۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲

تجربه...



به کوچه ای رسیدم که پیرمردی از آن خارج می شد؛
 به من گفت :نرو که بن بسته! گوش نکردم، رفتم.
 وقتی برگشتم و به سر کوچه رسیدم؛ پیر شده بودم!!!

هیچ نظری موجود نیست: