۱۰ دی ۱۳۹۰

سیاست

سیاست
یه روز یه پسر کوچولو از پدرش پرسید :
پدر جان ، لطفا برای من بگید  سیاست یعنی چی؟؟؟
پدرش میگه : بهترین راه اینه که یه مثال از خانواده ی خودمون بزنم...
ببین من حکومت هستم  چون همه چیز رو توی خونه من تعیین میکنم.
مامانت جامعه ست چون همه ی کارای خونه رو اون اداره میکنه...
کلفتمون ملت فقیر و پا برهنه هستن چون از صبح تا شب جون میکنه ولی هیچی نداره...
تو روشنفکری چون داری درس میخونی و بچه ی فهمیده ای هستی....
داداش کوچیکت هم نسل آیندس ...
روش فکر کن بهتر متوجه میشی.
پسرکوچولو نصف شب با صدای برادرکوچیکش از خواب پرید و رفت توی اتاق داداش کوچیکش
و دید جاشو کثیف کرده و داره توی کثافت خودش دستو پا میزنه...
میره توی اتاق خواب پدر مادرشو میبینه پدرش توی تخت نیستو مامانش به خواب عمیقی فرو رفته
 و هر کار میکنه بیدار نمیشه...
میره توی اتاق کلفتشون که اونو بیدار کنه میبینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده و....!
پسرک میره سر جاش میخوابه و فردا صبح پدرش ازش میپرسه : پسرم فهمیدی سیاست چیه؟
پسرک میگه : بله پدر کاملا!
دیشب فهمیدم سیاست یعنی اینکه حکومت ترتیب ملت فقیرو پابرهنه رو میده ، در حالی که جامعه
به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکرا هرکاری میکنن نمیتونن جامعه رو از خواب بیدار کنن و نسل آینده
داره توی کثافت خودش دستو پامیزنه که جامعه با بیخیالی تمام مصلحت رو بر این ترجیح میده...