مرگ مغزی یعنی چه و اصلا چگونه میفهمید که مغز مرده است؟ پاسخ به این سوالات و تمام پرسش هایی که درباره مرگ مغزی و تفاوت آن با کما و حیات نباتی مطرح است را می توانید در این مقاله بخوانید...
مرگ مغزی یعنی چه؟
به گزارش کنجکاو تعریف مرسوم و پذیرفته وضعیت مرگ مغزی در مجامع پزشکی – که به «مرگ از لحاظ معیارهای عصبشناختی» هم معروف شده – عبارت است از: “توقف برگشتناپذیر کلیه فعالیتهای هر دو نیمکره مخ، و همچنین ساقه مغز”. این را رابرت استیونز، استادیار مراقبتهای ویژه پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه جانز هاپکینز میگوید.خلاصه: “مرگ مغزی، همان مرگ است”. این را ریچارد شارپ، مدیرگروه اخلاق پزشکی کلینیک مایو در روچستر مینهسوتا میگوید، و میافزاید: “حتی بین دانشجویان پزشکی و متخصصین بالینی هم این سؤتفاهم را میبینید. اما خب از نقطهنظر پزشکی و حقوقی، مرگ مغزی یعنی همان مرگ”.
ولی چرا این اصطلاح اینقدر همه را دچار سردرگمی کرده؟
بهگفته استیونز، این اصطلاح از برساختههای پزشکی مدرن است؛ یعنی محصول شرایطیست که در آن دستگاههایی نظیر دستگاه تنفس مصنوعی عملاً قادرند مایحتاج اکسیژن بیمار را حتی پس از ضایعات شدید مغزی هم تأمین کنند. این در حالیست که در گذشته، مرگ مغزی، قلبی و ریوی بیمار، به فاصله اندکی از هم رخ میداده. به عبارت دیگر، همینکه مغز مرد، قلب و ریهها هم به تعاقبش از کار میافتند.
ولی امروزه “میتوان علیرغم توقف برگشتناپذیر کلیه فعالیتهای مغز، فقط دچار مرگ مغزی بود”؛ صرفاً از این بابت که دستگاههای حمایتی بیمار، امکان عملکرد قلبش را فراهم میکنند، و حتی ممکن است اصلاً دست و پای بیمار هم واکنشهایی از خودشان نشان بدهند. در چنین شرایطی “اعضای خانواده میگویند که به نظر نمیرسد این افراد دچار مرگ مغزی باشند”. اما خب هستند.
چگونه میفهمید که مغز مرده؟
استیونز میگوید: “تأییدش دنگ و فنگ زیادی دارد”؛ اینکه مطمئن شوی دیگر هیچ راه برگشتی نیست. “آزمایشهای عصبشناختی بسیار ویژهای در بستر بیمار انجام میشود و مجبوری دو دفعه هم انجامشان بدهی؛ برای بزرگسالان به فاصله شش ساعت از هم، و برای بچهها به فاصله ۲۴ ساعت”.
آیا مبتلایان به مرگ مغزی ممکن است که به زندگی برگردند؟ شایعاتی وجود دارد که چنین اتفاقی افتاده.
“ممکن نیست که از وضعیت مرگ مغزی بتوان برگشت”؛ این را هم استیونز میگوید و توضیح میدهد: “بازگشت از شرایط مرگ مغزی یعنی که تشخیص پزشک ابتدائاً اشتباه بوده. اگر برگردی، به وضعیت دیگری دچار بودهای” – احتمالاً کما یا حیات نباتی. بهگفته شارپ، مردم اکثراً چنین وضعیتهایی را با مرگ مغزی اشتباه میگیرند.
فرقشان در چیست؟
به گزارش کنجکاو “فرق کما با مرگ مغزی این است که چنانچه به کما رفته باشی، میشود از مغز واکنشهایی گرفت، و واکنشها را بهشکل یکسری تحرکات تشخیص داد؛ و ضمناً وضعیت برگشتناپذیری هم نیست”. استیونز ادامه میدهد: “میشود از وضعیت کما بیدار شد”. اصطلاح «حیات نباتی» هم به بیمارانی اطلاق میشود که “دچار اختلال هوشیاری شدیدی شدهاند، اما رفتهرفته به وضعیتی رسیدهاند که قادرند چشمانشان را بگشایند. در اصطلاح پزشکی، میگوییم آنها گرچه یکسری عوامل انگیختاری دارند، اما آگاهی ندارند”. احتمال برگشتن از چنین شرایطی هم وجود دارد.
چگونه به خانوادههای داغدار میگویید که مرگ مغزی یعنی چه، و چگونه به آنها کمک میکنید که تصمیم بگیرند آیا مراقبتهای بالینی ادامه پیدا بکند یا نه؟
راشتون در اینباره میگوید: “این شرایط، تلخ است و احساساتی؛ و برای همه هم دشوار. اول از همه لازم است که بگوییم علیرغم تمام دانستهها و فناوریهایمان متأسفیم که دیگر کاری از دستمان ساخته نیست، و نتوانستهایم این پروسه [مرگ تدریجی] را متوقف کنیم. موفق نبودهایم؛ هرچند که هرکسی، هرچه از دستش برمیآمده را انجام داده. واقعاً هم هرکسی منتهای سعیاش را میکند که زندگی یک نفر نجات پیدا کند – اما وقتی دیگر از دستمان کاری ساخته نیست، باید روراست باشیم و بگوییم موفق نشدیم – که بیمار فوت کرده. همیشه قبول اینکه مرگ رخ داده، دشوار است. با اینهمه، از بهترین اقداماتی که میتوانیم به مردم عرضه کنیم، این است که با نهایت مهربانی و مراقبت یاریشان کنیم تا از این مرحله دشوار عبور کنند”.
منبع: National Geographic