۲۳ مرداد ۱۳۹۱

امروز ایران به وسعت غیرت آذربایجان عزادار است

واژه تسلیت آنقدر با گوشهایمان این روزها آشنا شده که گاهی فراموش میکنیم باید بر زبان جاری اش کنیم
دلی را تسلی میدهیم آنگاه که جر خدا یاری ندارد
دستانمان آنقدر از شما دور است که جز دعا و کمکهای ناچیزمان چیزی برایتان نداریم
آن را آغشته به تسلیتهایمان میکنیم هر چند خوب میدانیم مرهمی ست ناچیز بر زخم دلهایتان
شرایط سخت است و دشوار...
تا بحال نه درکش کردیم نه فهمیدیمش
دیشبی که ما قرآن به سر میگذاشتیم شما خاک بر سر میگذاشتید

امروز ایران به وسعت غیرت آذربایجان عزادار است

دستانتان را به گرمی میفشاریم و بر چشم میگذاریم
غیور مردانی زیر آوار جا مانده اند که روزی برای حفظش جان در کف گذاشتند
میبوسیم این دستانی که آغشته به خاک و خون است
انگاه که دلتان لرزید و جز خدا پناهی نداشتید بیاد آورید دستان خالیمان را
ما نیز در غم از دست دادن عزیزانتان سیه پوشیم
تا امروز سیه پوش مولائی بودیم که شبانه به خرابه ها سر میزد
از امروز سیاه بر تن میکنیم به پاس هم قدمی"مولایمان علی"
ما را ببخشید که جز تسلیت چیزی در دست نداریم
ما را درغم از دست دادن عزیزانتان شریک بدانید...

امروز ایران به وسعت غیرت آذربایجان عزادار است

صبر نشانی از ایمان است برایتان ایمانی افزونتر آرزومندم
خداوند شما را اجر صابرین دهد که حضرتش فرمود:و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون. عرض تسلیت حقیر را بپذیرید.

همسفر در راه ماند..زندگی سخت است…لیک..در سفر باید بود…همراهتان از سفر ماند سیلی سهمگین باور شاید نه ..سختی راه را مینماید که بایستی تنها رفت صبری باید تا آرامشی زاید

هیچ نظری موجود نیست: