۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲

خلیج فارس، شاخاب جاودانه


خلیج فارس این شاخاب(1) همیشگی پارس که خیزابه های نیلگونش در درازنای تاریخ بر پهنه ی جنوبی ایران آرام گرفته و ثروت و دارایی روز افزون و چشمگیرش آوازه جهانی یافته و مایه ی آسایش و آرامش جهانیان گشته، چندی است که نام پر افتخارش مایه لغزش فکری تازه به دوران رسیده های جنوبی اش گردیده و تازیان آنسوی آب، آنانیکه قدمت و دیرینگی کشوری شان حتی به قرنی نیز نمی رسد، داعیه برداشته اند که آن را عربی خوانند ! برکدامین پایه تاریخی؟
 
به کدامین استدلال و شوند منطقی؟ بر اساس کدام سند و مدرک و پادخشیر(2) محکمه پسندی؟ پاسخ دانسته نیست و کسی را از این کار، آگاهی نرسیده است، در زیر چند و چون قضیه را بر می رسیم تا مصداق ضرب المثل خشت بر آب زدن را نیز بیابیم.
خلیج عربی این نام جعلی و تازه ساخت برای خلیج فارس به سیاست بازی انگلیسیها بر می گردد که در سال 1345 خورشیدی (1966میلادی) سر چارلز م. بلگریو (نماینده سیاسی انگلیسی در بحرین در سالهای 1305 تا 1336) در کتابی بنام خلیج عربی، نوشت که اعراب دوست دارند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند، نیز کمی پیشتر در سال 1336 خورشیدی (1957میلادی) رودریک اووین از اعضای سازمان جاسوسی انگلیس واژه خلیج عربی را بکار برد که اینها در مجموع حاصل واکنش ناجوانمردانه انگلیسی ها در برابر ملی شدن صنعت نفت و در پی کوتاه شدن دست شرکتهای انگلیسی از نفت ایران است و این حرکت ، فرودین دست مایه ای گشت از برای کسانی چون عبدالکریم قاسم و جمال عبدالناصر که در پی تثبیت برنام یا عنوان رهبر جهان عرب برای خود بودند. عبدالکریم قاسم (1914 تا 1962 میلادی) رییس جمهور عراق در سال 1958 میلادی رسما برای نخستین بار در بین اعراب ، نام خلیج عربی را به جای خلیج فارس عنوان کرد و بر اساس تحلیل کارشناسان سیاسی از این کار دو منظور داشت یکی اینکه ایران آن زمان را دشمن اعراب معرفی نماید و دیگر اینکه توجه جهان عرب را از مصر و رییس جمهورش جمال عبدالناصر به عراق و خودش جلب کند و رهبری جهان عرب را از جمال عبدالناصر بستاند و به خود بچسباند که به گواهی اسناد و مدارک همان دوران عراق، او حتی نتوانست اساتید و مقامات دانشگاهی کشورش را در جایگزینی این نام وارونه و جعلی به جای خلیج فارس متقاعد و نظرشان را همراه سازد. سپس جمال عبدالناصر (1916 تا 1970 میلادی) رییس جمهور مصر که در پی جبران شکست جنگ شش روزه خود و دیگر متحدانش با رژیم اشغالگر قدس در ژوئن 1967 میلادی بود می خواست هر طور شده با محمل و دستاویزی تعصبات قومی اعراب را زنده نگاه دارد و دوباره عنوان رهبری جهان عرب را یدک بکشد او واژگان خلیج عربی را بعد از عبدالکریم قاسم تکرار کرد و به جای خلیج فارس به کار گرفت این در حالی است که او پیش از این در تعریف دنیای عرب آن را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس خوانده بود(من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی) .
پیشینه ی این نام جعلی به همین کوتاهی بود که گفته شد، سابقه و دامنه ی کاربردش از آغاز تا انجام تنها نزدیک به نیم قرن می رسد. در حالیکه این شاخاب (خلیج) جاودانه، دست کم از زمان داریوش هخامنشی (521 تا 468 پیش از میلاد) تاکنون یعنی نزدیک به 2500 سال به نام پارس خوانده شده است. داریوش بزرگ در سنگ نوشته کانال سوئز خلیج فارس را «دری ت ی هچا پارسا ائیتیی» می نامد (رویه 105 کتاب فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی نوشته رلف نارمن شارپ) به معنی دریایی که از پارس می رود.
جغرافی دانان و مورخان یونانی چه پیش از میلاد و چه پس از آن در کتابهایشان جملگی این شاخاب پر آوازه را دریا یا خلیج پارس نگاشته اند. جغرافی دان مشهور یونانی، استرابو (63 پیش از میلاد تا 24 میلادی) بیش از 2000 سال پیش خلیج فارس را پرسیکوس سینوس می نامد یعنی همان خلیج فارس، آریانوس مورخ یونانی قرن دوم میلادی در کتابهایش دریای پارس را یاد آورمی شود بطلمیوس ریاضی دان و جغرافی دان یونانی قرن دوم میلادی خلیج فارس را همان خلیج فارس (پرسیکوس سینوس) می نامد، مورخ رومی کوین توس کوردسیوس روفوس برای خلیج فارس آکواریوم پرسیکوس یا آبگیر پارس را بکار می برد.
دانشمندان و تاریخ نگاران و جغرافی دانان معروف مسلمان اعم از عرب تبار و ایرانی نژاد از ابتدا همگی خلیج فارس را بحر فارس، خلیج الفارس و خلیج العجمی نامیده اند در کتاب حدود العالم که نزدیک به هزار سال پیش نگاشته شده آمده است که «خلیج پارس از حد پارس بر گیرد با پهنای اندک تا به حدود سند» در بیتی از فردوسی حکیم و حماسه سرای بزرگ دریای پارس ذکر شده: «به شهر کجاران به دریای پارس چه گوید ز بالا و پهنای پارس»
ابن فقیه در کتاب البلدان (نگاشته شده در قرن سوم هجری) بحر فارس را برای خلیج فارس بیان نموده و ابوعلی احمد ابن عمر معروف به "ابن رسته" در کتاب الاعلاق النفسیه (جلد هفتم رویه 84) که در قرن سوم هجری نوشته شده می نویسد: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی» (اما از دریای هند خلیجی بیرون می آید به سمت سرزمین پارس که آنرا خلیج فارس می نامند).
نیز ابن خردادبه در کتاب المسالک و الممالک (سوم هجری)، استخری در الاقالیم (چهارم هجری)، ابن حوقل در صوره الارض(چهارم هجری)، مسعودی در مروج الذهب (چهارم هجری) ابن بلخی در فارسنامه (ششم هجری) یاقوت حموی در معجم البلدان(ششم هجری) ابوالفدا در تقویم البلدان (هشتم هجری) حمداله مستوفی در نزهه القلوب (هشتم هجری) ابن بطوطه در مرحله (هشتم هجری) همگی خلیج فارس را بحر فارس نامیده اند و ابن مطهر در البدءالتاریخ (چهارم هجری)، ابوریحان بیرونی در التفهیم (پنجم هجری)، طاهر مروزی در طبایع الحیوان (ششم هجری)، شهاب الدین احمد نویری در نهایه الادب(هفتم هجری) همگی خلیج الفارس یا خلیج الفارسی را برگزیده اند و آنچه در بالا آمد تنها گوشه ای از ثبت این نام جاودانه در متون و کتب کهن است همچنین در مجامع رسمی و اسناد سازمان ملل نیز نام جاوید خلیج فارس یا پرشین گلف جاودانگی خود را به ثبت رسانده و نام این شاخاب ستبر مواج هیچ دگرگونی نیافته است.
حال در پیشگاه وجدان بیدار و در ترازوی خرد ماندگار کدامین کفه سنگینی می کند، خلیج فارس یا برنام ( 3) ساختگی و بی اصل و بن خلیج عربی، خردورزان را این پیشینه ی با فر و سنگ به پذیرگی و قبول آید و گواهی دهند که این نام ورجاوند به پشتوانه خیزابه های ایران نواز هزاره هایش جاودان خواهد ماند و بی گمان دردمندی اندیشه ی فرودستان نشسته بر خوان یغمای این دریای بی همتا را، این وارونگی نام ، درمان نخواهد بود. چه ! آنان هر روزه روز خود برای خویشتن چالشی نو برانگیزند و پای از گلیم فراتر برند. زمانی، سپند نام خلیج فارس را بر نمی تابند و دیگر زمان دست اندازی به سه آبخوست(جزیره) همیشه ایرانی را در خواب و خیال می پرورانند، به گاهی دیگر خوزستان سرفراز را از خود می خوانند. روشن است که فزون خواهی و کاستی بینش و کوتاهی نگرش اگر در جان ریشه کند درمان به سختی پذیرد و سرانجام پریشانی حاصل آورد.
این طرز نگرش و برخورد این همسایگان حکایت نصرالدین را فرا یاد آورد که روزی به دروغ همسایگان را گفت که در فلان محله آش نذری دهند، همگان ظرف برگرفتند و بدان سوی شتافتند لختی گذشت چون شتاب و ازدحام مردمان بدید او را وهم درگرفت و خود نیز دروغ خویش باور نمود ظرفی برگرفت و به طلب آش دروغین بدان سوی شتافت. حکایت دروغ پردازی شیوخ همسایه نیز اینگونه است دروغی گفته اند و خود هم باور کرده اند و به طلبش شتافته اند برای رسیدن به طلبی واهی شتابی بی ثمر گرفته اند، غافلند که ملت و دولت بیدار ایران همیشه ی تاریخ نگاهبان شایسته ی این خطه از سرزمین خویش بوده اند، از دیر باز برای نمونه در زمان شاپور دوم و بهرام دوم دست اندازی ها را پاسخی درخور داده اند نزدیکتر در زمان صفویان کرانه های خلیج فارس به مذلت نشستن پرتغالی ها و بیرون رانده شدنشان را به چشم دیده و در زمان کنونی نیز در هشت سال دفاع سپند(مقدس) دولت و ملت در برابر دنیای حامی تجاوزگر ایستادند و به ویژه این گستره از میهن چه نیک جانبازیها و فداکاریهای باور نکردنی را به یاد و خاطر سپرده است وچون گذشته ملت ایران سربلند تاریخ بوده و به یاری دادار دادگر همیشه این گونه خواهد بو د. چنین باد.
1- شاخاب : خلیج
2- پادخشیر : واژه ای پهلوی است به معنی وقف نامه ، سند
3- برنام : عنوان
یاری نامه (کتاب و نوشتار):
- فرهنگ فارسی معین (اعلام جلد 5 و 6)- محمد معین
- هخامنشی ها- اردشیر خدادادیان
- نامه باستان جلد اول- میرجلال الدین کزازی
- فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی- رلف نارمن شارپ
- سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی - عبدالرضا هوشنگ مهدوی
- کتیبه های ایرانی میانه - سعید عریان
- فرهنگ نامه پارس آریا - ج . دانشیار
- خلیج همیشه فارس، فارس خواهد ماند- بهرام روشن ضمیر
- خلیج فارس- سیروس صفاریان
- خلیج فارس در آیینه تاریخ- کانون دانش
- خلیج همیشه فارس در آیینه داوری- علیرضا باوندیان
- دروغی از آن سوی خلیج فارس- پیروز مجتهدزاده- ماهنامه زمانه
- خلیج فارس گذشته، اکنون، آینده- سخنرانی دکتر احمد اقتداری در دانشگاه حافظ شیراز
- خلیج فارس- ناصرتکمیل همایون
- جغرافیای تاریخی خلیج فارس- محمود طلوعی
  منبع : برساد

هیچ نظری موجود نیست: