۵ تیر ۱۳۹۲

ماجراي پدر روحاني و دختر خوشگل در گمرك



توی گمرک بین المللی یک دختر خوشگل که یه موصاف کن برقی نو از یه کشور دیگه خریده بوده از یه پدر روحانی میخواد موصاف کنش رو تو گمرگ زیر لباسش بزاره و بیرون ببره تا خانم مالیات نده
پدر روحانی میگه: باشه ولی بشرطه اینکه اگه پرسیدن من دروغ نمیگم
دختره که چاره نداشته میگه باشه
دم گمرگ مامور میپرسه: پدر چیزی با خودت داری که اظهار کنی؟
پدر روحانی میگه: از سر تا کمرم چیزی ندارم
مامور از این جواب عجیب شک میکنه و میپرسه: از کمر تا زمین چطور؟
پدر روحانی میگه: یه وسیله جذاب کوچیک که زنها دوست دارن استفاده کنن ولی باید اقرار کنم که نو مونده و تا حالا استفاده نشده
مامور با خنده میگه: خدا پشت و پناهت پدر. برو



هیچ نظری موجود نیست: