۲۲ اسفند ۱۳۹۰

کاریکلماتور

1ـ اگر حرف مُفت را مي خريدند ، خيلي ها ميلياردر بودند.
2_ آدم « بی باک » از سوخت هسته ای استفاده می کند.
3ـ امروز همان راه حل های دیروز است.
4ـ سکوت به جرم پوزخند به عدالت محاکمه شد.
5_ فقط آدم های پُر حرف , سکوت ذخیره می کنند.
6ـ آنقدر در خودم فرو رفتم که سر از قوزک پایم در آوردم.
7_ کبوتر آزادی از آسمان هفتم تقاضای پناهندگی کرد.
8ـ بعضي ها روي شاخه نشسته و بعضي ها مشغول خوشه بندي.
9 _ رشته سخن را بدست گرفت و کلاهی نو برای مردم بافت.
10 _ اگر ساقی چشمان تو باشد , یک استکان چای هم مستم می کند.
11 _ بیشتر اوقات افکارم را با سکوت , سانسور می کنم.
12ـ آجر فشاري هيچ نسبتي با گروه فشار ندارد.
13ـ اوج پرواز روزنامه نگارها خطوط قرمز است.
14ـ براي روشن كردن منظورش ، همه چيز را به آتش كشيد.
15ـ وضعش «توپ» بود ولی با یک «شوت» از میدان خارج شد.
16ـ دست هایم تصمیم گرفتند که مرا نه دست به سینه کنند و نه دست به کمر.
17 _ نقاش فقیر «درد» می کشید.

18ـ خر نادان ، دوست خوب خر سوار است.
19ـ در نبودنت ، خاطراتت خود نمایی می کند.
20_ مخالفان آزادی افق را با لکه های سیاه کدر کردند.
21ـ عشق زنی بود که سیگار نمی کشید و من ترکش کردم.
ماهنامه صنعت و کارآفرینی شماره 64 و 65 بهمن و اسفند ماه 90