۹ آذر ۱۳۹۱

اهداف امام حسین (ع)در واقعه ی عاشورا

عده ای با ارائه برخی نظریات پیرامون حقیقت قیام عاشورا، تصویری وارونه و یا حداقل نامناسب با شأن رهبر قیام ارائه کرده اند همچنین آنان در ارائه ی یک تصویر روشن و جا‎مع از انگیزه‎های قیام امام حسین (ع)توفیق نداشته‎اند‎.
 
کسی که بخواهد به حقیقت قیام عاشورا تا حد زیادی پی ببرد، باید در گام نخست، با مطالعه کامل در باره امام حسین (ع) به زندگی، شخصیت و مقام حضرت به عنوان امام معصوم، شناخت لازم و کافی پیدا کند و سپس با مطالعه و تعمق لازم در بیانات و گفتار حضرت که در مقاطع مختلف قیام و حتی پیش از آغاز آن در باره انگیزه حرکت خویش بیان کرده است، با حقیقت و ماهیت قیام آن حضرت تا حد زیادی آشنا خواهد شد‎.
اکنون با این مقدمه و با توجه به این که بهترین و مطمئن‎ترین سند برای شناخت حقیقت و اهداف نهضت سیدالشهدا (ع) کلمات خود آن حضرت و یا امامان دیگر در این باره است، مجموع خطبه‎ها، سخنان، نامه‎ها و وصیت‎نامه امام حسین (ع)که در باره اهداف و انگیزه‎های قیام عاشورا است و نیز برخی از تعابیر زیارت‎ نامه‎های متعدد و مختلف که از امامان دیگر در باره حضرت رسیده است و در آنها به انگیزه قیام پرداخته شده است، مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس با استخراج فهرست وار اهداف قیام، به تفسیر و تحلیل آنها، می پردازیم:
1 ـ امام حسین(ع) در مکه در جمع گروهی از علما و نخبگان دیگر مناطق اسلامی با ایراد خطبه‎ای شور‎انگیز و کوبند‎‎ه، ضمن یادآوری وظیفه سنگین و تکلیف خطیر علما و بزرگان شهرها درباره پاسداری از کیان دین و اعتقادات مسلمانان و پیامدهای سکوت در برابر جنایات امویان، از خاموشی آنان در برابر سیاست‎های دین ستیزانه حاکمان اموی انتقاد کرده و هرگونه همراهی و سازش با آنان را گناه نابخشودنی دانستند‎. حضرت در پایان سخنان خود، هدف از اقدامات و فعالیت‎هایش را برضد نظام ستم‎گر حاکم (که چند سال بعد خود را در قالب یک نهضت نشان داد)چنین اعلام فرمودند:«... اللهم ا‎نک تعْلم انه لمْ‎ یکنْ ما کان منا تنافساً فی سلطان، و لا التماساً من فضول الحطا‎م، ولکن لنری (لنرد) المعالم من دینک، ونظهر الاصلاح فی بلادک، ویأْمن المظلومون من عبادک، و یعمل بفرائضک و سننک و احکا‎مک[‎ [1...» خدایا تو می‎دانی آنچه از طرف ما انجام گرفته است (از سخنان و اقدامات برضد حاکمان اموی) به خاطر رقابت و سبقت جویی در فرمانروایی و افزون خواهی در متاع ناچیز دنیا نبوده است، بلکه برای این است که نشانه‎های دین تو را (به مردم) نشان دهیم ( برپاگردانیم) و اصلاح در سرزمین‎هایت را آشکار کنیم‎. می‎خواهیم بندگان ستمد‎یده‎ات در امان باشند و به واجبات و سنت‎ها و احکا‎مت عمل شود‎.
از این جملات می‎توان چهار هدف را برای اقدامات و فعالیت‎های امام حسین (ع) که در عصر حاکمیت یزید جزء اهداف قیام حضرت به شمار می‎رفت، استخراج کرد:
  • الف ـ احیای مظاهر و نشانه‎های اسلام اصیل و ناب محمدی
  • ب ـ ا‎صلاح و بهبود وضع مردم سرزمین های اسلامی
  • ج ـ مبارزه با ستمگران اموی جهت تأمین امنیت برای مردم ستمدیده
  • د ـ فراهم ساختن بستری مناسب برای عمل به احکام و واجبات الهی
2ـ امام حسین (ع) ضمن وصیت نامه‎ای که هنگام خروج از مدینه و در زمان وداع با برادرش محمد بن حنفیه برای وی نوشت، هدف از حرکت خویش را چنین بازگو کرد:«انی لمْ‎ اخْرجْ اشراً و لا بطراً ولا مفْسد‎اً و لا ظالماً، و ‎انما خرجْت لطلب الاصلاح فی امه جدی محمدˆ ارید انْ آمر بالْمعْروف و انْهی عن المنْکر و اسیر بسیره جدی محمدˆ و ابی علی بن ابی طالبٍ†...»[2] من نه از روی سرمستی و گستاخی و نه برای فساد و ستم‎گری حرکت کردم‎. بلکه تنها برای طلب اصلاح در امت جدم حرکت کردم. می‎خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابی طالب عمل کنم‎. و در جای دیگر می‎فرمایند‎: «اللهم انی احب الْمعْروف و ا‎کْره الْمنْکر»[3] خدایا من به معروف اشتیاق و از منکر تنفر دارم‎. و در زیارت‎های مختلف که در باره امام حسین (ع)از امامان وارد شده، این تعابیر فراوان دیده می‎شود: «اشْهد انک قدْ اقمْت الْصلوه و آتیْت الزکوه و امرْت بالْمعْروف و نهیْت عن الْمنْکر»[4] گواهی می‎دهم که تو نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی‎.
از این عبارات، اهداف ذیل را از قیام حضرت، می‎توان استفاده ‎کرد‎:
  • الف ـ طلب اصلاح در امور امت پیامبر
  • ب ـ امر به معروف
  • ج ـ نهی از منکر
  • د ـ عمل به سیره رسول خدا و امیرالمؤمنین همانند برپایی نماز و پرداخت زکات
3 ـ حضرت در نامه‎ای که در زمان اقامت خویش در مکه در پاسخ دعوت به نامه‎های اشراف و بزرگان کوفه مبنی بر آمدن به کوفه، نوشتند، فلسفه قیام خود را چنین بیان فرمودند: «فلعمْری ما الامام الا العامل بالکتاب، و الآخذ بالقسْط، و الدائن بالحق، و الحابس نفْسه علی ذات الله. والسلام.»[5] به جانم سوگند، پیشوا کسی است که به کتاب خدا عمل کند، عدل و داد را محقق سازد، معتقد به حق باشد، خود را به آنچه در راه خدا هست پایدار بدارد‎T.
امام (ع) در این نامه، هدف از قیام را، تلاش در جهت برپایی حکومتی می‎داند که رهبر و پیشوای آن، صفات و امتیازات ذیل را دارا باشد:
  • الف ـ به کتاب خدا حکم کند‎.
  • ب ـ عدالت را در جامعه حاکم کند‎.
  • ج ـ متدین و معتقد به دین خدا باشد‎.
  • د ـ خود را وقف خدا و اهداف الهی کند.
4 - حسین بن علی در نامه‎ای که ضمن آن از بزرگان بصره دعوت به همیاری و همراهی با وی کرده است، علت و هدف از نهضت خویش را چنین بیان می‎کند:«انا ادْعوکمْ الی کتاب الله و سنه نبیه فان الْسنه قدْ امیتتْ و ان الْبدْعه قدْ احْییتْ»[6] من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش می‎خوانم. همانا سنت پیامبر از بین رفته است و بدعت زنده شده است‎.و در جواب عبدالله بن مطیع می‏فرماید‎: «ان اهْل الْکوفه کتبوا الی یسْألوننی انْ اقدم علیْهمْ لما رجوْا منْ احْیاء معالم الْحق و اماته الْبدع»[7] کوفیان به من نامه نوشته و از من خواسته‎اند به نزدشان بروم‎، چون امیدوارند (که با رهبری من) نشانه ‎های حق زنده و بد‎عت‎ها نابود شود و نیز در نامه‎ای که به شیعیان بصره نوشتند، فرمودند: «فانی ادْعوکمْ الی احْیاء معالم الْحق و اماته الْبدع»[8] من شما را به زنده کردن نشانههای حق و نابود کردن بدعت‎ها می‎خوانم‎.
از مجموع نامه و پاسخ حضرت،این اهداف را می‎توان برای نهضت عاشورا استفاده کرد‎:
  • الف ـ دعوت (و عمل) به کتاب خد‎ا و سنت پیامبر
  • ب ـ احیای سنت پیامبر (ص) که از بین رفته است، و برپایی مظاهر حق و حقیقت
  • ج ـ از بین بردن بدعت‎ها (که جایگزین احکام خدا و سنت پیامبر شده است).
5ـ ابا‎عبدالله درخطبه‎ای که پس از برخورد با حر بن یزید ریاحی در منزل «بیْضه» ایراد فرمودند، انگیزه قیام خود را با استناد به فرمایش پیامبرچنین بیان کردند‎: ای مردم ! رسول خدا فرمودند: کسی که فرمانروای ستمگری را ببیند که حرام خدا را حلال کرده و پیمان الهی را شکسته و با سنت رسول خدا مخالفت ورزیده در میان بندگان خدا با گناه و تجاوزگری رفتار می‎کند، ولی در برابر او با کردار و گفتار خود برنخیزد،برخدا است که او را در جایگاه (عذاب آور) آن ستمگر قرار دهد‎. هان (ای مردم‎) بدانید که این‎ها تن به فرمانبری از شیطان داده‎ و اطاعت از فرمان الهی را رها کرده‎ و فساد را نمایان ساخته و حدود خدا را تعطیل نموده‎اند، درآمدهای عمومی (بیت المال) مسلمانان را به خود اختصاص داده‎اند و حرام خدا را حلال و حلا‎لش را حرام کرده‎اند‎ و من شایسته‎ترین فرد برای تغییر دادن (سرنوشت و امور مسلمانان) هستم[9]
از این خطبه و یا نامه، علت قیام سیدالشهدا را می‎توان این امر دانست که حاکمان بنی‎امیه (به ویژه یزید) اقدامات ضد دینی زیر را مرتکب شده‎اند:
  • الف ـ فرمانبری از خدا را رها کرده و به اطاعت از شیطان رو آورده‎اند‎؛
  • ب ـ فساد را (در زمین) آشکار کرده‎اند‎؛
  • ج ـ حدود الهی را تعطیل کرده‎اند‎؛
  • د ـ بیت المال را به خود اختصاص داده‎اند‎؛
  • ﻫ ـ حرام خدا را حلال و حلال الهی را حرام کرده‎اند‎.
از این رو است که در زیارات وارد‎ه در باره امام حسین شهادت به برپایی احکام الهی و سنت پیامبر و امیرالمؤمنین توسط حضرت، داده شده است: شهادت می‎دهم که تو حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام کردی و نماز را بپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و (مسلمانان را) با پند‎ و اندرز‎ نیکو، به راه روش خود، فراخواندی [‎.[10و همچنین: «اشْهد انک قدْ امرْت بالْقسْط و الْعدْل و دعوْت الیْهما»[11] شهادت می‎دهم که تو به عدل و داد امر کردی و( مسلمانان را) به سوی این دو دعوت کردی‎.
6ـ پیشوای سوم درمنزل «ذوحسم» در توجیه حرکت خویش چنین فرمودند: آیا نمی‎بینید که به حق عمل نمی‎شود و از باطل بازداشته نمی‎شود؟ (در چنین شرایطی) باید مؤمن، به حق خواهان دیدار خدا باشد‎. من چنین مرگی را جز شهادت و زندگی با ظالمان را جز ننگ و خواری نمی‎بینم[12]. امام در باره ذلت ناپذیری خود به عنوان هدف دیگر از قیام خویش، بیانات دیگری نیز دارد، از جمله در مقابل پیشنهاد عبیدالله که حضرت را بین کشته شدن و بین بیعت کردن با یزید مخیر کرده بود، می‎فرماید: «... هیهات منا الذله یأبی الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون ...»[13] و یا فرمود: هیهات منا اخذ الدنیه ابی الله ذلک و رسوله ...[14] از ما دور باد که پستی را پیشه خود کنیم، (چرا که) خدا و رسول او از آن ابا دارند. نکته شایان توجه در این فراز آن که امام حسین عدم ذلت پذیری خود را مستند به امر خدا و سیره رسول خدا و مؤمنان می‎داند، چرا که مؤمن واقعی با پیروی از فرمان خدا و تأسی به سیره رسول خدا، به هیچ رو تن به ذلت نمی‎دهد. و نیز در جای دیگر فرمود: «لا والله لا‎اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افر فرار العبید.[15] به خدا سوگند، من دستم را (به نشانه بیعت) همانند شخص خوار به آنان (پیروان یزید) نمی‎دهم و همانند فرار بردگان، فرار نمی‎کنم. و باز فرمود: موتٌ فی عزٍ خیرٌ من حیاهٍ فی ذلٍ.[16] مرگ در عزت، بهتر از زندگی در ذلت است.
از مجموع این سخنان، این اهداف را می‎توان استفاده کرد:
  • الف ـ ترویج حق و عمل به آن
  • ب ـ نهی از ترویج باطل و بازداشتن از عمل به آن
  • ج ـ عدم پذیرش زندگی ذلت بار و ننگین دنیا و انتخاب زندگی با سعادت آخرت.
7ـ امام صادق(ع) در زیارت اربعین، هدف از نهضت حسینی را چنین بیان می‎فرماید:«و بذل مهْجته فیک لیسْتنْقذ عبادک من الْجهاله و حیْره الْضلا‎له».[17] حسین بن علی (ع)جان خویش را در راه تو (خدا) فدا کرد تا بندگانت را از بی‎خبری و سرگردانی گمراهی نجات دهد‎. از دیدگاه امام ششم، سیدالشهدا با نهضت عاشورا، اهداف زیر را تعقیب می‎کردند:
  • الف ـ نجات مسلمانان از بی خبری نسبت به احکام دین و وظایف خویش در برابر پروردگار
  • ب ـ رهایی بندگان خدا از گمراهی با آگاه ساختن آنان به لزوم پیروی از رهبران واقعی دین
نتیجه بحث با اندکی دقت در اهداف استخراج شده از این بیانات، ملاحظه می‎شود که امام حقیقت قیام خویش را، مبارزه با منکرات فراوان در جامعه اسلامی و تبلیغ و ترویج معروف در بین مسلمانان، اعلام می‎کنند‎.
بنابراین، فلسفه اصلی و نهایی نهضت حضرت را می‎توان در یک هدف جا‎مع و کلی یعنی «احیای فرهنگ اسلام اصیل و ناب محمدی (ص) و زدودن زنگارهای تحریف‎ و بدعت‎ از دین جدشان» خلاصه کرد‎.
البته حضرت راهکار و ابزار لازم جهت جامه عمل پوشاندن به این هدف را، در عنصر «امر به معروف و نهی از منکر» می‎دانند‎. از این‎رو در وصیت نامه خود به محمد بن حنفیه می‎نویسند: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر» و یا (چنان‎ که گذشت) در زیارت‎نامه‎های مربوط به حضرت آمده است: «... و امرْت بالمعروف و نهیْت عن المنکر».
توضیح مطلب آن‎که: اگر حضرت علت حرکت خویش را مبارزه با اموری، هم‎چون رواج بدعت‎ها، مخالفت با کتاب خدا و حلال و حرام الهی، نابودی سنت پیامبر ، شیطان محوری و ترک خدا محوری، فساد، ظلم، بی‎عدالتی و ناامنی در جامعه اسلامی، تعطیلی حدود الهی، در انحصار گرفتن و تاراج بیت المال مسلمانان و ... می‎دانست، تمام این امور حاکی از فراوانی و شیوع امری به نام «منْکر» در جامعه اسلامی بود‎، که حضرت خود را موظف به نهی از آن می‎دانستند‎. و نیز اگر اباعبدالله (ع)جامعه اسلامی را به اموری از قبیل: عمل به کتاب خدا و سنت پیامبر ، احیای مظاهر و نشانه‎های حق، ایجاد امنیت، اصلاح و بهبودی وضع امور امت و مسائلی از این قبیل، فرامی‎خواند، این مسأله نشان‎گر آن است که امری به ‎نام «معروف» در جامعه از بین رفته یا دست کم در حال نابودی بود‎.ازاین‎رو اگر حضرت از بیعت با یزید امتناع ‎کرده و با این عمل، از یک‎سو، آمادگی خود را برای شهادت و مقاومت در برابر حکومت یزید اعلام ‎کرد، و از سوی دیگر، تلاش خود را جهت برانداختن حکومت یزید و تأسیس حکومت اسلامی، به کار ‎گرفت، در واقع سرباززدن از بیعت، به معنای نهی از منکر، ترویج معروف و اتمام حجت با مسلمانان در باره حرمت سکوت در برابر بدعت‎ها و جنایات بنی‎امیه بود و بیعت و یا حتی سکوت در مقابل چنین حکومتی، افزون بر آن که ترویج منکر و مبارزه با معروف بود، عذر و بهانه‎ای نیز برای افراد عادی در همکاری با حاکمان اموی می‎شد‎.
به دیگر سخن‎، آنچه در سیره حسین بن علی به عنوان امام معصوم، مسلم و غیرقابل تردید به نظر می‎رسد، آن است که شخصیتی همانند امام حسین(ع) حاضر نبودند با شخصی هم‎چون یزید بیعت کرده و حکومت وی را به رسمیت بشناسند‎، چرا که حضرت با مشاهده و بررسی عمق انحرافات امت اسلامی در عصر حکومت معاویه و سپس حکومت یزید، به این نتیجه رسیده بودند که دیگر نمی‎توان با موعظه و خطبه‎های آتشین و سخنرانی‎های تهدیدآمیز و تحریک کننده، انحرافی را که در مبانی اعتقادی و سیا‎سی جامعه اسلامی و نیز در دستگاه خلافت رسوخ کرده، از بین ببرند‎. بلکه تنها راه درمان و نجات امت اسلامی، برپایی یک نهضت عمیق است که بازتاب و گستره آن، افزون بر آن‎که فرا مکانی باشد، فرا زمانی نیز بوده و در گستره زمان، الگویی برای آزاد مردان تاریخ باشد‎. البته در مقابل، یزید کسی نبود که بدون بیعت گرفتن از امام، ساکت بنشیند، چرا که به رسمیت نشناختن حکومت از سوی افرادی هم‎چون حسین بن علی(ع)، به معنای رد مشروعیت آن و آمادگی برای مبارزه با حکومت بود و یزید به خوبی به این موضوع آگاهی داشت‎.
تاریخ واقعه کربلا
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سال یازدهم هجری قمری وفات یافت و امام حسین علیه السلام در سال شصت و یک هجری قمری به شهادت رسید و به این ترتیب آن حضرت پنجاه سال پس از پیامبر به شهادت رسیده است .

منابع:
  • [1] . ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص239‎؛ مجلسی، بحارالانوار، ج97، ص81 ـ 80‎.
  • [2].ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج5، ص21؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج1، ص189 ـ 188؛ و نزدیک به این تعابیر: ابوجعفر محمد بن علی بن شهراشوب ، مناقب آل ابی طالب ، ج4، ص97
  • [3]. ابن اعثم ، همان، ج 5، ص 19؛ خوارزمی، همان، ج 1، ص186.
  • [4]‎. کلینی، الفروع من الکافی، ج4، ص 578؛ ابن قولویه، کامل الزیارات، صفحات 371، 376، 378 ـ 380، 402 و 518؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص720 و تهذیب الاحکام، ج6، ص67؛ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ج2، ص63 و ج3، ص103. هم چنین ر. ک: شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ترجمه مهدی الهی قمشه‎ای، تهران، انتشارات علمی، [بی تا]، زیارت مخصوصه امام حسین ـ ع ـ، ص 758، زیارت‎‎های مطلقه امام حسین ـ ع ـ، صفحات 775، 777، 778 ـ 779، 783، زیارت امام حسین ـ ع ـ در نیمه رجب، ص 807 ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در شب‎های قدر، ص811 ، زیارت امام حسین ـ ع ـ در روزهای عید فطر و قربان، ص 816 و زیارت امام حسین ـ ع ـ در روز عرفه‎، ص 825.
  • [5]. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج5، ص353؛ شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص
  • [6]. طبری، همان، ج 5، ص357‎‎؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج2، ص335‎.
  • [7] . ابوحنیفه دینوری، الاخبار الطوال، ص364.
  • [8]. همان، ص343 ـ342.
  • [9] .طبری تاریخ الامم والملوک، ج5، ص403 ؛ بلاذری،انساب الاشراف، ج3، ص381 ؛ بلاذری خطبه یاد شده را از عبارت: «ان هؤلاء ...» به بعد نقل کرده است.
  • [10]. شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، زیارت مطلقه امام حسین، ص779.
  • [11]. شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، ص803.
  • [12]. طبری، تاریخ طبری، ج5، ص404؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج3، ص115؛ خوارزمی، مقتل الحسین، ج2، ص5 (با اندک تفاوتی در عبارات)‎.‎
  • [13]. مسعودی، اثبات الوصیه، ص 166؛ طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص99؛ ابن نما، پیشین، ص40؛ ابن ابی‎الحدید، شرح نهج البلاغه، ج3، ص250.
  • [14] . خوارزمی، پیشین، ج2، ص 7.
  • [15]. شیخ مفید، الارشاد، ج2، ص 98؛ طبرسی، إعْلام الوریٰ بأعْلام الهدیٰ، ص238؛ خوارزمی، پیشین، ج1، ص253؛ ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب، ج4، ص75؛ ابن نما، مثیر الاحزان، ص51.
  • [16] . ابن شهراشوب، پیشین، ج4، ص 75.
  • [17]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص126؛ شیخ طوسی مصباح المتهجد، ص788؛ محمد بن جعفر المشهدی، المزار الکبیر، تحقیق جواد القیومی الاصفهانی، ص514؛ مجلسی، بحارالانوار، ج98، ص331.

هیچ نظری موجود نیست: