یكی بود یكی نبود. چهار نفر به نامهای «همه»، «كسی»، «هركسی» و «هیچ كس» بودند. یك كار مهم بایستی انجام میشد و از «همه» خواسته شد تا آن را انجام دهد. «همه» مطمئن بود كه «كسی» آن را انجام خواهد داد. «هر كسی» می توانست آنرا انجام دهد ولی «هیچ كس» آنرا انجام نداد. «كسی» در این مورد عصبانی شد زیرا آن وظیفه «همه» بود. «همه» فكر كرد كه «هركسی» می تواند آنرا انجام دهد. اما «هیچ كس» نفهمید كه «همه» آنرا انجام نخواهد داد. نتیجه این شد زمانی كه «هیچ كس» آنچه را كه «هر كسی» میتوانست انجام دهد، انجام نداد «همه»، «كسی» را سرزنش نمود.
مطالب مفید و سرگرم کننده (( میهن دوستی ، دسته و گروه نمی خواهد ! این خواستی است همه گیر ، که اگر جز این باشد باید در شگفت بود . ))
۲۰ اسفند ۱۳۹۱
همه، كسی، هر كسی، هيچ كس
یكی بود یكی نبود. چهار نفر به نامهای «همه»، «كسی»، «هركسی» و «هیچ كس» بودند. یك كار مهم بایستی انجام میشد و از «همه» خواسته شد تا آن را انجام دهد. «همه» مطمئن بود كه «كسی» آن را انجام خواهد داد. «هر كسی» می توانست آنرا انجام دهد ولی «هیچ كس» آنرا انجام نداد. «كسی» در این مورد عصبانی شد زیرا آن وظیفه «همه» بود. «همه» فكر كرد كه «هركسی» می تواند آنرا انجام دهد. اما «هیچ كس» نفهمید كه «همه» آنرا انجام نخواهد داد. نتیجه این شد زمانی كه «هیچ كس» آنچه را كه «هر كسی» میتوانست انجام دهد، انجام نداد «همه»، «كسی» را سرزنش نمود.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر