۱۳ بهمن ۱۳۹۱

: جوان 6 ساله مازندرانی – دکترای فیزیک

کم‌سن‌ترین داوطلب کنکور سراسری سال 88 و دانشجوی دکترای فعلی

Click image for larger version

Name: j1.jpg
Views: 533
Size: 13.0 KB
ID: 256470



از یک سالگی درس خواندم و 3 سالگی دیپلم گرفتم
چند سال پیش وقتی نام نوجوان 4 ساله مازندرانی به عنوان کم‌سن‌ترین داوطلب کنکور سراسری سال 88 سر زبان‌ها افتاد، کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد که «فرهنگ فلاح» آنقدر تند و تیز حرکت کند که دو سال بعد درحال آماده کردن تز دکترایش باشد. فرهنگ فلاح درس خواندن را از یک سالگی آغاز کرد! سنی که بیشتر بچه‌ها در آن مهارت‌های اولیه بازی کردن را یاد می‌گیرند. او در 2 سالگی مقطع ابتدایی را تمام کرد و در 3 سالگی دیپلم گرفت! با او هم‌صحبت شدیم.

تاریخچه زمان
فرهنگ فلاحدر دوران بچگی کتابی به نام «تاریخچه زمان» نوشته «استفان‌ هاوکینگ» را مطالعه کردم که متعلق به خواهرم فاضله بود. در این کتاب تعدادی از مسایل اساسی فیزیک و همچنین طریقه شکل‌گیری و تکامل یک نظریه علمی به زبان ساده شرح داده شده است. می‌توان گفت که این کتاب نقطه شروع علاقه من به فیزیک بود. افزون بر این فیزیک علم توصیف پدیده‌های طبیعی از علوم پایه است


پایان‌نامه
زمینه کلی این پایان‌نامه «اسپینترونیک مولکولی» می‌باشد. در این شاخه به بررسی ترابرد اسپین الکترون‌ها در مولکول‌ها پرداخته می‌شود. اسپین یک مشخصه کوانتومی ذاتی ذرات است که برای ذراتی مانند الکترون، پروتون و نوترون دارای دو مقدار (بالا و پایین) است. کاربرد این رشته می‌تواند برای ساخت مدار‌های الکترونیکی بسیار کوچک، مفید باشد
. .

Click image for larger version

Name: j2.jpg
Views: 535
Size: 6.1 KB
ID: 256471


از او بیشتر بدانیم
* روزی چهارده تا شانزده ساعت مطالعه می‌کنم. در شرایط خاص به 18 ساعت هم رسیده است.
* خنده‌رویی عادتی است که آموخته‌ام، مطمئنا هر انسانی با روحیه خوب می‌تواند کارهایش را به درستی انجام دهد.

نکته جالب آنکه وقتی در سن یک سالگی همراه پدرم به مدرسه میرفتم، چون بنده در سن 16 ماهگی شروع به راه رفتن نمودم، سوار بر روروک در حالیکه شیشه شیر خشک دستم بود وارد کلاس شدم که تعجب و البته خنده همه را برانگیخت.
* برنامه درسی تمام چهار فرزند خانواده توسط پدرم مشخص می‌شد.
* در زمان ورود به دانشگاه 4 ساله بودم، اکثر دانشجویان و اساتید مرا از طریق مصاحبه‌هایی که انجام داده بودم، می‌شناختند.
* درس‌هایم را در خانه می‌خواندم و بعد از من امتحان می‌گرفتند و براساس آن مقطع درسی‌ام مشخص می‌شد.
* هفت انتخاب اول من در دانشگاه فیزیک بود و بعد هم که وارد دانشگاه شدم روز به روز بیشتر از رشته‌ام رضایت پیدا کردم، به طوری که حالا هر قدر در جنبه‌های بنیادی فیزیک مطالعه می‌کنم، سیر نمی‌شوم.
* مادرم وقت زیادی برای درس خواندن ما می‌گذاشت، برای هر چهار نفر ما حکم اولین معلم را داشت و با دقت زیاد درس‌های دوره ابتدایی را در خانه به ما یاد می‌داد.
* از دو سالگی به بعد که توان راه رفتن را پیدا نمودم سرعت درس خواندنم بیشتر شد، با خواهرهای دوقلویم برنامه می‌گذاشتیم و درس می‌خواندیم، فاضله هم که از ما جلوتر بود، کمکمان می‌کرد و اشکالات ما را برطرف می‌کرد.
* از همان زمان تلویزیون را کنار گذاشتیم، برای خودمان زمان‌بندی کرده بودیم و 50 دقیقه درس می‌خواندیم و 10 دقیقه استراحت می‌کردیم، درست از هشت صبح تا پنج بعدازظهر، یک ساعت هم فوق برنامه داشتیم، در همان 10 دقیقه بازی می‌کردیم.
* من از همان روز ثبت‌نام در دانشگاه تصمیم گرفته بودم دوره لیسانس را شش ماهه تمام کنم. اما مسئولان دانشگاه اجازه ندادند،و در حقیقت من در دو ترم لیسانس گرفتم.
* تنها دغدغه من در زندگی مطالعه است! ترجیح می‌دهم از یک سری روابط و دلمشغولی‌ها به نفع درسم چشم‌پوشی کنم. درس خواندن کار اصلی من است و لذت‌بخش‌ترین بخش زندگی‌ام.
* برای من به دست آوردن نمره 20 کار سختی نیست.
* ترم اول و دوم مقطع دکترا را با معدل 20 تمام کرده بودم. در حال حاضر می‌توانم بگویم که مهم‌ترین آرزویم تمام کردن دوره دکترا با معدل 20 است که تاکنون خیلی به این آرزو نزدیک شدم.
* تلویزیون اصلا سرگرمم نمی‌کند، سینما هم همین طور... ترجیح می‌دهم فیلم‌های خوب دنیا را در خانه ببینم.
* نبوغ در خانواده ما ارثی است.

هیچ نظری موجود نیست: