگرگون کننده دلهای خسته و دیدگان بسته،
ای تنها امید آن کسی که زانوی غم بغل گرفته و در گوشه ای نشسته
فرصتی ده که در این ماتم سرای بی تفاوتی من تشنه بیداریم،
قدرتی ده تا پاره کنم این زنجیر دور باطل روز و شب تکراریم
که من برای بهتر شدن حالم افق انسانیت را دوباره طلوع میکنم،
در این سال نو دیگه منتظر معجزه نمیشینم من از خودم شروع میکنم


من از خودم شروع میکنم