۳ تیر ۱۳۹۲

ایرانیانی که در مالزی «در قفس نگهداری می‌شوند» و کسی حاضر به کمک به آنها نیست / 60 محکومِ به اعدام ایرانی در مالزی

ایرانیانی که در مالزی «در قفس نگهداری می‌شوند» و کسی حاضر به کمک به آنها نیست /  60 محکومِ به اعدام ایرانی در مالزی


رادیو فردا : در سال‌های اخیر مسئله  قاچاق مواد مخدر به‌وسیله ایرانیان به کشور مالزی، ابعادی جدید یافته است.  انتشار این اخبار در رسانه‌های مالزی، به نوبه  خود بر افکار عمومی و تغییر نگاهشان به ایرانیان مقیم این کشور بسیار تاثیرگذار بوده است.

یکی از ایرانیانی که پیشتر، مقالاتی را در روزنامه‌های مالزی در نکوهش عملکرد متهمان ایرانی قاچاق مواد مخدر منتشر می‌کرده، اکنون می‌گوید ۸۰٪ از محکومان ایرانی در مالزی قربانی هستند و نه قاچاقچی. او به نیابت از سوی گروه بزرگی  از این زندانیان و به‌ویژه ۶۰ محکومِ به اعدام ایرانی، درخواست کمک‌های فوری برای آنها دارد.

گفت‌وگوی رادیو فردا با شراره سعیدی در کوالالامپور، پایتخت مالزی در این باره:

شراره سعیدی:‌ ما داریم در مورد ۴۰۰ نفر صحبت می‌کنیم. ۴۰۰ زندانی هم زن و هم مرد. نمی‌توانم تعداد دقیق‌شان را بگویم. چون به دست آوردن این آمار بسیار کار سختی است. ۶۰ نفر اعدامی داریم. محکوم به اعدام. بیش از هشتاد درصد این تعداد قربانی هستند. یعنی ما دو مدل زندانی اینجا بیشتر نداریم. یا قاچاقچی واقعی یا قربانی. این قربانیان هم خودشان دقیقا دو دسته کاملا متفاوت هستند. کسانی که اصلا در جریان حمل این مواد نبودند و کسانی که بابت هر کیلو یک میلیون تومان گرفتند و این را ترانزیت کردند.

ناظم مدرسه را بچه‌هایی که قبلا شاگردش بودند آمدند مهمان کردند به مالزی. بعد گفتند ما همه وسایل را هم خودمان برایت تهیه می‌کنیم. بلیت، هتل. بعد کیف پیرمرد را دو لایه پر کردند از مواد مخدر. چهار پنج کیلو آنفتامین گذاشتند. پیرمرد را راهی کردند به مالزی. این آمده. ناظم مدرسه اینجا بازداشت شده. خب. دولت مالزی این تصویر را نشان می‌دهد در تلویزیون. ما نمی‌توانیم دولت مالزی را توجیه کنیم که این واقعیت نیست. سوء استفاده است.

تور می‌گذارند توی شهرستان‌ها. این‌ها را می‌فرستند به صورت خیلی ارزان توی هتل‌های پنج ستاره مالزی. بعد به اینها چمدان می‌دهند می‌گویند شما از آنجا قرار است جنس بیاورید. در صورتی که نه، اینها از اینجا قرار نیست جنس بیاورند. قرار است جنس از ایران ببرند. خب این دردناک است. ۴۰۰ نفر انسان که بیش از ۸۰ درصدشان این مدلی در زندان افتاده‌اند.

خانم سعیدی، طبق قوانین مالزی حمل، فروش و استفاده از مواد مخدر چه مجازاتی را در بر دارد؟

در اختیار داشتن پنجاه گرم آنفتامین حکم اعدام دارد. زیر پنجاه گرم احکام طولانی. بستگی به میزانی که مصرف کردند، همراهشان داشتند، پخش کردند یا تولید کردند. ولی آنچه که الان مد نظر ما است پنجاه گرم است. یعنی ما بین این ۴۰ نفر حتی یک نفر را نداریم که زیر پنجاه گرم داشته باشد.

خانم سعیدی، آیا شما با این محکومان ایرانی در تماس هستید؟ اصولا چه نوع رابطه‌ای با آنها دارید؟

من هفته‌ای دو تا سه بار به دیدنشان می‌روم. ما سه نفر هستیم. برایشان کارت تلفن می‌بریم. پول خیلی کوچکی می‌ریزیم که بتوانند آنجا خرید کنند. شرایط استوایی با شرایط اقلیمی دیگر متفاوت است. بچه‌هایی که اینجا نگهداری می‌شوند شرایط وحشتناکی دارند. هشت نفر توی یک اتاق با دستشویی توی اتاق بدون در. بیماری‌های عفونی شدید دارند. یعنی بیماری‌های پوستی در مالزی فوق‌العاده شدید است. برای این متهمان بدتر است.

ولی باز مشکل اساسی ما اعدامی‌ها هستند. اعدامی‌هایی که توی قفس نگهداری می‌شوند. ما نمی‌توانیم آنها را زیاد ببینیم. تا کارت مخصوص را نداشته باشیم. ما الان فقط چهار تا پنج کارت داریم. چهار تا قطعا. پنج تا قولش را داریم. ببینید هشت نه ماه پیش خیلی تصادفی خیلی تصادفی یکی از همسایه‌های خیلی نزدیکم که خوب می‌شناختمش دستگیر شد به جرم قاچاق مواد مخدر. کسی که اصلا به هیچ وجه توی این قالب قرار نمی‌گرفت. برای همین من پایم به زندان افتاد ببینم اصلا این مجازات چیست. بعد تازه متوجه شدم که چه اتفاقاتی دارد می‌افتد. دیدم که این افراد بسیار فقیرند. در مورد قاچاقچیان مواد مخدر آدم فکر می‌کند با چه آدم‌های کله‌گنده‌ای طرف است و می‌رود می‌بیند که اینها اینقدر فقیرند و جمیعا آمدند امضا جمع کردند و مرا به عنوان نماینده‌شان انتخاب کردند که در موردشان صحبت کنم. فقط صحبت کنم. بگویم اینها کی‌ها هستند و اگر کسی می‌تواند کمک کند. در این راستا خیلی بهشان لطف کرده.

خانم سعیدی از کمک گفتید. چگونه کمکی می‌شود ارائه کرد؟ به دلیل این که به گفته دولت مالزی جرمی انجام شده و متعاقب آن باید با مجازاتی درگیر باشند؟

بهترین کاری که می‌شود انجام داد این است که اولا یک وکیل داشته باشند که بتواند از اینها دفاع کند. وکالتی که نمایندگی همه این افراد را بکند. در مورد همه‌شان در مجامع بین‌المللی صحبت کند. خواست اولیه ما این است که اینها به کشور برگردند. برگردند ایران، در ایران مجازات شوند. ما ارجاع این مجرمین را می‌خواهیم.

الان این بچه‌ها دچار بیماری‌های عفونی شدید هستند. بیماری‌های پوستی شدید دارند. ملاقاتی ندارند. ۳۱ نفر از این ۶۰ اعدامی حتی یک بار یک ملاقاتی نداشتند. این خیلی دردناک است. چون اعدامی‌ها در قفس نگهداری می‌شوند و بعضا بیش از ده سال. توی یک فقس که فقط سه تا دیوار دارد. فقط روزی یک ساعت در ۲۴ ساعت یعنی دو تا نیم ساعت صبح و شب اینها اجازه دارند توی یک کریدور با پابند راه بروند.

دیدن اینها و ریختن پول برای آنها در حدی که بتوانند با تلفن صحبت کنند در حدی که بتوانند یک خرید کوچک داشته باشند کمک‌هایی است که ایرانی‌ها می‌توانند برایشان انجام دهند. ما می‌توانیم بهشان برسانیم. من با همه تماس گرفتم در این مدت. با همه. با هر که فکر می‌کردم کمکی به من می‌کند. ولی متاسفانه هیچکس هیچ کمکی در این راستا نمی‌کند. شاید به خاطر اینکه جرایم مرتبط با مواد مخدر در انظار عمومی خیلی زشت و کریه است و کمک کردن بهشان خیلی ناصواب است. احتیاج به کمک‌های خیلی جدی واقعی و فیزیکی داریم.

هیچ نظری موجود نیست: