۶ اردیبهشت ۱۳۹۳

جملاتی خاص -- A --






"صفر را بستند"
که ما به بیرون زنگ نزنیم !
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم !

اکبر اکسیر

" گالیله : «بیچاره ملتی که به قهرمان نیاز داشته باشد.» "

" پاره اي لحظه ها چه كشنده اند.كاش مي كشتند،نه،نمي كشند.كشنده اند.به دشنه اي آسوده ات نمي كنند.به دود عذاب،خفه ات نمي كنند.تا خفگی،تا مرز خفگي مي كشانندت و همان جا نگاهت مي دارند.چنان كه انگار ميان آتش و دود،حلق آويز مانده اي.سينه ات از دود داغ پر شده است و چشمهایت-دو لخته ي خون-در عذاب آتش مي سوزد. "

كليدر - محمود دولت آبادي


" آنهایی که دوستمان دارند خیلی بیشتر از کسانی که از ما متنفرند ترسناکند..مقاومت کردن در برابرشان هم دشوار تر است. "

دیوانه بازی - کریستین بوبن

" او باز گفت:بیابان زیباست. و راست می گفت. من همیشه بیابان را دوست داشته ام. آدم روی یک تپه شنی می نشیند،چیزی نمی بیند و چیزی نمی شنود، و با این وصف چیزی در سکوت و خاموشی می درخشد... شازده کوچولو گفت: چیزی که بیابان را زیبا می کند چاه آبی است که در گوشه ای از آن پنهان است ! "

شازده کوچولو - آنتوان اگزوپری

" در زندگي زخم هايي هست كه مثل خوره روح را آهسته در انزوا مي خورد و مي تراشد.اين دردها را نمي شود به كسي اظهار كرد،چون عموما عادت دارند كه اين دردهاي باورنكردنی را جزو اتفاقات و پيش آمدهاي نادر و عجيب بشمارند و اگر كسي بگويد يا بنويسد،مردم بر سبيل عقايد جاري و عقايد خودشان سعي مي كنند آن را با لبخند شكاك و تمسخرآمیز تلقي بكنند؛زيرا بشر هنوز چاره و دوايي برايش پيدا نكرده و تنها داروي آن فراموشي به توسط شراب و خواب مصنوعي به وسيله ي افيون و مواد مخدره است ولي افسوس كه تأثير اين گونه داروها موقت است و به جاي تسكین پس از مدتي بر شدت درد مي افزايد."

 بوف کور - صادق هدایت

"سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت
سرها در گريبان است
كسي سر برنيارد كرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را
نگه جز پيش پا را ديد ، نتواند
كه ره تاريك و لغزان است
وگر دست محبت سوي كس يازي
به اكراه آورد دست از بغل بيرون
كه سرما سخت سوزان است..."

 آن گاه پس از تندر - مهدي اخوان ثالث - زمستان

" اين كه مي گويند گذشته فراموش مي شود،چندان درست نيست.چون گذشته راه خود را با چنگ و دندان باز مي كند."

بادبادک باز - خالد حسینی

" تمام مساله اين است كه هيج جيز را براي هميشه در تعليق نمي تواني نگه داري . تاريخ به انتظار تصميم تو نخواهد نشست . تو ميتواني زودتر إز ان لحظه كه انتظار به اوج خود مي رسد، و ظرف بلور ميان زمين و هواست ، ضربه ات را بزني و انتظار را بايان بخشي، اما هركز نميتواني كاسه را ميان زمين و هوا رها كني. زودتر شكستن اري، ديرتر شكستن، شايد. اما به هر حال، شكستن ، نقش بلور است-هنكامي كه معركه ، معركه ي عبور است نه توقف. و عبور، ذات همه جيز است."

اتش بدون دود - جلد اول - نادر ابراهيمي

"تنها چیزی که تو را از رسیدن به رویاهایت باز می دارد چشم پوشی از انهاست"

یاداشت مرد فرزانه - ریچارد باخ


" آدميزاد فقط با آب و نان و هوا نيست كه زنده است.اين را دانستم و مي دانم كه آدم به آدم است كه زنده است؛آدم به عشق آدم زنده است."

كليدر - جلد دهم - محمود دولت آبادي

" سفر، زندگی را بی هیچ تلاش عارفانه ای در لحظه ی حال نگه میدارد زیرا همه چیز تازه است و هیچ چیز تا تو نخواهی به روال تکراری و بی نیاز به کنترل فرو نمی غلتد . فقط در آن لحظه در لحظه ی حال ، حال کامل ،خویشتن های گذشته و آینده ی تو یکی می شوند و همه چیز به نقطه ی صفر می رسد ..."

جنگل پنیر-انتشارات ققنوس-فرشته احمدی

آیا زمان
زنجیره یی از حباب است
بر آب بی ثمری
که نامش دنیاست.

شمس لنگرودی - شب ، نقاب عمومی است

" قانون این دنیا این است که هیچ کس نمیداند سایه اش را که به پاهایش چسبیده تا کی می تواند روی این خاک این ور و آن ور بکشد. "

پابرهنه ها - زاهاریا استانکو


"این طور بارم اورده بودند که بترسم. از همه چیز. از بزرگتر که مبادا بهش بر بخورد، از کوچکتر که مبادا دلش بشکند، از دوست که مبادا برنجد و تنهایم بگذارد، از دشمن که مبادا بر آشوبد و به سراغم بیاید.
یکی میگفت: منه در میان راز با کسی که جاسوس هم کاسه دیدم بسی
یکی میگفت: مکن پیش دیوار غیبت بسی بود کز پسش گوش دارد کسی
یکی میگفت: سنگ بر باده ی حصار مزن که بود از حصار سنگ آید
و.......
راحتتان کنم، همه اش نصیحت بود، همه اش نهی، هیچ کس هم نگفت چکار باید کرد. یکی هم که از دستش در رفت گفت: "ای که دستت میرسد کاری بکن – پیش از ان کز تو نیاید هیچ کار" و بالاخره نگفت چه کار. این طور بود که هیچ چیز یاد نگرفتم از جمله مقاومت کردن را."

همنوایی شبانه ارکستر چوبها- رضا قاسمی


" از خود گذشتگی بیشتر راه حل افرادی است که در آرزوی عشق سوزان هستند، اما چون توانائی عشق ورزی را از دست داده اند در فدا کردن زندگی خود عالی ترین درجه ی تجربه ی عشق را می بینند."

داشتن یا بودن - اریک فروم

" آدميزاد چيست؟يك اميد كوچك،يك واقعه ي خوش چه زود مي تواند از نو دست و دلش را به زندگي بخواند؟اما وقتي همه اش تو دهني و نوميدي است،آدم احساس مي كند كه مثل تفاله شده،لاشه اي،مرداري است كه در لجن افتاده."

سووشون - سيمين دانشور

" شازده کوچولو می گفت :
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود
اما ماندنی بود .
این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود . . . "

شازده کوچولو - آنتوان دو سنت‌اگزوپری

" هرآن که خود را ژرف می داند ،به شفاف بودن خویش می کوشد ، هر آنکه می خواهد بر مردم ژرف بنماید، می کوشد خود را تیره و مبهم سازد .زیرا جماعت ،ژرفای هرآنچه را نتواند ببیند،ژرف می پندارد:از اینروست که مردمان هراسانند وبرای فرورفتن به زیر آب ناخرسند! "

فردریش نیچه - حکمت شادان


" منِ واقعي چيست؟ همان چيزي است كه تو هستي ،نه آن چيزي كه ديگران از تو مي سازند. "

ورونيكا تصمیم مي گيرد بميرد - پائولو كوئیلو


اگــــر مــیـخـواهـــی دروغــــی نـشـنـوی ، اصـــراری بــــرای شــنـیـدن حـــقیقت مــــکـن !

وودی آلن


بخش بزرگی از چیزهایی که صادقانه باور داریم و بر آنها حتی تا مرحله ی نتیجه گیری های نهایی پا می فشاریم حاصل اشتباهی آغازین درباره ی مبناهاست.

در جستجوی زمان از دست رفته - مارسل پروست



آخــرین درجـه ی فساد بـه کـار بــردن قــوانین بــرای ظلـــم است.

ولتر (زادهٔ ۲۱ نوامبر ۱۶۹۴-درگذشتهٔ ۳۰ مه ۱۷۷۸) از نام‌دارترین فیلسوفان و نویسندگان فرانسوی عصر روشنگری است.



" آنها تا به آگاهی نرسند طغیان نخواهند کرد و تا طغیان نکنند به آگاهی نخواهند رسید."

«1984» - جرج اورول


"ترس، هجوی است از یک واقعیت بی شکل، و بی حجم. ضرب و صدایش را خودمان می سازیم، شکلش را ناشیانه ترسیم می کنیم که ترسناک تر شود. نمی دانیم در وجودمان می آید یا در چشم های بسته ی پر از نگاهمان."

جسد های شیشه ای - مسعود کیمیایی


دستت را برای یک دقیقه روی بخاری بگذار این یک دقیقه برای تو مثل یک ساعت می گذرد
با یک دختر زیبا یک ساعت هم نشین باش این یک ساعت برای تو به سرعت یک دقیقه می گذرد
و این همان قانون نسبیت است... "

آلبرت انیشتین

" حس کردم این دنیا برای من نبود. برای یک دسته آدم بی حیا پررو و گدامنش، معلومات فروش، چاروادار و چشم و دل گرسنه بود. برای کسانی که به فراخور دنیا آفریده شده بودند و از زورمندان زمین و آسمان مثل سگ گرسنه جلو دکان قصابی که برای یک تکه لثه دم می جنباند گدایی می کردند و تملق می گفتند..! "

بوف کور- صادق هدایت

" کارهایی هست که از روی علاقه می کنیم ، و کارهایی که از سر اجبار به زیستن. "

یادداشت ها - آلبر کامو


" دلم می خواهد پا شوم بروم ، بروم به جایی که در آن براستی در جای خودم باشم ، جایی که با آن جور در بیایم . . . اما جای من هیچ کجا نیست ؛ من زیادی هستم."

 تهوع - ژان پل سارتر


چقدر سخت است
چیزی که به اشتباه
زندگانی اش خوانده ایم.

سید علی صالحی -


" هر چه بیشتر با جهان آشنا می شوم ، بیشتر از آن وحشت می کنم. "

نون نوشتن - محمود دولت آبادی


" انسان تنها آفریده یی ست که توانایی چیره شدن بر غرایز خود را دارد. اما در عین حال می تواند آن ها را سرکوب ، دگرسان و جریحه دار کند و می دانیم هیچگاه حیوان خطرناک تر از وقتی که زخمی می شود نیست. بنابراین غرایز سرکوب شده می توانند بر انسان چیره شوند و وی را به تباهی بکشانند. "

انسان و سمبولهایش - کارل گوستاو یونگ


" قصد مردن ندارم و مبارزه خواهم کرد. اما اگر بازی را باخته باشم می خواهم که خوب تمام کنم. "

طاعون - آلبر کامو


گر نبودت زندگانی منیر،
یک دو دم مانده است، مردانه بمیر!

 مولانا جلال الدین بلخی

"وقتی کسی همین طوری پیدایش بشود ، یک روز هم بالاخره بی خبر غیبش می زند."

کتاب بره گم شده راعی، هوشنگ گلشیری،


"برای همدل ِ خود لازم نیست همه چیز را بگویی تا او اندکی از تو را بفهمد ؛ بلکه کافی است اندکی بر زبان بیاوری تا او همه ی تو را دریابد."

کتاب ِ نون ِ نوشتن، محمود دولت آبادی،


"از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای ..."

شفیعی کدکنی


"هنگامی که موجود زنده یا ارگانیسم برای دست یافتن به وضع مطلوب ِ خویش گام بر می دارد ، اگر موفق نشود ، بازگشت به وضع ِ پیشین برای او دشوار خواهد شد و اگر فاصله و شکاف میان ِ ارگانیسم و محیط بسیار وسیع باشد موجودِ زنده خواهد مُرد."

کتاب ِ زیبایی شناسی زندگی روزمره، جان دیویی،


"عکس ها راهی هستند برای متوقف کردن و به دام انداختن ِ واقعیتی که سرکش و غیر قابل دسترس به نظر می رسد. یا واقعیتی را بزرگ جلوه می دهند که احساس می شود در حال ِ تحلیل رفتن ، خالی شدن ، ناپدید شدن یا دور شدن است. کسی نمی تواند مالک ِ واقعیت شود ، اما می تواند مالک تصاویر شود."

درباره عکاسی، سوزان سونتاگ،


"ای ایران لایموت، سرت را بلند دار  و زنده و پاینده باش. با تمام ملت ایران دست بدست هم داده کشور را از نابودی نجات خواهیم داد."

شیخ محمد خیابانی؛


"لحظه ها می گذرد
آنچه بگذشت ، نمی آید باز
قصه ای هست که هرگز دیگر
نتواند شد آغاز... "

سهراب سپهری


"در سنی هستم که در یک سال ، ده سال پیر می شوم ، که در آن ، یک ساعت فقط هم ارز ِ چند دقیقه است ، که دیگر حتی نمی توانم ربع ساعت ها را ثبت کنم. و با این وصف ، هنوز به دنبال زندگی می دوم به این امید که در آخرین لحظه به آن برسم ..."

 پاره یادداشت ها، اوژن یونسکو،


"ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد ..."

 حزین لاهیجی اصفهانی

"زندگی آنچه زیسته ایم نیست ، بلکه همان چیزی است که در خاطرمان مانده و آن گونه است که به یادش می آوریم تا روایتش کنیم."

 گابریل گارسیا مارکز