۸ مرداد ۱۳۹۰

کاریکلماتور نويسنده : سهراب گل هاشم

۱ـ به افکار بیدارم قرص خواب دادند.
۲ـ به جز سیاستمداران ، بنی آدم اعضای یکدیگرند.
۳ـ همیشه درست می گویم ، اما نمی دانم چرا حق با دیگران است.
۴ـ بدون عینک تمام سازها را تار می بینم.
۵ـ عجب زمانه ای شده ! گذشت هم درگذشت.
۶ـ ارزانترین و زیباترین لوازم آرایش صورت ، لبخند است.
۷ـ بابا آب داد دیگر افسانه شده ، بابا را هم ایزوگام کردند.
۸ـ دنبال لولوی نامرد می گشت تا ممه ربوده شده اش را پیدا کند.
۹ـ همسر با گذشتی بود ، از من هم گذشت.
۱۰ـ بگذارید حقتان را بخورند ، مرگ حق است.
۱۱ـ خوش به حال فقیر ، یک حرف بیشتر از غنی دارد.
۱۲ـ در کشورهای عقب مانده نیمی از مردان عاقلند و نیمی دیگر متاهل.
۱۳ـ شاید تفاوت دید من و تو در نمره عینکمان باشد.
۱۴ـ در پایان محکمه ، حکم قاضی خشت بود.
۱۵ـ از نظر عوام ، آزادی یعنی آن طرف دیوار زندان.
قهوه شیرین
۱ـ زندگی بدون عشق مثل پیژامه بدون کش است.
۲ـ مارمولک مدعی شد که در دوران جوانی تمساح بوده است. 
۳ـ تجربه نامی ست که انسان روی اشتباهاتش می گذارد.
۴ـ دیگران کاشتند ولی ما خریدیم و خوردیم!
۵ـ کاکتوس مادرزن گل هاست
۶ـ درخت باردار با تکاندن باغبان فارغ می شود
۷ـ آب که گل آلوده شد، ماهی ها از فرصت استفاده کردند و همدیگر را بوسیدند
۸ـ بعضی ها برای سربلندی دیگران تا کمر خم می شوند
۹ـ خیلی از معتادها تابلو هستند ولی ارزش هنری ندارند
۱۰ـ معلمی شغلی با کلاس است
۱۱ـ دسته تبر جزء درختان خائن شناخته شد
کاریکلماتور

۱ـ شاید زیباترین منحنی جهان لبخند باشد.
۲ـ عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطه دار.
۳ـ پرنده بی بال با فکرش پرواز می کند.
۴ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند.
۵ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۶ـ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
۷ـ به دستانم آموختم که نه دست به سینه شود و نه دست به کمر.
۸ـ کشمش انگور باز نشسته است.
۹ـ کاش فردا همان دیروز آمده بود.
۱۰ـ انسان ، حیوان ، گل ، فقط گل به تو آسیب نمی رساند.
۱۱ـ درجه تبم بالا بود ، بایگانی افکارم آتش گرفت.
۱۲ـ چشمان فرهاد عاشق خواب های شیرین بود.
۱۳ـ اگر برای خواسته هایت تلاش نکنی ، مجبوری با داشته هایت بسازی.
۱۴ـ وقتی کلاهم را قاضی کردم ، باد ترتیب قاضی ام را داد.
۱۵ـ بهترین راه برای آب شدن برفک تلویزیون ، از برق کشیدن آن است.
۱۶ـ زیباترین و بهترین ساعت دنیا ، ساعتی بود که دیدمت.
۱۷ـ مرگ حق است و همه روزی به حق شان می رسند.
کاریکلماتور
۱ـ رویای شیرین کلمات ، کاریکلماتور است.
۲ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.
۳ـ نوه ام از مینی «بوس» های من کلافه شده است.
۴ـ موش ، گربه را سر به زیر کرد.
۵ـ لطیف ترین کلمه لبخند است ، آن را حفظ کن.
۶ـ اکثرا در قید حیات هستیم و در بند زندگی.
۷ـ لباس آرزو برای تن خیلی ها گشاد است.
۸ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد.
۹ـ خط فقر از بی پولی پایین تر آمد.
۱۰ـ از گرسنگی مجبور شد حرص بخورد.
۱۱ـ آدم بی قرار هیچ وقت با کسی قرار ندارد.
۱۲ـ زنبور عسل نیش تلخی دارد.
۱۳ـ خروس از مرغ نوک مدادی خوشش آمد.
۱۴ـ بعضی از راننده ها فقط زبان بوق را قبول دارند.
۱۵ـ هنگام بغض آسمان گل های باغچه خوشحال می شوند.
۱۶ـ برای شستن قالی اول به گل هایش آب داد.
۱۷ـ وقتی گفتم حرف دلت را بزن ، گفت گرسنه ام.
۱۸ـ من با رویا زندگی می کنم و رویا با دیگری.
کاریکلماتور

۱ـ سعدی کجایی ؟ بنی آدم ابزار یکدیگرند.
۲ـ از نظر هندوانه تمام انسانها چاقو کش هستند.
۳ـ ای کاش تیر نگاه یار مشقی بود.
۴ـ از ماجرای عشقمان ، موهایم روسفید بیرون آمدند.
۵ـ اگر زندان نبود از دست این آزادی به کجا پناه می بردیم.
۶ـ گناهکار کسی است که تظاهر به تقوا نمی کند.
۷ـ کیف پول فقرا همیشه در حال رژیم گرفتن هستند.
۸ـ دیوارهای توالت عمومی ، پر خواننده تر از روزنامه ها هستند.
۹ـ از نظر عوام ، آزادی یعنی آنطرف دیوار زندان.
۱۰ـ خواستنی ها را باید نقد کرد ، نسیه دیگر جواب نمی دهد.
۱۱ـ حتی موهایم هم می دانند که پایان شب سیه سپید است.
۱۲ـ بشقاب فقیر ، گرسنه تر از صاحبش است.
۱۳ـ اوج پرواز روزنامه نگارها خطوط قرمز است.
۱۴ـ بعضی ها راه راست را به سوی خود کج می کنند.
۱۵ـ دیوار از چشم چرانی پنجره شاکی شد.
کاریکلماتور

۱ـ برای آنکه از آزادی سواستفاده نشود ، درب آن را مُهر و موم كردند.
۲ـ آدم شكمو فعل هايي را صرف مي كند كه برايش صرف دارد.
۳ـ چشمان «فرهاد‌‌» ، عاشق خواب های «شیرین» است.
۴ـ تنها راه آب شدن برفک تلویزیون ، از برق کشیدن آن است.
۵ـ با بالا رفتن آب بهاء ، دیگر کسی سیلی آبدار نمی زند.
۶ـ کابوس آدم خسیس ، خیرات است.
۷ـ انسان ، حیوان ، گل، فقط گل به تو آسیب نمی رساند
کاریکلماتور

۱ـ تمام زندگی ام قسطی است اما گوشم بدهکار نیست.
۲ـ دلم پاک پاک است ، به تازگی آن را صابون زده ام.
۳ـ در شب های ابری ، ماه با حجاب می شود.
۴ـ با عشق بازی نسیم و باغچه ، علف های هرز روئیدند.
۵ـ خبرگزاری محلی است برای رام کردن خبرها.
۶ـ کلاغ پر ، گنجشک پر ، کبوتر آزادی پر پر .
۷ـ در ضیافت خیال ، اولین مهمان رویا بود.
۸ـ زیبا ترین و بهترین ساعت دنیا ، ساعتی بود که دیدمت.
۹ـ مرگ حق است و همه روزی به حق شان می رسند.
۱۰ـ نفت مهریه ملت است اما عندالمطالبه نیست.
۱۱ـ سال ۸۹ هشتمان گرو (۹) بود سال نود چه می شود.
۱۲ـ همه بچه آدم هستند ، اما بین هابیل و قابیل خیلی فرق است.
۱۳ـ اگر از واقعیت ها «بهره» بگیری ، حتما به جرم ربا خواری دستگیر خواهی شد.
۱۴ـ همیشه با رشته افکارش ، آش رشته نذری می داد.
۱۵ـ سرطان بد خیم جامعه دروغ است ، به کی بگم ، به بالائی ها یا پائینی ها.
۱۶ـ انسان ، حیوان ، گل ، فقط گل به تو آسیب نمی رساند.
۱۷ـ درجه تبم بالا بود ، بایگانی افکارم آتش گرفت.
۱۸ـ چشمان فرهاد ، عاشق خواب های شیرین بود.
۱۹ـ اگر برای خواسته هایت تلاش نکنی ، مجبوری با داشته هایت بسازی.
۲۰ـ وقتی کلاهم را قاضی کردم ، باد ترتیب قاضی ام را داد.
۲۱ـ بهترین راه برای آب شدن برفک تلویزیون ،از برق کشیدن آن است.
۲۲ـ بیشتر شعارها در تظاهرات زندگی می کنند.
۲۳ـ با بالا رفتن آب بهاء ، دیگر کسی سیلی آبدار نمی زند.
۲۴ـ بعضی ها دردسرند و بعضی ها مایه آن . 
۲۵ـ پای کلمات را قلم کردم و با آن کاریکلماتور نوشتم.
۲۶ـ گناه من نیست که بعد از تو او آمد ، تقصیر قوانین زبان فارسی است.
کاریکلماتور

۱ـ خوبی کردن مهم تر از خوب بودن است.
۲ـ دنیا پر از عدم تفاهم است ، اما فریاد از سوءتفاهم.
۳ـ همیشه باران عابرین را بوسه باران می کند.
۴ـ از هم آغوشی آب و آتش فرزندی به نام خاکستر متولد شد.
۵ـ بعضی ها با هم و بعضی ها به هم می اندیشند.
۶ـ به دنبال شادی باشید ، غم ها خودشان ما را پیدا می کنند.
۷ـ با این که فارسی بلدیم ، ولی اغلب اوقات حرف همدیگر را نمی فهمیم.
۸ـ همه چیز از آنجا شروع شد که متولد شدم.
۹ـ بعضی هابرای به جایی رسیدن وبعضی ها بعداز بجایی رسیدن،همه چیزرا زیرپا می گذارند.
۱۰ـ درختی که از زندگی سیر شده بود ، برای هیزم شکن کارت دعوت فرستاد.
۱۱ـ خیلی از آدم ها کودکانی هستند که فقط جسمشان رشد می کند.
۱۲ـ آنا که قدرت را با پول می خرند ، عدالت را هم با پول می فروشند.
۱۳ـ از شادی ها گفتن و دردها را زیبا نوشتن هنر است.
۱۴ـ فکر ، دست را ، دست قلم را و بعضی هرسه را به بازی میگیرند.
۱۵ـ بعضی ها با زمان پیش نمی روند شاید به گذشته رجعت می کنند.
۱۶ـ در جش تولد مرگم ، زندگی دعوت نبود.
۱۷ـ شاید آشنایی یک اتفاق باشد و جدایی یک قانون.
۱۸ـ عکاسان با ثبت زمان ، تصویر تاریخ را رقم می زنند.
۱۹ـ عدد یک را دست کم نگیرید ، یک عمر ، یک زندگی !
کاریکلماتور

۱ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.
۲ـ ورود به زندگی چه آسان و خروج از آن چه مشکل!!
۳ـ ساعت ، لاشه زمان است که بر روی دست سنگینی می کند.
۴ـ توطئه باد و باران ، منجر به تاراج رفتن شکوفه ها شد.
۵ـ وقتی باران آمد ، سیاهی شب ، رنگ پس داد.
۶ـ کوتاه ترین راه برای رسیدن به شادی ، لبخند است.
۷ـ با هم آغوشی آفتاب و باران ، رنگین کمان متولد می شود.
۸ـ زندگی نوای سازی است که گاهی غمگین و گاهی شاد نواخته می شود.
۹ـ یکی از با ارزش ترین شادی ها ، شاد کردن دل ها است.
۱۰ـ یک روز را نباید ۳۶۵ روز تکرار کرد.
۱۱ـ بهار حضورش ،باعث آب شدن یخ های اندیشه شد.
۱۲ـ گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.
۱۳ـ کسانی که در انتظار فرصت ها نشسته اند ، در اصل آن ها را از دست داده اند.
۱۴ـ اگر به آینده فکر نکنی مطمعن باش که آینده ای هم نداری!
۱۵ـ خواب غفلت به رختخواب نیاز ندارد.
۱۶ـ شاید انتهای هر حرف ، ابتدای عمل باشد.
۱۷ـ بهار ، همیشه احترام موی سفید زمستان را دارد.
۱۸ـ قلب آدم برفی ، سفید تر از قلب ما آدم هاست.
کاریکلماتور

۱ـ رویای شیرین کلمات ، کاریکلماتور است.
۲ـ زمستان سر خیلی ها را کلاه گذاشت.
۳ـ نوه ام از مینی «بوس» های من کلافه شده است.
۴ـ پرنده گربه را سر به هوا کرد.
۵ـ اگر پدر تاج سر است سلطان قلب ها مادر است.
۶ـ لطیف ترین کلمه لبخند است، آن را حفظ کن.
۷ـ اکثرا در قید حیات هستیم و در بند زندگی .
۸ـ لباس آرزو برای تن بعضی ها خیلی گشاد است.
۹ـ مترجم سعی می کرد سکوت را ترجمه کند.
۱۰ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد.
۱۱ـ خط فقر از بی پولی پایین تر آمد.
۱۲ـ از گرسنگی مجبور شد حرص بخورد.
۱۳ـ آدم بی قرار هیچ وقت با کسی قرار ندارد.
۱۴ـ زنبور عسل نیش تلخی دارد.
۱۵ـ خروس از مرغ نُوك مدادي خوشش آمد.
۱۶ـ بعضي از راننده ها فقط زبان بوق را قبول دارند.
۱۷ـ هنگام بغض آسمان گل هاي باغچه خوشحال مي شوند.
۱۸ـ براي شستن قالي اول به گل هايش آب داد.
کاریکلماتور

۱ـ شاید زیباترین منحنی جهان لبخند باشد.
۲ـ عشق یک خواب شیرین است و ازدواج ساعت شماطه دار.
۳ـ پرنده بی بال با فکرش پرواز می کرد.
۴ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا که روزی غزل خداحافظی را می خوانند.
۵ـ فریاد را همه می شنوند ، هنر واقعی شنیدن صدای سکوت است.
۶ـ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
۷ـ به دستانم آموختم که نه دست به سینه شود و نه دست به کمر.
۸ـ کشمش انگور باز نشسته است.
۹ـ کاش فردا همان دیروز آمده بود
کاریکلماتور

۱ـ اگر حرف مُفت را مي خريدند ، خيلي ها ميلياردر بودند.
۲ـ آزادي را به «نان» تبریک گفتم.
۳ـ آدم «بی باک» از سوخت هسته ای استفاده می کند.
۴ـ در مجلس ترحیم آزادی ، مخالفین کف می زدند.
۵ـ امروز همان راه حل های دیروز است.
۶ـ سکوت به جرم پوزخند به عدالت محاکمه شد.
۷ـ فقط آدم های پُر حرف سكوت ذخيره مي كنند.
۸ـ بعضي ها آمدند انقلاب كنند اما انقلاب پيش دستي كرد.
۹ـ كبوتر آزادي از آسمان هفتم تقاضاي پناهندگي كرد.
۱۰ـ بعضي ها روي شاخه نشسته و بعضي ها مشغول خوشه بندي.
۱۱ـ رشته سخن را بدست گرفت و كلاهي نو براي مردم بافت.
۱۲ـ اگر ساقي چشمان تو باشد يك استكان چاي هم مستم مي كند.
۱۳ـ بيشتر اوقات افكارم را با سكوت ، سانسور مي كنم.
۱۴ـ آجر فشاري هيچ نسبتي با گروه فشار ندارد.
۱۵ـ اوج پرواز روزنامه نگارها خطوط قرمز است.
۱۶ـ براي روشن كردن منظورش ، همه چيز را به آتش كشيد.
۱۷ـ وضعش «توپ» بود ولی با یک «شوت» از میدان خارج شد.
۱۸ـ دست هایم تصمیم گرفتند که مرا نه دست به سینه کنند و نه دست به کمر.
۱۹ـ نقاش فقیر « درد » می کشید.
۲۰ـ خر نادان ، دوست خوب خر سوار است.
۲۱ـ در نبودنت ، خاطراتت خود نمایی می کند.
۲۲ـ مخالفان آزادی افق را با لکه های سیاه کدر کردند.
۲۳ـ عشق زنی بود که سیگار نمی کشید و من ترکش کردم.
کاریکلماتور

۱ـ فردا اولین روز از بقیه عمر شماست.
۲ـ آن چه را بد می فهمیم ، نمی توانیم خوب بیان کنیم.
۳ـ گاهی اوقات به جای روزنامه با روزنامه نگار برخورد می شود.
۴ـ انسان ، زندانی تنفر و تعصبات خودش است.
۵ـ نیرومند ترین ابزاری که تا کنون بشر شناخته است ، کلمات و الفاظند.
۶ـ روزی که بخشیدن را یاد گرفت ، زندگی کردن را آموخت.
۷ـ خیلی سعی داشت که خود را از دریچه چشم دیگران ببیند.
۸ـ کاش ماشین زندگی دنده عقب داشت.
۹ـ سکوت از شنیدن متنفر است.
۱۰ـ چون گوش شنوایی نیافتم ، حرف هایم را می نویسم.
۱۱ـ بدنماترین خطوط چهره ، حالت غم است.
۱۲ـ بعضی ها تنها دارائی شان امید است.
۱۳ـ لباس آرزو برای تن خیلی ها گشاد است.
۱۴ـ از پاهایم به خاطر تحمل وزنم متشکرم !
۱۵ـ شاید مفهوم زندگی برچسب خوب و بد زدن به پیش آمدهاست.
۱۶ـ آن چه را علاجی نیست ، با «مدارا» درمان کنید.
۱۷ـ شاید تجربه همان خاطرات تلخ گذشته باشد.
۱۸ـ همیشه خنده ای که به قصد شادی باشد زیباست.
کاریکلماتور

۱ـ در جدال اعداد ، این صفر ها هستند که بی طرفند !
۲ـ در زندگی بعضی ها هم نفس هستند و بعضی ها هم قفس.
۳ـ قند خون مزه تلخی به زندگی می دهد.
۴ـ آن هایی که زبانشان دراز است ، شخصیتی کوتاه دارند.
۵ـ بیهوده متاز ، مقصد همه خاک است.
۶ـ بعضی ها اهل دلند و بعضی ها تندیسی از خاک و گل.
۷ـ سرشناس تر از آرایشگرها کسی را نمی شناسم.
۸ـ باتری خورشید شب ها زیر شارژر ماه است.
۹ـ بچه های فقیر ، فقط در زنگ انشاء کنار دریا می روند.
۱۰ـ برای فرار از ترافیک زندگی ، وارد کوچه علی چپ شد.
۱۱ـ در بیشتر سفیدی ها یک نقطه سیاه نفس می کشد.
۱۲ـ عدد یک را دست کم نگیرید،یک عمر،یک زندگی،یک...
۱۳ـ روزی که بخشیدن را یاد گرفت ، زندگی کردن را آموخت.
۱۴ـ کاش ماشین زندگی دنده عقب داشت !
۱۵ـ چون وقتمون خیلی کم بود ، همه چیز بین ما زود تمام شد.
۱۶ـ وقتی از کارخانه باز نشسته شد در کارخانه با همسرش شریک شد.
۱۷ـ وقتی آبله مرغان گرفتم ، بیش از همه ، از خروس ها وحشت داشتم.
۱۸ـفقط حرف های استاد ریاضیات حرف حساب بود.
۱۹ـ شیرین ترین بازی ها نامزد بازی است ، به شرطی که به ازدواج منتهی شود!
۲۰ـ گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.
۲۱ـ قبض آب را که دید ، برق از سرش پرید.
۲۲ـ کشاورز عصبانی ، بادمجان را زیر چشم دیگران می کارد.
۲۳ـ در مسابقه ماست خوری همه روسفید شدند.
کاریکلماتور

۱ـ همیشه درست می گویم ، اما نمی دانم چرا حق با دیگران است.
۲ـ آن هایی که بلند فکر می کنند هیچ وقت کوتاه نمی آیند.
۳ـ بعضی ها با نردبان قدرت ، از دیوار حاشا بالا می روند.
۴ـ به علت خالی نگه داشتن جیب مردم ، جیب بُرها متحصن شدند.
۵ـ قيافه ام پاييزي است ، اما دلم بهاري.
۶ـ همه انسان ها شاعرند،چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند.
۷ـ وقتي قلمم شكست ، سانسور با خوشحالي شروع به بشكن زدن كرد.
۸ـ هوا مجاني ، برف و باران ، سرما و گرما مجاني ، ديگر چه مي خواهيم ؟
۹ـ دلم لبريز از فرياد هاي خاموش است ، ديگر جايي براي تو ندارد.
۱۰ـ اعداد درشت ، با صفرها رشد مي كنند.
۱۱ـ اگر قلمم را بشكنند ، قلم پايم را مي تراشم و با آن مي نويسم.
۱۲ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم.
۱۳ـ در محضر عشق ، شش دانگ دلش را به نام معشوق سند زد.
۱۴ـ بعضي ها در خوابند و بعضي ها قسطي چرت مي زنند.
کاریکلماتور

۱ـ با مجوز شرکت برق ،برق چشمانم را مجانی مصرف می کنم.
۲ـ از نظر عاشق زمستان همان بهار سفید است.
۳ـ خوبی کردن مهم تر از خوب بودن است.
۴ـ وقتی دلم «شور» می زند تارهای قلبم شروع به نواختن می کند.
۵ـ کاکتوس مادر زن گلهاست.
۶ـ بارش باران ،رنگ سیاه شب را برد.
۷ـ افکارم را با سکوت زندانی می کنم.
۸ـ آن قدر به زندگی لبخند زدم که مرا دیوانه پنداشت و ترکم کرد.
۹ـ از هم آغوشی آب و آتش ،فرزندی به نام خاکستر متولد شد.
۱۰ـ شاید پیش نیاز درس زندگی ،یک واحد دروغ باشد.
۱۱ـ برای اینکه احساس خود بزرگی کند ، از کوه غرور بالا رفت!
۱۲ـ شاید اتحاد یک نوع ظاهر سازی برای پنهان کردن دشمنی باشد.
۱۳ـ تمام ارزها را در صرافی معامله می کردند ،بجز عرض معذرت!
۱۴ـ گاهی احساس دل بالاتر از منطق است.
۱۵ـ به غصه هایم خندیدم و دردهایم را به تعصب وا داشتم.
۱۶ـ به دنبال شادی باشید غم ها خودشان ما را پیدا می کنند.
۱۷ـ برای آنکه به بیراهه نروم ، پشت سر حقیقت راه می روم.
۱۸ـ بعضی ها برای به جایی رسیدن و بعضی ها بعد از به جایی رسیدن،همه چیز را زیر پا می گذارند.
کاریکلماتور

 ۱ـ پرُ بودن حساب بانكي باعث خالي شدن كينه هاي زناشويي مي شود.‌‌
 ۲ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم.
۳ـ ز ــ زندان ، الف ــ آزادي را به اسارت مي كشد.
۴ـ هيچ پاياني بي سر و صدا نيست.
۵ـ چشمان بازيگوشم،فقط خواب هاي شيرين را دوست دارد.
۶ـ خيلي از افكارم با سكوت زنداني شدند.
۷ـ قلاب ماهي شبيه علامت سوالي است كه فقط ماهي ها جوابش را مي دهند.
۸ـ كودك درونم تاب مي خورد ، اوج مي گيرد اما نمي تواند فضاي اين روزهاي بد را بشكافد.
۹ـ همه انسان ها شاعرند ، چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند.
۱۰ـ اعداد درشت معمولا با صفر ها رشد مي كنند.
۱۱ـ آدم چشم و گوش بسته ، دهانش هم بسته است.
۱۲ـ بعلت خالي بودن جيب مردم ، جيب بُرها متحصن شدند.
۱۳ـ وقتي به انتهاي خط رسيدم ، نقطه گذاشتم ، رفتم خط بعد.
۱۴ـ نوازنده ها براي همه مي زنند اما پشت سر كسي خير.
۱۵ـ سياستمدار خوب خياطي است كه براي باطل ، لباس حق مي دوزد.
۱۶ـ وقتي قلمم شكست ، سانسور با خوشحالي شروع به بشكن زدن كرد.
۱۷ـ پشت سر هر مرد موفقي زنيست كه نتوانسته جلوي موفقيتش را بگيرد.
۱۸ـ نقاش لال ، فرياد مي كشيد.
۱۹ـ دلم لبريز از فريادهاي خاموش است ، ديگر جايي براي تو ندارد.
۲۰ـ بعضي ها دور عشق را خط مي كشند و بعضي ها روي آن را.
۲۱ـ فقط راننده هاي تاكسي هستند كه بي واهمه فرياد مي زنند ، آزادي ، آزادي.
۲۲ـ بعضي ها با هم جورند ولي جفت نيستند!
۲۳ـ دير زمانيست كه در حال انتخاب بهترين هاي بدترين ها هستيم .
۲۴ـ مصيبت فقط به حريم آدم هاي فقير تجاوز مي كند.
۲۵ـ خوش رقصي ، بهترين شيوه براي رسيدن به پُست و مقام و شايد حفظ آن باشد.
۲۶ـ اگر زندان نبود از دست اين آزادي به كجا پناه مي برديم.
۲۷ـ بعضي ها در خوابند و بعضي ها قسطي چرت مي زنند.
۲۸ـ هوا مجاني ، برف و باران ، سرما و گرما مجاني ، ديگر چه مي خواهيم.
کاریکلماتور

۱ـ زمان بهترین داور برای ادعاهای ماست.
۲ـ آزادی نصیب کسی می شود که ارزش آن را می داند.
۳ـ بعضی ها خودشان داد می زنند و بعضی ها قیافه شان.
۴ـ آن هایی که دل و دماغ ندارند ، تنفسشان مصنوعی است.
۵ـ کاش می شد افکار پوسیده آدم ها را،مثل تابلوی نقاشی ترمیم کرد.
۶ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد.
۷ـ به راستی اشک کدام عاشق ، آب دریا را چنین شور کرده است.
۸ـ خط فقر، از بی پولی پایین تر آمد.
۹ـ از اعتماد دروغین به راز داری قلم ها ، کتاب ها حاصل می شود.
۱۰ـ پس از آموختن گریستن ،خندیدن را باید تجربه کرد.
۱۱ـ بعضی ها آزادی را با نام میادین و خیابان ها می شناسند.
۱۲ـ وقتی از ناراحتی منفجر شد،همه به دنبال پیدا کردن جعبه سیاه او بودند.
۱۳ـ صدای پای آب زیباست ، نه سیل خروشان.
۱۴ـ دسته تبر ، جزو درختان خائن جنگل است.
۱۵ـ بهترین هدیه برای قناری در قفس،اهدای یک پنجره است.
۱۶ـ هیچ کس نمی تواند غزال تیزپای عمر را از حرکت باز دارد.
۱۷ـ زندگی مردم پستی و بلندی زیادی دارد،شاید آسفالتش خوب نباشد و شاید پیمانکارش.
۱۸ـ قلمی که مغز ندارد،حتما آبرویت را خواهد برد.
كاريكلماتور

۱ـ بعضي ها به پاي هم پير مي شوند و بعضي ها به دست هم !
۲ـ قلاب ماهي شبيه علامت سوالي است كه فقط ماهي ها جوابش را مي دهند .
۳ـ همه انسانها شاعرند ، چرا كه روزي غزل خداحافظي را مي خوانند .
۴ـ اعداد درشت معمولا با صفرها رشد مي كنند .
۵ـ نوازنده ها براي همه مي زنند ، اما پشت سر كسي خير .
۶ـ بعضي ها دور عشق را خط مي كشند و بعضي ها روي آن را .
۷ـ بعضي ها در خوابند و بعضي ها قسطي چرت مي زنند .
کاریکلماتور

۱ـ زندگی یعنی سوخت و ساخت و پاخت و نباید باخت .
۲ـ بعضی ها زندگی می کنند و بعضی ها وقت زندگی را می گیرند .
۳ـ شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است .
۴ـ بعضی ها راه را عوضی می روند و بعضی ها عوضی راه می روند .
۵ـ تنها پشت گرمی اش ، آفتاب داغ بود .
۶ـ تجربه نامی است که انسان روی اشتباهاتش می گذارد .
۷ـ برای جلوگیری از انفجار جمعیت ، انفجار بمب هسته ای ضروری است .
۸ـ طولانی ترین ایستگاه پرواز ، قفس است .
۹ـ آن چه جذاب است سهولت نیست ، دشواری هم نیست ،بلکه دشواری رسیدن به سهولت است.
۱۰ـ دلسوزی از خطرناکترین کمک ها است .
۱۱ـ آبادگری که از کارفرما طلبکار بود ، به زندان افتاد .
۱۲ـ امید درمانی است که شفا نمی دهد ، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم .
۱۳ـ عده ای برای رسیدن به اهداف خود روز شماری می کنند و برخی شب شماری .
۱۴ـ حقیقت و گل رز هردو خار دارند .
۱۵ـ هرچه را که بد می بینم ، نمی توانم خوب توصیف کنم .
۱۶ـ گاهی آهو اسیر چنگال شیر می شود و گاهی شیر اسیر چشمان آهو !!
۱۷ـ معمولا غرور و تکبر عشق را فراری می دهند .

هیچ نظری موجود نیست: