۳ مرداد ۱۳۹۰

ترجمه ای از نغز بزرگان

هنگامی پی به دلباختنت می بری که نتوانی بخواب، زیرا هر چه باشد واقعیت از رویا زیباتر خواهد بود.

زندگی شمارش نفسهای برامده نیست، بلکه شمردن لحظاتیست که نفسمان را حبس می کنند
هیچ کسی بدون تاییدت نمیتواند تو را خوار کند.

خودت باش تمام شخصیتهای دیگر رزرو شده اند.

فقط یکبار زندگی خواهی کرد، اما اگر اینرا درست انجام دهی همین یک بار هم کافیست.

دیوانگی یعنی انجام دادن مکرر کارها ولی توقع نتایج مختلف داشتن.

اگر حقیقت گو باشی ، دیگر نیازی نیست همه چیز را به خاطر بسپاری.

همیشه دشمنانت را ببخش. هیچ چیز بیش از این عصبانیشان نمی کند.

دوست کسیست که همه ی عیبهایت را می داند و با اینحال دوستت دارد.
در جهانی که همیشه سعی بر تغییرت را دارد، خویشتن بودن اوج رسیدن به کمال است.

زندگی همانست که برایت اتفاق می افتد در حالیکه تو مشغول برنامه ریزی دیگری هستی.

خودت باش و احساس خود رابیان کن، زیرا آنانی که از بیان احساست تاراحت می شوند، اهمیت ندارند و انانی که اهمیت دارند ناراحت نمی شوند.
تخیل از دانش بهتر است. دانش محدود است، تخیل فراتر از جهان است.
زندگی کردن از نوادر کارهاست. اکثریت فقط وجود دارند.



هیچ نظری موجود نیست: